46 عاشق دیدارش از دور افتادهترین نقطه جنوبی کشورمان برای نخستین بار دیدار یار برایشان میسر شد.
به سراغشان که میروم، سفرههای صبحانه تازه پهن شده است. اینجا ساختمان بزرگی است؛ حسینیه خضریها را میگویم. کم کم 11 زن و 35 مرد که همه در گروه سنی 60 تا 85 سال هستند، دور سفره مینشینند. یک خانواده بزرگ را برایم تداعی میکنند مثل همه پدربزرگها و مادربزرگهای کشورمان مهربان هستند که برای نخستین بار به زیارت امام غریب نوازمان آمدهاند. حضور آنها قصهای خاص دارد.
مدیرعامل شرکت مهر رضوان برایم تعریف میکند که چند هفته پیش برنامه مستند تلویزیونی از شبکه دو سیما در خبر 30/20 پخش شد که خبرنگار آن برنامه به منطقه محرومی اشاره میکند، در آن مصاحبه شخصی به نام سید میرزا حسین حسینی از احمد فداله که یکی از مناطق محروم و دورافتاده دزفول است، در پاسخ به آنکه چه آرزویی داری؟ میگوید: 70 سال از خدا عمر گرفتهام، اما هنوز نتوانستهام به زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) نایل شوم.
علیرضا زارعپور پس از دیدن این گفتوگو با هماهنگی معراجیفر خبرنگار این برنامه، و نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی، قراری را هماهنگ میکنند تا به منطقه صعب العبور این روستا بروند. او برایم تعریف میکند: 10 روز هماهنگیها به طول انجامید و بالاخره توانستیم افراد مسن این منطقه را که تاکنون به زیارت امام رضا(ع) نیامده بودند، دعوت کنیم.
وی میافزاید: یکشنبه ساعت 11 شب با اتوبوسی از دزفول به سمت مشهد عازم میشدیم و شنبه 3 بامداد به مشهد الرضا(ع) رسیدیم.
وی ادامه میدهد: به رغم همه خستگیها جلوی باب الرضا برای ادای احترام و عرض ارادت به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مشرف شدند.
زارعپور درباره حمایت مالی از این کاروان نیز تأکید میکند: هیچ گونه کمک دولتی از هیچ سازمان یا ارگانی تاکنون انجام نشده و فقط شریک شدن در یک التماس دعا برای همه بانیان کافی است.
حالا به سراغ مسنترین مرد این کاروان «صیدال مردانیان» که حدود 90 سال دارد، میروم. کنارش که مینشینم از حس او میپرسم که مانند پدربزرگی مهربان دستش را به سمتم دراز میکند و به نشانه تشکر سرش را تکان میدهد، بعد دستانش را به سمت آسمان میگیرد. بغضش را میفهمم، جملاتی را به من میگوید که نامفهوم است. بعداً متوجه میشوم که او سکته کرده و آرزوی دیرینهاش زیارت امام هشتم(ع) بوده است. همراهیان دیگر کاروان برایم از دورانی که صیدال مردانیان کشاورز و دامدار بوده و 15 فرزند دارد، میگویند. پدربزرگ این کاروان به من میفهماند که تاکنون هیچ سفری نرفته است.
به سراغ بانوان گروه زیارتی هم که میروم، بیشتر نامهایشان «طلا» است و طلا مرغزاری از «پل کول» برای نخستین بار به قول خودش طلبیده شده است.
طلا حاجی وند هم همه آرزویش زیارت امام رضا(ع) بود. زرخانم همتی هم همین را تکرار میکند، ربابه حاجیوند عشایر است در منطقهای به نام «ماشکار» او میگوید: زندگی زن عشایر همهاش سختی است، اما راضیایم. امام رضا(ع) که مرا طلبیده است، همه سختی این سالها از تنم بیرون رفت.
بین همه گروه این بار توجهم را پسر نوجوانی جلب میکند که به همه کمک میکند او 17 ساله است، میگوید: من آرزوی زیارت امام رضا(ع) را داشتم درست زمان حرکت دو نفر نتوانستند بیایند، یکی من آمدم و یکی دیگر هم دختر خانمی ناشنوا است که من طلبیده شدهام.
سیدمحمد حسینی میگوید: تا اول راهنمایی درس خواندهام، از عشایر منطقه «احمد فداله» هستم. مرغداری، دامداری، کشاورزی میکنم 14 سال است که پدرم فوت شده است و در حرم امام رضا(ع) و برای سلامتی مادرم دعا کردم.
جواد جعفری هم بازنشسته است که به همراه همسرشان حمایت و کمک میکنند. او توضیح میدهد: از طریق نماینده مجلس مردم دزفول این مسؤولیت به من داده شد که مردمان عشایری را که تاکنون به زیارت امام رضا(ع) نایل نشدهاند، شناسایی کنم. کار سختی بود فقط برای رفتن به منطقه موردنظر باید ساعتها در برف و باران به قسمت عشایرنشین میرفتیم. بیشتر افراد این کاروان زنان و مردان بالای 70 سال هستند.
مخاطبان گرامی!
لطفاً نظرات خود را در خصوص این مطلب به شماره 300072305 پیامک کنید.
نظر شما