برگزاری جلسات «بنیاد صیانت از نهاد خانواده» در استانها که به همت قوه قضاییه و مشارکت دیگر سازمانها و نهادهای مرتبط انجام میشود، فرصت خوبی است برای اطلاع مسؤولان و سازمانهای اثرگذار در حوزه مسایل اجتماعی. این جلسات، فضای مناسبی برای تبادل اطلاعات و آمارها و بحث و گفتوگوها و در نهایت تصمیمگیریهای کارشناسانهتر در حوزه بسیار مهمی مانند «خانواده» را فراهم میآورد.
شکی نیست که هر جامعهای که به نهاد «خانواده» اهمیت بدهد و برای آن جایگاه قایل باشد و برای تعالی آن تلاش و هزینه کند، از مواهب این توجه و سرمایهگذاری در ابعاد کلان برخوردار میشود. خانواده، واحد اولیه و سازنده «جامعه» است و امروز تمامی کشورهایی که دچار بحرانهای اجتماعی هستند، دریافتهاند که فرو افتادن در ورطه این بحرانها، به دلیل غفلت از بنیان مرصوصی به نام خانواده است.
درست به همین دلیل است که در سالهای اخیر، کشورهای غربی که در تاریخ معاصرشان فاصله گرفتن از نهاد خانواده با اهداف لیبرالیستی و سرمایهداری بروشنی دیده میشود، بازگشت به دامان خانواده را بهترین راه برای جلوگیری از فروپاشی کشورها و تمدن خود شناختهاند. آنها تلاش میکنند با بازتعریف نهاد خانواده و بخصوص «زن» به عنوان رکن رکین خانه و خانواده، از فروپاشی جوامعی که مسؤولیتپذیر نیستند و جز به منافع «شخصی» خود نمیاندیشند، جلوگیری کنند. سالیان سال است در این تمدن، منافع دیگران در راستای منافع خود، تعریف شده و آزادی و سود نیز زمانی اصالت دارند که بتوانند آزادی و سود شخصی را به ارمغان آورند. در چنین تمدنی، «خانواده» که تجلیگاه محبت، عشق الهی و انسانی و ایثار است، جایگاهی ندارد.
اکنون این تمدن دریافته است که راه را درست طی نکرده و به خطا رفته است. تمدن غرب حالا در تلاش برای بازسازی خانواده و تعریف جایگاه تازهای برای زن با نام «مادر» است. غرب، دچار بحران جمعیت شده و بیش از یک دهه است که با سرعت تمام در حال واردات «جمعیت» است تا مبادا ساختار جمعیتیاش دچار و فروپاشی شود. غرب به انواع مشوقها متوسل شده تا جمعیتی را که از خود و خانواده گریزان هستند، دوباره گرد هم آورد و شاکله تمدنی خود را حفظ کند.
جای تأسف و دردمندی است که جامعه اسلامی ما در سالهای اخیر و در پرتو سیطره روزافزون امواج تمدنی غرب که حالا دیگر هیچ دیواری، حایل آن نیست، راه خطایی را میرود که آنها به فکر بازگشت از آن هستند. در یک دهه گذشته با فراگیر شدن چشمگیر ماهوارهها در خانههای ایرانی، سبک زندگی ایرانی و اسلامی مورد تهاجم و تخریب قرار گرفته و بیشترین تخریب هم، سهم «خانواده» بوده است.
افزایش روزافزون آمار طلاق در شهرهای بزرگ و کوچک، بسیار نگران کننده است. چرا باید در یک روستای کوچک در شهرستانی مانند فریمان، بیش از 100 طلاق در همین سالها ثبت شده باشد؟ چرا باید یک حقوقدان و سردفتر ازدواج و طلاق در شهر مقدسی مانند مشهد به نگارنده این سطور بگوید که در برابر هر ازدواجی که ثبت میکنیم، سه طلاق هم وارد دفتر ثبتمان میشود؟
حرفها و بحثها در موضوع طلاق بسیار زیاد است، ولی اجمالاً مسؤولان، بخصوص کسانی که حضور در جلسات مهمی مانند «بنیاد صیانت از نهاد خانواده» را جدی نمیگیرند، باید بدانند که در برابر فروپاشی نهاد خانواده مسؤولند.
نظر شما