تحولات لبنان و فلسطین

قدس آنلاین: حضرت زهرا(س) در عین حال که بحث خلافت و ولایت را بسیار جدی مطرح می‌کنند، اما در مقام تزاحم بین باقی ماندن اصل اسلام و اصل ولایت، اسلام را ترجیح می‌دهند و نشان می‌دهند که موضوع، بحث شوهر و حکومت خانوادگی نیست.

 خطبه فدکیه؛ ردیه ای است بر شخصی بودن مبارزات حضرت زهرا(س)!

به گزارش قدس آنلاین، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، استادیار و مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی با اشاره به ابعاد سیاسی خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) اظهار کرد: بررسی رفتار سیاسی این بانوی بزرگوار، یک اولویت جدی پیدا می‌کند؛ مضافاً اینکه ایشان یک ویژگی بسیار خاص دارند و آن اینکه عملاً معصوم هستند، در عین حال امام نیستند؛ یعنی رفتار ایشان حجیت دارد در حالی که در جایگاه رهبری قرار ندارند و در جایگاه مأموم هستند؛ یعنی باید در جایگاه حمایت و اطاعت از امام قرار داشته باشند.

 

وی افزود: از این جهت رفتار ایشان ویژگی خاصی برای توده مردم دارد که در جایگاه مأموم نسبت به حاکم و امام قرار دارند.

 

ایزدهی با بیان اینکه رفتار حضرت زهرا(س) هیچ تفاوتی با رفتار سایر اهل‌بیت(ع) ندارد، اظهار کرد: اهل بیت (ع) واجد عصمت هستند و بهترین رفتار را در بدترین شرایط انجام می‌دهند، لذا برای سایر افراد الگو هستند، به همین خاطر اگر کسی غیر از حضرت زهرا(س) از اهل بیت در این شرایط قرار داشت، همین رفتار را انجام می‌داد، لذا قابلیت الگوگیری از حضرت زهرا(س) از این جهت فرقی نمی‌کند.

 

وی ادامه داد: هریک از اهل بیت(ع) در شرایط خاص خودشان رفتار خاصی انجام می‌دادند؛ یعنی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در شرایط 25 سال اول یک‌گونه رفتار داشتند؛ 5 سال بعدی، به‌گونه دیگری رفتار داشتند. امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و ائمه دیگر به‌گونه‌ای دیگر رفتارهایی را از خود نشان می‌دادند، لذا باید رفتار اهل بیت(ع) را از یک منشأ و یک منبع ارزیابی کرد، در عین حال متناسب با شرایط و زمانه از آنها الگوگیری کرد.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه حضرت زهرا(س) حیثیت مأمومی دارند و امام عصر (عج) نیز حضور دارند و در معرض خطر و مهجوریت قرار گرفته‌اند، رفتار حضرت زهرا(س) از این جهت برای بسیاری از نسل‌ها و مردم قابل توجه است.

 

وی گفت: باید به این نکته توجه داشت که بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) آیا رفتاری که حضرت زهرا(س) از خود نشان داد یک رفتار سیاسی است یا رفتاری عاطفی است که همسری نسبت به شوهر خود دارد، یا رفتاری زنانه است یا اینکه رفتاری منطقی است و پیامی جدی دارد که امروز هم قابل استفاده است؟

 

ایزدهی افزود: برای اینکه این نکته فهم بشود، باید به خطبه فدکیه اشاره کرد که این خطبه از جانب یک شخص معمولی ارائه نمی‌شود و حضرت زهرا(س) به بهانه گرفتن مقوله‌ای به نام «فدک»، بنیاد حکومت موجود را به چالش می‌کشانند، لذا حضرت زهرا(س) از طرفی زن‌ها‌ی مهاجر و انصار را با خود همراه می‌کنند و به اتفاق وارد مسجد می‌شوند و خلیفه را خطاب قرار می‌دهند و پس از آن، سایر مردم را خطاب قرار می‌دهند و این نکته جالب و محوری است.

 

وی اظهار کرد: وقتی ایشان خطبه خود را با حمد الهی و ناراحتی شروع می‌کنند، کسانی که در مسجد هستند به تأثر می‌افتند و برخی گریه می‌کنند اما در عین حال تکانی نمی‌خورند.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی با تأکید بر اینکه نوع بیان مطالب حضرت فاطمه(س) مهندسی قابل توجه و معناداری دارد، گفت: ایشان از آغاز بحث حمد و سپاس الهی را مطرح می‌کنند و اینکه خداوند پیامبری را فرستاد و به واسطه پیامبر(ص) مردم از جهالت نجات یافتند و خداوند توحید و نبوت و امامت را فرستاد و هر یک از احکام، فلسفه‌ای دارند. بعد از این فرایند، حضرت وارد بحث می‌شوند که مراد ایشان از طرح قضیه فدک تبیین مسئله توحید و امامت و ولایت است، نه گرفتن زمینی خاص به نام «فدک»؛ آنجا که ایشان می‌فرمایند « وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ»؛ یعنی بحث امامت و ولایت اهل بیت مطرح است، نه گرفتن یک زمین و یا باغی آباد به نام فدک.

 

وی ادامه داد: حضرت زهرا(س) با خلیفه محاجه می‌کنند که چگونه به ایشان ارث نمی‌رسد و به دیگران ارث می‌رسد، در حالی‌که در قرآن همه انبیا ارث داشته‌اند. آن‌ها با اینکه در مقابل مردم محکوم شدند اما تکان نخوردند و حرکتی نکردند.

 

ایزدهی با بیان اینکه حضرت زهرا(س) بهترین رفتار را در بدترین شرایط ممکن ارائه می‌کنند و از خودشان سستی و ضعف نشان نمی‌دهند، گفت: ایشان به عنوان یک حامی جدی برای امام زمان وارد شدند و بعدها حضرت (س) در همان خطبه مردم را خطاب قرار دادند که شما چقدر زود فراموش کردید و نقض بیعت کردید و فضا را به سمتی می‌برند که بحث امامت و ولایت و حاکمیت است که آنها از امیرمومنان علی(ع) سلب کردند.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی همچنین اظهار کرد: ایشان به همین مناسبت رو به خلیفه می‌کنند و این نکته را متذکر می‌شوند که جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اید، شایسته و سزاوار شما نیست؛ نوع بیان حضرت زهرا(س) نسبت به شرایط موجود، نشانه مخالفت با رفتاری خاص از خلیفه نیست، بلکه اعتراض به سمت بنیاد حکومت و اصل مشروعیت حکومت می‌رود، لذا حکومت را ظالمانه، نامشروع و غاصبانه فرض می‌کنند.

 

وی با اشاره به تأثر و تألم حضرت زهرا(س) در موقع بیان خطبه فدکیه گفت: نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، رفتارهایی است که ایشان در هنگام بیان خطبه از خود نشان دادند و آن اصل گریه سیاسی و گریه‌ای است که به مردم مدینه این مطلب را فهماند که حضرت زهرا(س) نسبت به خلیفه، ناراضی هستند؛ با این اصل که مردم می‌دانستند که پیامبر (ص) فرموده بودند «هر کس حضرت زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است»؛ حضرت زهرا(س) نیز در سخنان خود تصریح می‌کنند که اینها مرا آزار و اذیت کرده‌اند.

 

ایزدهی گفت: این رفتار یک معیار و سنجشی بود که پیامبر(ص) برای مردم مشخص کرده بودند و حضرت زهرا(س) با همین ناراحتی خلافت خلفا را نامشروع عنوان کردند و از این رو تدبیری که حضرت در مخفی ماندن قبرشان اندیشیدند و اجازه حضور خلفا را در شب تشییع ندادند، این سؤال تاریخی را بعد از 1400 سال همچنان بی‌جواب گذاشته و همواره حاکمیت خلفای وقت را به چالش کشانده است.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی گفت: حضرت زهرا(س) در عین حال که بحث خلافت و ولایت را بسیار جدی مطرح می‌کنند، اما در مقام تزاحم بین باقی ماندن اصل اسلام و اصل ولایت، اسلام را ترجیح می‌دهند و نشان می‌دهند که موضوع، بحث شوهر و حکومت خانوادگی نیست.

 

وی ادامه داد: وقتی از امیرمومنان امام علی(ع) می‌خواهند که برود و حقش را بگیرد، بعد از اینکه صدای اذان بلند می‌شود و حضرت علی(ع) مطرح می‌کنند که «اگر بروم دیگر نام پدرت از مأذنه‌ها شنیده نمی‌شود» ایشان می‌پذیرند و می‌گویند بهتر است اصل اسلام باقی بماند ولو اینکه حضرت علی(ع) مظلوم باشد.

 

ایزدهی گفت: در این مقطع موضوع اصلی اسلام و اولویت‌سنجی مصالح است که طبیعتاً حضرت زهرا(س) در فرایند دو یا سه ماهه پس از رحلت پیامبر(ص) این مسئله را به همه عرضه می‌کنند و بر هیچ‌کس مخفی نمی‌گذارند.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی در مورد مسئله نفوذ عناصر به اسلام و خارج کردن حاکمیت از مسیر اصلی خود گفت: در عرب بحث قبیله‌گرایی بسیار جدی است و قبایل، قبیله دیگر را رقیب خود فرض می‌کنند؛ در قریش نیز بنی‌امیه، بنی‌هاشم را رقیب اصلی خود می‌دانستند و وقتی رسالت به پیامبر(ص) رسید، آنها احساس کردند که دیگر نه در میان قریش، بلکه در میان عرب آقایی ندارند و این آقایی به بنی‌هاشم رسیده است، به همین دلیل تلاش می‌کردند که پیامبر(ص) را تطمیع کنند.

 

وی گفت: بعد از حاکمیت مطلق پیامبر(ص) در حجاز، همواره مترصد آن بودند که جایگاه خود را پس بگیرند؛ از پیامبر(ص) نیز این روایت معروف بود که خلافت و حاکمیت در خاندان ابوسفیان حرام و ممنوع است. آنها ضد انقلابی‌هایی بودند که می‌خواستند اسلام را از مسیر انقلابی خود منحرف کرده و به مسیر جاهلیت ببرند.

 

ایزدهی با بیان اینکه بنی‌امیه برنامه درازمدتی را برای تحقق اهداف خود دنبال کردند، گفت: آنها در فرایندی ابتدا اصل حاکمیت را از بنی‌هاشم جدا کردند اما بعد از دو نسل، عملاً حاکمیت به بنی‌امیه منتقل شد و بعد از اینکه امام علی(ع) با اقبال مواجه شد، مجدد این خلافت به معاویه رسید؛ این شبکه نفوذ توانست خود را در میان مردم جا بیندازد و خود را موجه جلوه کند و با برخی آرمان‌های پیامبر(ص) همراهی کند تا بتواند با طراحی یک شبکه نفوذ اصل اسلام را از مسیر خود منحرف کند.

 

وی تصریح کرد: اینکه رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند مراقب نفود باشید و دشمن از چند مرحله خود را وارد می‌کند و ممکن است کسانی خود را داخل کنند و یا اینکه امام(ره) می‌فرمودند، مراقب کسانی باشید که حتی از دور، دستی بر جهاد نداشتند و می‌خواستند انقلاب به نتیجه نرسد تا بساط زور و تزویر خود برپا کنند، برای این است که شبکه نفوذ نتواند در فضای خاکستری و در زیر سایه عملاً به‌گونه‌ای رفتار کند که انقلاب از ماهیتش خارج شده و بعد از مدتی به جایگاه قبلی برگردد.

 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی خاطرنشان کرد: بعد از رحلت پیامبر(ص) این شبکه نفوذ جامعه اسلامی را به سمت جاهلیت برگرداند؛ علت عمده این بود که مردم همراهی نکردند و بصیرت نداشتند، ولو اینکه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) تذکر دادند اما عملاً مردم یا نفهمیدند یا نخواستند بفهمند و عملاً غایتی که دشمن مد نظر داشت، محقق شد.

ایکنا

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.