پرسش: اگر ولایت فقیه در متون دینی اصیل بوده است، چرا تا پیش از انقلاب ایران، علمای دیگر آن را مطرح نکرده بودند؟! واقعیت این نیست که «امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه است؟»
ولایت فقیه نه تنها از موضوعات مورد اتفاق علمای شیعه است، بلکه از آنجا که مستندات بسیار قرآنی برای آن وجود دارد، مورد اتفاق قاطبه معتقدان به قرآن، این کتاب آسمانی است.
امام صادق (عليه السلام) برای اثبات ولایت علما، از آیه قرآن استفاده کردهاند؛ آن حضرت در روایتی که در بیشتر تفاسیر معتبر روایی ـ از جمله: الميزان، البرهان، تفسير عياشى و نور الثقلين ـ آمده است، میفرمایند: «از جمله چيزهايى كه به سبب آن، كسى مستحق امامت و رهبری جامعه مىشود: «دوری از گناهان» و معاصى هلاكتبارى است كه [آدمى] را لایق آتش دوزخ مىكند و ديگر، «آگاهى روشن از تمام حلالها و حرامهايى كه مردم بدانها نياز دارند» و سوم، «علم به قرآن» و شناخت خاص و عام و محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ آن است و...
ابی عمرو زبیری از حضرت پرسید: چه دلیلی وجود دارد که ويژگیهای رهبری و امامت، مواردی است که شما فرمودید؟ حضرت فرمودند: «بهدلیل این قول پروردگار که درباره کسانی است که از سوی خداوند در ایجاد حکومت اذن دارند؛ «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراهَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ» (مائده: 44)؛ تورات را ما نازل كرديم كه در آن هدايت و نور بود؛ «انبيا» كه اسلام آوردند، با آن در بين يهوديان حكم مىكردند و همچنين «ربانيون» که مربيان مردم بودند. و دسته سوم، «علما» هستند که بر اساس تورات در میان مردم حكومت مىكردند... (الميزان في تفسير القرآن، ج5، ص: 361)
این آیه قرآن نشان میدهد، سابقه حاکمیت علمای عادل و اذن الهی به ولایت فقها، به پیش از اسلام و دوران پس از نزول تورات برمیگردد. از این روست که موضوع ولایت فقها در صورت عدم امکان حاکمیت معصومین (علیهم السلام) در زمان حیات ایشان نیز مطرح بوده و علمای بسیاری در عصر آن بزرگواران، برای حاکمیت در مناطق گوناگون منصوب میشدند و احکامی نیز برای آنها صادر میشده؛ شبیه احکام ولایتی که برای علمای قم (مثل زکریا بن آدم) صادر شده است.بنابراین برای علمای شیعه در دوران آغاز غیبت کبری، واگذاری ولایت و مدیریت جامعه به فقهای صاحب عدالت و تدبیر از واضحات بوده و در بسیاری از کتابهای فقهی آنان به این مسأله اشاره شده است. برای تبیین دیدگاه فقهی علمای متقدم شیعه تا کنون در بحث ولایت فقیه، کتابهای مفصل و متعددی نگارش یافته و کتابهای زیر، نمونهای از این دست است:
- «فقیهان امامی و عرصههای ولایت فقیه» تألیف محمدعلی قاسمی و همکاران، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی
- «تحول نظریه دولت در اسلام»، تألیف دکتر احمد جهانبزرگی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
- «اندیشههای سیاسی شیعه در عصر غیبت» تالیف علی اکبر پازوکی، نشر معارف
- «حکمت حکومت فقیه» نوشته آیت الله ممدوحی، انتشارات بوستان کتاب
شاید جالب باشد بدانید، فقط در کتاب اول، 3407 سند از متن کتابهای علمای شیعه درباره ولایت فقیه، درج شده است. مراجعه به این کتابها برای علاقهمندان و دیدن تأکیدات مکرر علمای شیعه در این باب بسیار جذاب و شیرین است.
اما ممکن است کسی بپرسد که پس چرا پیش از امام خمینی (قدس سره)، علما برای اقامه این دستور قرآنی اقدام نکردهاند ؟ پاسخ این است که با مطالعه تاریخ شیعه به روشنی در مییابیم که با اعمال فشار قدرتهای معارض و حکام همعصر، وضعیت علمای شیعه، تا بدان حد دشوار بود که همه دغدغه آن بزرگواران، حفظ اسلام اصیل و عبور دادن جامعه کوچک شیعه از تندباد حوادث و حراست از هویت تشیع از خطراتی بوده که موجودیت این جامعه کوچک را به مخاطره انداخته بود. این دشواریها تا بدان جا بود که بخشی از علما، تحقق حاکمیت علما را بسیار دور و دست نیافتنی میدانستند؛ بنابراین طرح این بحث را هم لازم تشخیص نمیدادند. و الا با مطالعه این منابع، آشکار میشود که فقهای شیعه در مقام بحث علمی، بر «واگذاری ولایت به فقها در دوران غیبت» اجماع داشتهاند.
برگرفته از کتاب « ولایت فقیه؛ کانون عزت و اقتدار» نشر سازمان بسیج مستضعفین، جلد
منتظر پرسشهای ارزشمند شما، از طریق سامانه پیامکی به شماره 300072309 هستیم.5
نظر شما