انتخابات

ملیحه پژمان - برخی می‌گویند نمی‌شود ایرانی باشی و عشق به امام رضا(ع) در دلت لبریز نباشد، اما مشهدی بودن و زندگی در جوار ثامن الحجج(ع) حال و هوای دیگری دارد. ..

 به یُمن محبتهای امام هشتم (ع) زندگی می‌کنیم

 دیدن کبوترهای حرم صفای دیگری را در ذهن و جان ترسیم می‌کند، به خصوص وقتی از هر زاویه ای که می‌ایستی، گنبد و بارگاه نورانی ضامن آهو نمایان می‌شود و تو در هر لباس و حرفه ای که باشی، آرزویت عرض ارادت به ساحت قدسی این امام نازنین است. درست مثل دکتر محمد صادقی بازیگر سینما و تلویزیون که در ولایت عشق، بخش مهمی از ارادتش را به حضرت رضا(ع) ترسیم کرد... مجموعه ولایت عشق در سال 1379 از شبکه اول سیما پخش شد؛ سریالی با محوریت زندگی امام رضا(ع) که بخشهای مهمی از تاریخ آن روزگار را به تصویر کشید. صادقی در این سریال ایفاگر نقش مأمون بود، نقشی که این بازیگر سرشناس را برای همه ماندگار کرد. وی متولد مشهد و دانش آموخته دکترای ارتباطات از دانشگاه ایالتی «ویسکانسین» آمریکاست. وی پس از پایان تحصیلات و دوره‌های آموزشی هنری در چند مدرسه بازیگری از جمله مدرسه «سن فورد مایزنر» و «لی استراس برگا» در سال ۱۳۷۰ به ایران برمی‌گردد که اتفاقاً بازگشت وی حضور موفقی را در عرصه بازیگری برایش رقم می‌زند و صادقی در آثار قابل توجهی چون ولایت عشق، ابراهیم خلیل ا...، شاه خاموش، امیرکبیر، عمارت فرنگی، میرزا کوچک خان، ستاره خضرا، بهشت گم شده، ماه از روی سکو، خواب و بیدار، سایه روشن و ...ایفای نقش می‌کند که هر کدام از این آثار بخش مهمی از توان هنری صادقی را به نمایش می‌گذارند. وی البته در کنار بازیگری در دانشگاه و همین طور آموزشگاه‌های هنری تدریس می‌کند. محمد صادقی همان‌قدر که در انتخاب نقشهایش سختگیر به نظر می‌رسد، برای گفت‌وگو هم نگاهی نکته سنج دارد، اما آنقدر مهربان و پرانرژی است که مخاطبانش نیز متوجه می‌شوند. ایام دهه کرامت و مناسب میلاد امام رضا(ع) فرصتی مغتنم بود تا با مروری بر سریال ولایت عشق، پلی به گذشته‌های دور بزنیم و با محمد صادقی درباره نقش مأمون گفت و گو کنیم؛ همراه ما باشید.

 

  جناب دکترصادقی! با مروری به گذشته، سریال ولایت عشق در چه شرایطی شکل گرفت؟

-  این مجموعه در سالهای خیلی دور تولید شده و تقریبا بخش زیادی از خاطرات آن در اذهان مخاطبان ماندگار شده است. ولایت عشق سریالی است که می‌شود آن را از ابعاد مختلف مورد واکاوی قرار داد، اما همین قدر بگویم که اطلاعات زیادی توسط نویسندگان مجموعه مدون شده بود که البته در قالبی جذاب و صحیح به مخاطبان منتقل شد. البته مستندات و مطالب واقعی بخشی از سریال و بخش دیگر آن به پرداخت دراماتیک و نمایشی اختصاص داشت. به عبارت دیگر هر کدام از بازیگران مجموعه تلاش می‌کردند در راستای شخصیت سازی و پرداختن نقشی که ایفاگر آن بودند، باور پذیر عمل کنند. نکته دیگر اینکه این سریال بسیار جهان شمول بود و محدودیت جغرافیایی نداشت؛ شخصیتهای جالبی در این سریال بودند که بسیار باورپذیر حاضر شدند.

 

  اما شما بازیگر نقش مأمون به عنوان شخصیتی سیاس، باهوش و خلیفه معاصر با امام رضا(ع) بودید، ایفای این نقش چقدر برای شما متفاوت بود؟

-  به نکته جالبی اشاره کردید، مأمون شخصیتی باهوش و اهل سیاست و دانش بود و صاحب نظری در این زمینه می‌گفت، چقدر خوب است که انسان عالم باشد، اما بهتر از همه این است که انسان خوب باشد. این نکته در مورد مأمون هم صدق می‌کند که این همه سیاست و دانش و ... چه سود که انسان خوبی نبود و در مقابل امام خود ایستاد. اما مأمون شخصیتی پیچیده داشت. علاقه‌مند به گسترش علوم بوده، ترجمه هایی انجام می‌داده و جلسات مناظراتی را برگزار می‌کرد، اما مقهور قدرت طلبی بود که در نهایت دچار خطا و لغزش می‌شود و جالب اینکه این لغزشها را در هر زمان و مکانی می‌توانیم ببینیم و این شخصیت در اشکال مختلف و در زمانهای متفاوت تاریخی تکرار شده و البته می‌شود. اما مأمون به عنوان یک شخصیت منفی و منفور تاریخی ما به ازای بسیار زیادی دارد، چنانکه در دنیای امروز مشابه وی را به کرات می‌بینیم، درست مثل برخی سردمداران سیاسی دولتهای دنیا که از هوشمندی قابل توجهی برخوردارند، اما غیرانسانی‌ترین رفتار را با مردم دارند و ما هر روز در گوشه‌ای از جهان شاهد بی عدالتی و ظلم در حق ملتها هستیم.

 

  لحظاتی که قرار بود به عنوان خلیفه وقت، مقابل امام رضا(ع) به مخالفت بایستید، شما را دچار ترس و وحشت نکرد؟

-  برای ایفای نقش مأمون در هر لحظه حسهای گوناگونی را تجربه کردم و هر لحظه تجربه‌های متفاوتی در ذهنم ثبت می‌شد، تلاشم این بود که موقعیتهای مختلف را به خوبی ترسیم کنم، اما این موقعیتها بسیار برایم غریب بود؛ چون در مقابل یک امام معصوم قرار داشتم و همین موقعیت ذهنم را درگیر می‌کرد که مثلاً اگر در آن شرایط حضور داشتم، چه برخوردها و واکنشهایی از من دیده می‌شد، اما خب در لحظاتی هم احساس کلافگی داشتم؛ زیرا باید از بن بست ها هم فرار می‌کردم تا مخاطب آن لحظات و شرایط را باور کند.

 

  همه می‌دانند که مأمون شخصیتی منفی و منفور بوده است، اما ایفای این نقش و البته زندگی با این شخصیت ذهن شما را درگیر کابوس نکرد؟

-  خیر، من کابوس نمی‌دیدم و اصولاً بازیگر در لحظه‌ای که دوربین متوقف می‌شود، قطعاً باید احساسات و حالات روحی خود را روی نوعی مکث قرار بدهد و نمی‌تواند به آن جریان ادامه دهد؛ چون سبب آزار روحی او خواهد شد. بنابراین من هم پس از پایان کار روزانه خودم را رها می‌کردم و به شخصیت اصلی خودم بر می‌گشتم. البته آثاری هم دارد، چنانکه در زمان ایفای نقش ابراهیم خلیل ا... و یا حضرت نوح(ع) که دو پیامبر بزرگ هستند احساس خوبی داشتم، ولی در هنگام ایفای نقش مأمون آثار و پیامدهای نقش برای من به شکل کابوس و رنج درونی نبود. ضمن اینکه بازی در نقش است، نه در اصل زندگی، ولی صحنه هایی که حسهای سنگین دارد، در حافظه حسی بازیگر باقی می‌ماند و بعد از مدتها دیدن دوباره یک اثر آن حسها را برای بازیگر تداعی می‌کند.

 

  در هنگام پخش سریال بازخوردهای متفاوتی را از مردم دیدید؟

-  بله و جالب اینکه اولین بازخوردها را در مشهد دیدم، زمانی که برای اولین بار سریال در حال پخش بود یادم هست که به حرم امام هشتم(ع) مشرف شده بودم و مقابل ایوان طلا مشغول زیارت بودم که دیدم عده ای دور من حلقه زده اند، سرم را بالا آوردم و نمی‌دانستم واکنش آنها چیست، ولی وقتی بیشتر دقت کردم، لبخند آنها را دیدم و خب دلم آرام شد. این اثر از جمله کارهایی است که فراموش نشده و همیشه مورد لطف مردم قرار دارد.

 

  ما ایرانی ها در جوار امام رضا(ع) زندگی می‌کنیم و احساس نزدیکی خاصی به این امام همام داریم، شما هم متولد مشهد هستید، چقدر در حین کار در سریال به حسهای زیارتی و معنوی خودتان رجوع کردید؟

-  خیلی زیاد به خصوص اینکه کودکی هایم سرشار از لحظات زیارت و انس با امام هشتم(ع) گذشت و هنوز هم از آن شرایط گذشته انرژی معنوی می‌گیرم. کودکی هایم با حضور پدربزرگی گذشت که هر شب به حرم آقا مشرف می‌شد و البته من را هم همراه خود به زیارت می‌برد. آن موقع یكی دو صحن بیشتر نبود و من تمام نقاط این صحنها را بلد بودم. یادم هست هر وقت زیارت می‌رفتیم، حالات و رفتارهای پدربزرگ را می‌دیدم و البته پیرمردی اسباب فروش هم در حوالی حرم بود که پدربزرگ پس از برگشت از حرم یکی از اسباب بازی‌های وی را برایم می‌خرید. بنابراین حسهای خوب زیارتی و معنوی در همه لحظات کار هم همراه من بود و از آنها انگیزه و روحیه می‌گرفتم.

 

  وقتی نقش مأمون به شما پیشنهاد شد، دچار دافعه نشدید؟

-  بله، حس دافعه داشتم و خب دوست نداشتم جای شخصیت منفی و منفوری که البته واقعیت داشته و عامه مردم نسبت به آنها احساس بدی دارند، بازی کنم، اما پس از خواندن فیلمنامه به این نتیجه رسیدم که نقش به خوبی طراحی شده و حیفم آمد از این نقش بگذرم.

 

  کدام صحنه سریال ولایت عشق برای شما ماندگار و البته تکان دهنده بود؟

-  سریال سرشار از صحنه‌های متعدد و تکان دهنده بسیار زیادی بود، اما سخت ترین لحظه به صحنه ای بر می‌گشت که قرار بود لحظه مواجهه مأمون با امام رضا(ع) و شهادت آقا رقم بخورد. آن لحظات بسیار نفسگیر و عجیب بود و فیلمبرداری آن سکانس خیلی آزارم داد. سكانس مشكلی بود و فیلمبرداری آن، زمان برد. از آقای فخیم‌زاده خواهش كردم پلان‌ها یك‌بار گرفته شود، چون تكرارش واقعاً برای من مشكل بود. ایشان هم این لطف را كرد و نظم خاصی سر صحنه حاكم بود. یادم می‌آید عضلات من در آن لحظات منقبض می‌شد و با اینكه به لحاظ فیزیكی و پشت صحنه حركاتی را برای آماده‌سازی انجام داده بودم، اما موقع فیلمبرداری اوضاع طور دیگری پیش می‌رفت. تمام ترسم این بود كه منقلب شوم و نتوانم بازی در این سكانس را به پایان برسانم. برای اینكه تجسم و تصور آن لحظه تاریخی و اتفاق تلخ بسیار دشوار بود، به ویژه آنكه من ارادت خاصی به امام رضا(ع) دارم.

 

  محمد صادقی در ارایه نقشهایش به چه نکته ای توجه دارد؟

-  دقت در ایفای نقش را خیلی مورد توجه قرار می‌دهم ضمن این که نظم و وقت‌شناسی و مسائل حواشی بازیگری و اخلاق را هم رعایت می‌کنم. نکته دیگر اینکه تلاش می‌کنم خودم را از توهمات و غرور کاذبی که شهرت و بازیگری گاه در بعضی افراد به همراه دارد، دور نگه دارم و این از لطف خداست.

 

  به جز دوره ای که سریال پخش می‌شد، زمان دیگری هم این مجموعه را تماشا کرده‌اید؟

-  بله و معمولاً در مناسبت شهادت امام هشتم(ع) نسخه سینمایی ولایت عشق پخش می‌شود که خب گاهی دیده ام، اما دلم برای حال و هوای این سریال و آن لحظات تاریخی و عاطفی ویژه ای که در حین کار تجربه کرده ام، تنگ شده است.

 

  حضور و ایفای نقش در سریالهای تاریخی و مذهبی چقدر برای شما اهمیت دارد؟

-  خیلی زیاد چون این آثار در ذهن مخاطب تأثیر بسیار زیادی دارند و اساسا بازیگر به دلیل ایفای نقش کارهای تاریخی ماندگار می‌شود به نقشهای فاخر و تاریخی علاقه خاصی دارم، شخصیتهای تاریخی با همه رمز و رازهایی که در آن نهفته است، برایم جالب است و مدت زمانی که در تاریخ از زمان حیات آنها تا عصر ما گذشته، این جالب بودن را بیشتر می‌کند.

 

  جناب صادقی! فارغ از فضای هنری، چه توصیفی از زیارت امام رضا(ع) دارید؟

-  زیارت امام رضا(ع) به منزله پرواز در آسمانی است که هرگز رعد و برق وحشت ندارد، آفتابی است و نم باران رحمتش، آرامش را به زائران و عاشقان ایشان هدیه می‌کند. زیارت آقا به ما می‌گوید که خوب باشیم در هر لباس و حرفه ای که داریم، فقط خوب باشیم و خوبی ها را تکثیر کنیم.

 

  یک زائر خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

-  پیش از همه کارها به حرف امام رضا(ع) عمل کند؛ یعنی جویای حقیقتی باشد که در رهنمودهای رضوی آمده است. زندگی خودمان را مبتنی بر رضایت
 امام هشتم(ع) تبیین کنیم و گمان نمی‌کنم خیلی دشوار باشد فقط باید برای رسیدن به این شرایط، تلاش کنیم.

 

  در هنگام زیارت امام رضا(ع) چه حسهایی را تجربه می‌کنید؟

-  حسهای خوبی که دوست دارم در دلم بماند، فقط همین...

 

  و کدام نقطه از حرم امام رضا(ع) برای شما حال معنوی بهتری دارد؟

-  معمولاً نقاط خلوت تر را انتخاب می‌کنم؛ چون در محیط خلوت آرامش معنوی بیشتری را کسب می‌کنم، اما خب نشستن مقابل ایوان طلا هم احساس خوبی برایم دارد.

 

  آیینه هایی که با تکه‌های کوچک کنار هم چیده شده‌اند، چه حسی را در ذهن شما تداعی می‌کنند؟

-  معمولا در هنگام زیارت به این زوایا توجهی ندارم و بیشتر دوست دارم در فضای زیارت بمانم، اما ترسیم شدن آیینه‌های کوچک کنار هم نشان از کوچکی ما در برابر عظمت و لطف امام هشتم(ع) دارد.

 

  و چرا همه ما امام رضا(ع) را به عنوان ضامن آهو می‌شناسیم؟

-  این یک صفت نمادین از خیل دریای کرامت امام رضا(ع) است که مهربانی، رأفت و لطف آقا را نشان می‌دهد و همه از این نظر آقا را دوست دارند، اما وقایعی از این دست در زندگی حضرت رضا(ع) بسیار زیاد شکل گرفته که توجه به همه آنها برای ما درس بزرگی است.

 

  و کدام یک از نکات ارزشمندی که از امام رضا(ع) برای ما به یادگار مانده، در این ایام به مخاطبان هدیه می‌کنید؟

-  ایشان همواره بر این نکته ما را رهنمون کرده‌اند که ساده زندگی کنیم، فریفته تجملات نباشیم، چنانکه خود حضرت در مکان بسیار ساده زندگی می‌کردند، غذای ایشان مختصر بود و حتی همان نیز با فقرا تقسیم می‌شده که برای ما درس بزرگی است.

در حقیقت فارغ بودن از مسایل دنیوی برای ما آموزنده است و البته با توجه به مادی شدن دنیای امروز، قطعاً پیروی و تقلید کردن از امام هشتم(ع) دشوار، اما شدنی است. اما وقتی تاریخ را می‌خوانیم می‌بینیم که حضرت چقدر عاری از دلبستگی دنیا بودند و خوبی را به دیگران انعکاس می‌دادند.

 

  امام هشتم(ع) در نهایت مهربانی روایتی را به دوستداران و زائران خود هدیه کرده و فرموده اند: هرکسی که مرا با دوری راهم زیارت کند، در سه موقف  هنگام در دست گرفتن نامه عمل - و نزد صراط- و نزد میزان( و رسیدگی به اعمال) به یاری اش می‌آیم؛ چه حسی نسبت به این روایت دارید؟

-  حس من این است که اگر کسی این توفیق را داشته باشد که حضرت در این سه مرحله خطیر همراهش باشند، قطعاً بسیار سعادتمند است و امیدواریم که این لطف شامل حال ما هم بشود. ضمن اینکه حضرت در دنیا هم همواره ما را یاری می‌کنند و به یمن محبتهای ایشان نفس می‌کشیم.

 

  و نکته آخر...

-  امیدوارم همه ما مورد لطف و عنایت امام رضا(ع) قرار بگیریم و خوشحالم که در این ایام زیبا بار دیگر خاطرات ولایت عشق برایم تداعی شد و از این نظر قطعا عنایت خاص حضرت هم شامل حال ما بوده که در این فضای خاص، زائر ایشان
 باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.