تحولات لبنان و فلسطین

فکر اینکه بعد از هشت ساعت کار و بیرون بودن از منزل و با تمام خستگی، به محض ورود به خانه باید حمام بروم آزارم می‌‍‌دهد. آن هم از مسیری کفپوش شده با روزنامه و پس از گذاشتن کفش و کیف در جای مشخص و غیر قابل تغییر. اما کاش قضیه به همین‌جا ختم می‌شد.

 وسواس قطعاً درمان دارد

ساباندن چند باره و چند باره مسیر کوتاهی که پایم از فرش روزنامه‌ای پهن شده بیرون رفته و ضدعفونی کردن دست‌ها پس از لمس دستگیره در، از کارهایی است که همسرم پشت سر من انجام می‌دهد. برای فهمیدن عمق فاجعه نیازی نیست، حتماً زمان زیادی در چنین محیط و خانه‌ای زندگی کنید. وقتی حتی برای خوردن یک لیوان آب، باید بارها و بارها دست و لیوان و بطری آب را بشویید، حتماً مثل من از زندگی بیزار می‌شوید. نوعی از زندگی که مقررات و قواعد خاص و منحصر به خودش را دارد. خانه‌ای که در آن ورود هر نوع میوه‌ای که تخم، هسته، پرز و خلاصه هر چیز زایدی داشته باشد، قدغن است! ورود نان‌های کنجدی از هر نوعش ممنوع است. ورود عسل، خامه، شیره، مربا و هر چیزی که موقع خوردن امکان چکه کردن داشته باشد، به کلی قدغن است. معیار سنجش افراد از نگاه همسرم، پاکیزگی آن‌هاست. همسر وسواسی من به تعبیر خودش آن‌قدر «تمیز» است که زندگی را برایمان غیر قابل تحمل کرده است.
دکتر «مجتبی دلیر»، متخصص روان شناسی، مدرس دانشگاه و عضو هیأت مدیره انجمن روان‌شناسی اجتماعی ایران می‌گوید که وسواس یک بیماری است و نیاز به درمان دارد و اینکه وسواس پیچیده ترین بیماری عصبی و روانی است. در ادامه گفت‌و گوی ما با ایشان را از نظر می‌گذرانید:

 آقای دکتر! وسواس چیست؟

وسواس یک اختلال روانی پیچیده و صعب العلاج است. وسواس یک اختلال واقعی است و نیاز به درمان تخصصی دارد. اختلال وسواس امروزه به قدری اهمیت پیدا کرده است که در آخرین فهرست راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی DSM-۵ یک طبقه مستقل را به خود اختصاص داده است. یک تعریف ساده از این اختلال عبارت است از اینکه وسواس هر محتوای درون ذهنی چسبنده است که حال فرد را بد می‌کند. (عمدتاً ایجاد اضطراب می‌کند) و فرد در پاسخ به این حال بد، دست به یک عمل ذهنی یا عینی تکراری برای حذف آن حال می‌زند. عموم مردم وسواس را با بخش آخر این تعریف یا همان رفتارهای وسواسی بویژه شست‌وشو یا وارسی می‌شناسند و این صرفاً بخش کوچکی از وسواس است. به عبارتی رفتارهای وسواسی، فقط میوه درخت تنومند وسواس هستند.

 خب این درخت چطور در درون آدم‌ها، رشد می‌کند و پا می‌گیرد؟

چهار مؤلفه اساسی برای در خطر دچارشدن به وسواس مطرح است: وراثت (استعداد ارثی)، تربیت، ترس و تحقیر. بیشتر وسواسی‌ها از خانواده‌هایی هستند که این اختلال در میان والدین‌شان به شکل‌های مختلف مشاهده می‌شود و به طور همزمان چون در چنین خانواده‌ای تربیت می‌شوند. نوع تربیت ایشان سختگیرانه، وسواسی و بی‌نقص‌گراست. فضای موجود در این خانواده‌ها قضاوتگرانه، عیب‌جو، نهایت خواه،
 بی نقصگرا، منفی گرا و اضطرابی است. افراد وسواسی از احساس حقارت عمیقی رنج می‌برند که ممکن است، ریشه آن در خانواده باشد. اگر ترس و تهدید مهمی در زندگی چنین فردی روی دهد، جورچین دچاری به وسواس کامل خواهد شد.
وسواس، سرنوشت بدتر از مرگ است! افراد وسواسی نه زنده اند و نه مرده، بلکه در شرایط زنده به گور به سر می‌برند. به غیر از صدمات اقتصادی، اجتماعی و جسمانی، مهم ترین آسیب ناشی از وسواس این است که فرد مبتلا، کیفیت زندگی بسیار بدی دارد. فرد وسواسی مثل کسی است که حس چشایی خود را از دست داده است؛ او برای زنده ماندن مجبور است که غذا بخورد، اما هیچ لذتی از خوردن غذا نمی‌برد.

 آیا خانم‌ها بیشتر وسواسی هستند؟

نه. این درست نیست که خانم‌ها بیشتر به وسواس دچار می‌شوند. بلکه نوع وسواسی که خانم‌ها بیشتر به آن دچار می‌شوند، یعنی وسواس شست‌وشو و پاک گردانی به گونه‌ای است که بیشتر قابل مشاهده توسط دیگران است و این در دسترس بودن، منجر به این سوگیری در اذهان عمومی می‌شود که خانم‌ها بیشتر دچار وسواس می‌شوند. آمار نشان می‌دهد که وسواس در میان آقایان و خانم‌ها و در سراسر دنیا تقریباً به یک اندازه شیوع دارد و تفاوت عمده در نوع و محتوای آن است. به این صورت که خانم‌ها بیشتر رفتارهای اجباری مثل شست‌وشو، وارسی، شمارش و نظم و ترتیب را بروز می‌دهند و وسواس آقایان بیشتر از نوع اجتنابی بوده و اعمال وسواسی را در ذهن خود انجام می‌دهند که در نزد غیر متخصصان به «وسواس فکری» شهرت دارد.

 با آمدن نام وسواس، استفاده زیاد از آب به ذهن می رسد. وسواس انواع دیگری هم دارد؟

وسواس فقط شستن نیست. گاهی نشستن هم نوعی وسواس است از نوع اجتنابی آن! وسواس به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شود و دسته دوم اختلال شخصیت وسواسی است. دسته اول یا همان اختلال وسواس خود انواعی دارد که می‌توان گفت به تعداد افراد بشر انواع مختلف وسواس وجود دارد، اما در یک تقسیم بندی علمی انواع این دسته از وسواس عبارتند از: وسواس «پاک گردانی»، «وارسی»، «شمارش» و «تقارن یا نظم و ترتیب». که هر کدام از این چهار نوع وسواس رفتارهای بسیاری را می‌تواند، شامل شود. برای مثال وارسیِ روشن یا خاموش بودن چراغ‌ها پیش از خواب، وارسی درب منزل پیش از بیرون رفتن، وارسی اجاق گاز، شیر گاز، قفل بودن یا نبودن درب خودرو، بسته یا باز بودن درب قوطی مواد غذایی و...
اما دسته دوم یا همان اختلال شخصیت وسواسی شامل ویژگی هایی در فرد می‌شود که قابل مشاهده نبوده و صرفاً از روی آثار و پیامدهای آن برای درمانگران مشخص می‌شود. به عبارتی افراد می‌توانند، سالیان سال با یک فرد مبتلا به شخصیت وسواسی زندگی کنند و یا حتی خودشان دچار این اختلال باشند، اما متوجه این مشکل نشوند. بنابراین افرادی که فقط مبتلا به شخصیت وسواسی هستند، بسیار بعید است که برای درمان خود اقدام کنند. این اختلال اغلب زمانی تشخیص داده می‌شود که فرد برای درمان سایر کسالت‌های همراه آن، مراجعه کرده است. برخی از ویژگی‌های شخصیت وسواسی عبارتند از بی‌نقص‌گرایی؛ که فرد در انجام هر کاری به کمتر از کامل رضایت نمی‌دهد. انعطاف ناپذیری؛ که به صورت لجاجت بیش از حد و کوتاه نیامدن بروز می‌کند. کنترل‌گری؛ هم در ارتباط با خود فرد و هم در ارتباط با دیگران مشاهده می‌شود و جزئی نگری یا ریزبینی؛ فرد با شخصیت وسواسی به قول معروف مو را از ماست بیرون می‌کشد. شایان ذکر است که این دو دسته کلی اختلال وسواس می‌تواند، به طور همزمان یا جداگانه در یک فرد وجود داشته باشد.

 مرز بین وسواس و عادت کجاست؟ چطور می‌شود این دو را از هم جدا کرد و متوجه شد که عملی وسواس نیست و عادت است؟

برخی معتقدند که وسواس نوعی عادت است. واقعیت این است که امروزه روان شناسان کمتر از واژه عادت استفاده می‌کنند و به جای آن یادگیری را به کار می‌برند. اگر عادت به معنای یادگیری باشد، همان‌طور که پیشتر ذکر شد، وسواس نیز به نوعی در خانواده یاد گرفته می‌شود. اما به هر روی ما انواع یادگیری یا عادت داریم. ما عادت‌های خوب داریم و عادت‌های بد. به عبارتی یادگیری‌های مفید و مضر داریم. با این نگاه، وسواس عادت بدی است که به فرد آسیب جدی می‌رساند. یادآوری یک نکته در اینجا مفید به نظر می‌رسد. برخی از افراد بشدت نسبت به وسواس واکنش منفی نشان می‌دهند. آنها نگرانند که با آشنایی با وسواس به آن مبتلا شوند. سندرم دانشجوی پزشکی که حالتی است که در آن وقتی دانشجو با نشانه‌های یک بیماری آشنا می‌شود، این نگرانی را پیدا می‌کند که خودش آن علایم را دارد. باید به این افراد گفت که نگران نباشید، شما مبتلا به وسواس نیستید و بواسطه آشنایی با این اختلال به آن دچار نخواهید شد.
یک معیار برای تمایز قایل شدن میان وسواس و عادت، موضوعِ پنهان کردن است. فرد وسواسی بشدت نگران است که دیگران از وسواس او و جزئیات رفتارهایش آگاه شوند چرا که خودش می‌داند که رفتار نامعقولی دارد و از این بابت خودش را سرزنش می‌کند. اما عادت اگر وسواس نباشد، فرد ابایی از فاش شدن آن ندارد.

 خب از کجا بفهمیم درگیر وسواس شده ایم؟

برخلاف برخی از اختلالات روانی، خود فرد دچار اختلال وسواس متوجه می‌شود که وسواس دارد. یک نشانه عمده، وجود رفتارهای اجباری است. برای مثال فردی که وسواس شست‌وشو دارد، این عمل را تحت فشار و اجبار انجام می‌دهد و نه به اختیار. چنین فردی با اینکه می‌داند نیازی به شستن یا تکرار شستن ندارد، اما خود را در شرایطی می‌بیند که ناگزیر از شستن است. بارها تلاش می‌کند که رفتار وسواسی نداشته باشد حتی به خودش یا دیگران قول می‌دهد که این کار را نکند، اما در عمل نمی‌تواند مانع رفتار خود شود. گاهی قسم هم می‌خورد، اما موفق نمی‌شود. به علاوه اگر شرایط به‌گونه‌ای باشد که از عمل وسواسی خود منع شود حالش بد می‌شود، اضطراب شدیدی وی را فرامی‌گیرد و به نظرش می‌رسد که همین حالا اتفاق وحشتناکی خواهد افتاد. بنابراین افکار تکراری که فرد را وادار به انجام رفتارهای وسواسی عینی یا ذهنی تکراری و قالبی می‌کند (با یک نظم و ترتیب و آداب خاص که نمی‌توان آن را در میانه راه متوقف کرد یا تغییر داد)، و این فرایند بیش از یک ساعت در روز وقت فرد را گرفته، در وی احساس درماندگی می‌کند و تلاش‌های او برای پرهیز از این فرایند با شکست مواجه شده، و این حالت به صورت پیش‌رونده وخیم تر می‌شود، از نشانه‌های ابتلا به این اختلال دردناک است.

 ارتباطی میان دینداری و وسواس وجود دارد؟

پاکیزگی نشانه ایمان است، اما وسواس نام شیطان است که در قرآن کریم هم توصیه شده که از شر آن به خود خدا پناه باید جست. دین و دینداری عامل وسواس نیست. بلکه فرد وسواسی از احکام دین برای توجیه وسواس خود سوء استفاده می‌کند. به عبارت
دقیق تر فرد وسواسی برای خود یک دین جدید می‌آفریند. فرد وسواسی با اینکه به احکام دین آشناست، اما از آن تبعیت نمی‌کند. برای مثال در رساله توضیح المسایل خوانده و می‌داند که با یک بار آب کشیدن، فلان چیز نجس پاک می‌شود، اما گویا براساس دین خودش! لازم است که بارها آب بکشد تا بالاخره رضایت دهد! آن‌هم نصفه و نیمه! یا با اینکه می‌داند شک کثیر الشک قابل اعتناء نیست، اما نمی‌تواند نماز بخواند و در تکبیر گفتن یا نیت یا تلفظ صحیح نماز دچار شک شده و نماز خود را بارها رها کرده و اصطلاحاً می‌شکند. نکته دیگر اینکه فرد وسواسی در امور مهم و اساسی دین از خود سستی نشان می‌دهد، ولی همه توجه و هم و غم خود را به امور فرعی معطوف می‌کند. برای مثال چنین فردی به بهانه واهی نجاست نماز نمی‌خواند، نمازش قضاء می‌شود، یا اینکه به خود اجازه می‌دهد روزه نگیرد، اسراف کند، برای دفاع از اعمال وسواسی‌اش دروغ بگوید و...

 برای درمان باید چه کار کرد؟ درمان دارویی هم نیاز دارد؟

وسواس یک باتلاق است که تلاش بیشتر فرد به تنهایی منجر به فرو رفتن بیشتر در آن می‌شود. لازم است که فردی از بیرون باتلاق ریسمانی برای نجات برایش فراهم کند. برای درمان وسواس لازم است، در اولین فرصت به یک روان‌شناس متخصص در زمینه درمان وسواس یا یک وسواس درمانگر مراجعه شود. یکی از مشکلات در مراجعه به درمانگر وسواس مسأله شک و تردید است که از نشانه‌های اصلی ابتلا به وسواس است. به همین دلیل فرد وسواسی در اقدام برای مراجعه به درمانگر و برآورد اثربخشی درمان شک و تردیدهایی دارد که می‌تواند، در روند درمان وی اختلال ایجاد کند. واقعیت این است که ما دارویی برای درمان وسواس نداریم و درمان وسواس نیاز به روان‌درمانی طولانی مدت بوسیله یک درمانگر متخصص در زمینه وسواس دارد، اما در برخی موارد برای ایجاد شرایط بهینه جهت انجام روان‌درمانی، فردی که دچار وسواس شده است، لازم است با ارجاع به همکاران روانپزشک برای مدتی از دارو استفاده کند. بنابراین درمان اصلی وسواس روان‌درمانی است.

 وسواس درمان قطعی دارد؟

سوال «وسواس درمان قطعی دارد؟» یک پرسش وسواسی است، اگر قطعی به معنای صددرصد باشد. چون همان‌طور که پیشتر گفتیم، یکی از نشانه‌های وسواس، بی‌نقص گرایی یا نهایت‌خواهی است. حتی درباره درمان‌های پزشکی هم نمی‌توانیم، حرف از قطعی و صددرصد بزنیم. در یک سرماخودگی ساده هم سخن از درمان قطعی زدن، فریب دادن پرسشگر است. چه کسی می‌تواند تضمین کند پس از اینکه سرماخوردگی فرد درمان شد، دیگر سرما نخواهد خورد؟! بنابراین وسواس هم مثل بسیاری از کسالت‌ها درمان قطعی ندارد اما، قطعاً درمان دارد! و اولین قدم، مراجعه و تسلیم درمان بودن است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عرفان ۱۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۷
    0 0
    سلام.امیدوارم که هیچ کس به بیماری اعصاب و روان دچار نشه چون خوب شدنش اینجور که دکترا میگن طول میکشه.من ۱۹ سالمه از حدود ۳سال پیش این مشکل رو خیلی کم داشتم ولی نمیدوستم که این یک بیماریه.الان ۶ ماهی هست که دارم درمان رو ادامه میدم.امیدوارم هر کس که به وسواس فکری دچار شده خوب بشه.