و بیش از هرکس دیگر به لزوم حفظ حرمتها پایبند و موظفاند. غالباً اختلاف سلیقه اصحاب ادب و هنر از جنس دیگری است و با منازعات عوامانه تفاوت بسیاری دارد؛ از این رو ارتباط میان ادبا و فرهیختگان هیچ گاه منقطع نمیشود و دور و یا نزدیک همچنان از احوال یکدیگر کم و بیش باخبرند. البته اختلاف سلیقه بین اهالی فرهنگ، امری طبیعی و بدیهی است و از اندیشوران انتظاری جز این روا نیست، اما آنچه اسباب تعجب و تأسف است آنکه گاه از سوی گروهی که چندان درک صحیح و عمیقی از مناسبات فرهنگی ندارند، تلاش میشود تا این موضوع به شکل اختلافات حیدری و نعمتی منعکس گردد و یا آنکه با خط کشیهای عجیب و غریب، امکان تعامل مثبت را از بین ببرند و چنین القا کنند که فاصلهها بیداد میکند! جای دریغ دارد که گفته میشود در بعضی رسانهها نگرش تفکیک گرایانهای حاکم شده است که به جای ایجاد امکان تعامل و هم اندیشی، انعکاس یک جانبهای قرار گرفته که قطعاً چنین شیوهای به صلاح و صواب نزدیک نیست. دسته بندی کردن شاعران، نویسندگان و هنرمندان و ارایه یکسویه و قشری آثار آنان چه مفهومی جز تفرقه انگیزی و یا برداشتهای ساده لوحانه از فرهنگ میتواند داشته باشد؟ شأن و منزلت نخبگان فرهنگی جامعه بسیار فراتر و والاتر از آن است که گروهی به خود اجازه دهند تا آنها را به زعم خود در محدودههای تنگ و نابجایی محصور کنند و مبرهن است که چنین رویههایی به نفع مصالح جامعه نمیباشد. از دیرباز تاکنون همواره بودهاند کسانی که سعی کردهاند تا اصحاب قلم و هنر را به دلخواه خود یونیفورم حزبی و جناحی بپوشانند، اما گذر زمان این حقیقت را به اثبات رسانده است که این عمل باطل دوام نخواهد آورد. فرزانگان جامعه به تعبیر رابیندرانات تاگور گلهای سرسبد جامعه هستند که هریک رنگ و بوی خاص خود را دارند و رسالت رسانههای آگاه و هوشمند فراهم آوردن امکان بهرهمندی اجتماع از تمامی ظرفیتهای موجود است.
تجربه تاریخی رسانهها در سراسر جهان این واقعیت را بارها به اثبات رسانده است که بایکوت کردن، فاصله انداختن، تخطئه کردن، حاشیه سازی و اقدامهایی از این قبیل حیاتی پایدار نخواهد داشت و اندیشههای ناب خود را به سمت آینده بازخواهند کرد.
نظر شما