درینگ، درینگ!
صدای زنگ تلفن را نشنیده گرفت و ناخنش را داخل نایلون فرو کرد.
درینگ، درینگ!
سرانجام آن را پاره کرد، کل پوشش نایلونی را در آورد و آن را در دستش مچاله کرد. میدانست اگر تلفن یک زنگ دیگر بخورد، پیغامگیر فعال میشود.
درینگ...
بله!
دیر شده بود.
زیر لب گفت: «وای از دست این تلفن.» صدای پیغامگیر را از پشت کانتر آشپزخانه شنید.
«سلام، من تس هستم. لطفاً نام و شماره تلفن خود را بفرمایید تا با شما تماس حاصل شود. متشکرم.»
صدای بوق ضعیفی پخش شد. تس بیحرکت ایستاد و گوش کرد و بعد...
«من مادرت هستم...باید یه چیزی رو بهت بگم.»
تس نفسش را حبس کرد. گوشی از دستش افتاد. مادرش چهارسال پیش فوت کرده بود.
کتاب « اولین تماس تلفنی از بهشت» نوشته میچ آلبوم با این چند خط آغاز میشود و من فکر میکنم این شروع به اندازه کافی جذاب هست تا مخاطب آن را به دست بگیرد و بخواند.
میچ آلبوم، فیلمنامهنویس، نمایشنامه نویس و داستان نویسی است که رمانهایش همیشه با استقبال مخاطب مواجه شده است. مخاطبان کتابخوان حتماً کتابهای «برای یک روز بیشتر»، «سه شنبهها با موری»، «پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید» و «یک روز دیگر» را به یاد دارند و حالا آخرین اثر او که «اولین تماس تلفنی از بهشت» نام دارد باز هم پرفروشترین اثر نیویورک تایمز شده است.
این کتاب هم مانند آثار قبلی نویسنده مربوط به زندگی پس از مرگ و مابعد الطبیعه است. «اولین تماس تلفنی از بهشت» با ماجرای تماس تلفنی برخی از مردگان از جهان دیگر با خانواده خودشان آغاز میشود؛ تماسهایی که طی آن، این افراد از وضعیت زندگی خود در جهان دیگر برای اعضای خانوادهشان میگویند.
این اثر را آرتمیس مسعودی، ترجمه و نشر آموت منتشر کرده و به بازار کتاب فرستاده است. گفتوگوی ما را راجع به این کتاب با مترجم بخوانید.
پیش از این کتابهایی مثل «شادی را به فرزند خود هدیه کنید» و یا «پروژه شادی» را ترجمه کردهاید. چه ارتباطی بین ترجمه این کتابها و اثر میچ آلبوم وجود دارد و چطور در مسیر ترجمه تغییر مسیردادید؟
- هدف نهایی تمام این کتابها، نزدیک شدن مخاطب به شادی و آرامش است. همه ما میدانیم که اگر باور داشته باشیم زندگی معنادار است و به قول میچ آلبوم، نویسنده کتاب، مرگ پایان همه چیز نیست، سهم آرامش و شادی در زندگی روزمرهمان بیشتر میشود. با انکار زندگی پس از مرگ، بسیاری از مسایل زندگی، غیرقابل توجیه و بسیار آزاردهنده خواهند بود. داشتن ایمان، امیدبخش و نیرودهنده است.
چه شد که در این تغییر مسیر سراغ این اثر میچ آلبوم رفتید؟
- موضوع کتاب برایم جذاب بود. فکر میکنم کنجکاوی انسان در مورد زندگی و جهان پس از مرگ تمامی ندارد.
با توجه به اینکه عمده آثار میچ آلبوم در خصوص ماوراء الطبیعه و متافیزیک هست در ترجمه این اثر با مشکل مواجه نشدید و ترجمه این کتاب شگرد خاصی را میطلبید؟
- البته متن این کتاب، پیچیدگی چندانی نداشت اما در برخی موارد، برای آن که به هدف و مقصود واقعی نویسنده پی ببرم، ناچار بودم با شخصیت داستان همذات پنداری کنم (که البته کمیآزاردهنده بود)؛ تا حدی تفاوت فرهنگ و مذهب هم وجود داشت اما روی هم رفته، با توجه به آن که باور قلبی انسانها به خداوند، محدود به مذهب و فرهنگ خاصی نیست، دشواری چندانی وجود نداشت.
تفاوت ماورانویسی میچ آلبوم با سایر ماورانویسانی مثل هری پاتر در این است که آلبوم ماوراءالطبیعه را با زندگی روزانه مردم مرتبط میکند؛ فکر میکنید این نویسنده چطور به این تلفیق رسیده است؟
- فکر میکنم علت آن، باور قلبی خود آلبوم به ماوراءالطبیعه است. زندگینامه آلبوم نشان میدهد او فردی مذهبی است و یک فرد مذهبی برای آن که حضور خداوند را در زندگی به تصویر بکشد، نیاز چندانی به استفاده از تخیلات خود ندارد، چرا که در همین زندگی عادی، وجود نیرویی فوق بشری را درک و احساس میکند.
نظر شما راجع به معجزه و باور انسانی که در این کتاب بر آن تأکید شده، چیست؟
- من فکر میکنم بیشتر ما از همان کودکی، زمانی که توان تجزیه و تحلیل پیدا میکنیم، مراحلی از ایمان اولیه و در برخی موارد شکی مبهم را تجربه میکنیم و همواره گوش به زنگ شنیدن پاسخ پرسشهایمان هستیم که اگر در این مرحله بتوانیم، پاسخهای درست را بیابیم، به مرحله باور میرسیم. آن وقت میتوانیم با آرامش و اطمینان بیشتری در زندگی گام برداریم. من بشدت به وجود نیروی لایزال الهی و معنادار بودن زندگی معتقدم، اما همچنان در جستوجو و درصدد یافتن پاسخ پرسشهایی هستم که به مرور زمان در رویارویی با مسایل مختلف زندگی پیش رویم ایجاد میشوند.
وقتی این کتاب را ترجمه میکردید، چه احساسی داشتید؟
- کتاب را از زاویه یادداشتی که نویسنده بر آن داشته، میدیدم. آلبوم نوشته است هر چیزی که از قلب و زبان و دست او جاری شده است، از خداست. او میگوید: «شاید ما از حقیقت صداهای ماورایی و بهشت به طور دقیق آگاهی نداشته باشیم، اما باور داریم که خداوند در زمان مقتضی به تمام خواستهها پاسخ میدهد، همان طور که به درخواست من پاسخ داد.» شاید ما بندرت با آن چیزی که در اصطلاح معجزه نامیده میشود، روبهرو شویم، اما من مطمئنم همه ما این تجربه را داشتهایم که وقتی با مداومت در جستوجوی یافتن پاسخی بودهایم، این پاسخ را با زبانهای مختلف و راههایی که تصورش را نمیکردیم، به گوشمان رساندهاند و من فکر میکنم این خودش یک معجزه واقعی است.
فکر میکنید کتابهایی نظیر آثار آلبوم که به ماوراءالطبیعه و زندگی پس از مرگ میپردازند، میتوانند چه تأثیری بر روح و روان انسان امروز داشته باشند؟
- به نظر من، داشتن ایمان و باور، به انسان نیرو و اراده میبخشد و به او قدرت تفکر میدهد. انسان امروز، هر روز با اتفاقاتی روبهروست که برای عبور از آنها به ایمان و اراده نیاز دارد و به نیرویی ماورایی که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. این کتابها بهانهای است برای تفکر بیشتر در مورد فلسفه زندگی و جستوجوی حقیقت. اگر ما به معنادار بودن زندگی باور داشته باشیم، میپذیریم که در دنیای اطرافمان، همه چیز در جای خود قرار دارد و همان طور است که باید باشد. آن وقت به جای آنکه در مقابل زندگی بایستیم، سعی میکنیم توفانها را بگذرانیم و تا حد توان مقاومت میکنیم.
از این کتاب چند ترجمه در بازار کتاب وجود دارد، چه تفاوتی بین ترجمه شما و سایر ترجمههایی که از این کتاب شده وجود دارد؟
- راستش را بخواهید ترجمه من،ظاهراً به علت بروز برخی اشتباهها، مدت زیادی در وزارت ارشاد در نوبت بررسی ماند تا اینکه ترجمههای دیگری از کتاب هم منتشر شد. من همیشه پیش از شروع کار، عناوین کتابها را جستوجو میکنم، اما متأسفانه گاهی این طور اتفاقات میافتد. در مورد تفاوت این کار با ترجمههای دیگری که در بازار هست، باید بگویم من تا به حال ترجمههای دیگری که از این کتاب منتشر شده، ندیدهام.
نظرتان در خصوص وجود چند ترجمه از یک اثر چیست؟
- ترجیح میدهم کتابی را دست بگیرم که قبلاً ترجمه نشده باشد. کار روی کتابی که قبلاً ترجمه شده، برایم جذابیت چندانی ندارد.
نظر شما