برای موگرینی که کارنامه و تجربه چنان پرباری ندارد، مذاکرات هستهای با ایران شاید یک گام بزرگ برای بلوغ سیاسی او بود. چیزی که برخی در کشورش- ایتالیا- و همچنین در اتحادیه اروپا او را به نداشتن آن متهم میکنند. موگرینی اکنون چند ماه پس از ممکن شدن آن ناممکن دوباره به ایران آمده است. او در زمان ورود دوباره به تهران- شهری که فروردین ماه بارانی را سپری میکند- برخلاف پارسال رنگ پریده، به نظر نمی رسد و خوشحال تر مینمایاند.
جاهطلب همراه با زبان تند
فدریکا موگرینی برای نخستین بار نام خودش را چهار سال پیش بر سر زبانها انداخت؛ وقتی که به عنوان یک نماینده 36ساله پارلمان در شبکه اجتماعی خود به متیو رنزی آیندهدار که در انتخابات حزب چپ ایتالیا شکست خورد، حملهای آتشین کرد.
موگرینی گفت: «رنزی باید خیلی چیزها درباره سیاست خارجی فرا بگیرد، او نمیتواند در چنین امتحانی حتی با کمترین نمره قبول شود.» متیو رنزی اما چند ماه بعد گویی درس هایش را به خوبی خوانده باشد، بازگشت و پیروز انتخابات حزب شد و در اولین گام، فدریکا موگرینی را به عنوان سخنگو و مسؤول روابط خارجی این حزب ایتالیایی منصوب کرد.
رنزی وقتی چند وقت پس از آن که موفق شد نخست وزیر ایتالیا شود، باز هم منتقد سرسخت خودش را فراموش نکرد؛ دختر فلاویو موگرینی، طراح صحنه معروف سینمای ایتالیا حالا جوانترین وزیر خارجه تاریخ ایتالیا شده بود.
ورود به بروکسل در اروپای ملتهب
موگرینی تنها با شش ماه تجربه در وزارت خارجه کشورش، نامش در اتحادیه اروپا به عنوان جانشین احتمالی کاترین اشتون بر سر زبانها افتاد. همان بانوی سالخورده بریتانیایی که طنزهایی درباره مذاکرات هستهای او با جواد ظریف، در شبکه های اجتماعی مجازی و گپ و گفت های ایرانیان ورد زبانها میچرخید. در همان روزها گفته شد، یکی از علتهای اصلی پیروزی جالب رنزی در ایتالیا حمایتهایش از موگرینی جوان بوده است. برای موگرینی، برخورداری از شخصیت تا اندازه ای کاریزماتیک، مدرک علوم سیاسی از دانشگاه شهر زادگاهش –رم- و همراه با ادامه تحصیل در فرانسه با موضوع تز رابطه دین و سیاست در کشورهای مسلمان و نیز تسلط به چند زبان دنیا هرچند شروع خوبی برای یک سیاستمدار 40 ساله بود، اما همچنان نگرانی از تجربه کم او در اتحادیه اروپا احساس میشد. از بخت بد موگرینی، بی درنگ پس از آنکه مسؤولیت خودش را در اتحادیه اروپا به دست گرفت، این قاره درگیر بحران میان روسیه و اوکراین شد. سیاستهای موگرینی در قبال مسکو، آن گونه که اروپای شرقی و غربی از او توقع داشتند، نبود و با انتقاد شدید آنها روبهرو شد؛ البته در برخی تحلیلهایی که در همان روزها درباره رویکرد موگرینی به بحران اوکراین نوشته و منتشر شد، به این نکته اشاره میشد که رگ و ریشه ایتالیایی و نزدیکی زادگاه موگرینی به کشور روسیه در گذر تاریخ، در تصمیمات نه چندان سختگیرانهاش در قبال کرملین تأثیرگذار بوده است.
ایران هسته ای
در حالی که مردم ایران به دیدن چهره کاترین اشتون در مذاکرات هسته ای ماراتنوار عادت کرده بودند- پس از بازنشستگی اشتون- با چهره تازه اروپاییها در گفت و گوها روبهرو شدند. این بار فدریکا موگرینی و دستیارانش باید ساعتها مشغول مذاکرات میلی متری- شما بخوانید: کارزار نفسگیر دیپلماتیک- با محمدجواد ظریف، دیپلمات ارشد ایرانی و تیم هسته ای اش میشدند. شاید نقش موگرینی در مذاکراتی که پیش از او چند سال ادامه داشت چنان به چشم نیاید اما حضورش در حساسترین برهههای این مذاکرات قابل چشمپوشی نیست. موگرینی پیش از این هم به یک سخنران خوب شُهره بود و زمانی که تفاهمنامه نهایی امضا شد، توانایی خودش را در سخنرانی در تهران به نمایش گذاشت و از سختیها و اهمیت قرارداد هستهای ایران با شش قدرت جهان و اهمیتی که این قرارداد میتواند در آینده ایران و اروپا داشته باشد، سخن گفت.
داعش و تندروها
موگرینی سالهای جوانیاش را به مطالعه کشورهای مسلمان و رابطه میان سیاست و دین مردمان آن سرزمینها متمرکز کرده و بخوبی از کارکردهای سیاست و مذهب در خاورمیانه آگاه است. از نگاه موگرینی، تندروهای مذهبی مانند القاعده و داعش همیشه نقش اساسی در مناسبات اتحادیه اروپا و کشورهای مسلمان داشته اند و گاهی مانند اشک ریختن او به وقت سخنرانی اش پس از بمب گذاری های بروکسل، واکنش شخصی و احساسی او نسبت به داعشیها توصیف شد. او از زمانی که به عنوان مسؤول و هماهنگ کننده روابط خارجی اتحادیه اروپا انتخاب شد، خود را مسؤول مبارزه با داعش دانست و در کمترین سخنرانی و تصمیماتش میتوان بی توجهی اش را به داعش دید. او در سخنرانی در تهران- تنها چند روز پس از امضای قرارداد هستهای- نیز بار دیگر داعش و تندروها را به سخنانش وارد کرد و این توافق هسته ای با ایران را برای آنها فاجعهبار خواند.
مسافرت دوباره به تهران
اکنون در شرایطی که چند ماه از امضای قرارداد هستهای و شعار رفع تحریمها گذشته است، هنوز فضای روانی تحریم ها- مانند ابر سیاه- بر آسمان روابط اروپا و ایران سنگینی میکند.
در این شرایط، همین چند روز پیش بود که متیو رنزی، نخست وزیر ایتالیا -کسی که اولین بار استعداد سیاسی موگرینی را کشف کرد- با یک هیأت پرشمار اقتصادی و سیاسی به تهران آمد. آقای نخست وزیر چند قرارداد در تهران امضا کرد و به کشورش بازگشت. بی درنگ و چند روز پس از او، موگرینی -این بار- به نمایندگی از اتحادیه اروپا به ایران آمد؛ با شعار مسیری برای یک شروع دوباره، او و همراهانش میگویند، میخواهند روابط تازه ای را میان ایران و اتحادیه اروپا پایهریزی کنند.
هیچ کس نیست که نداند، راه سخت و پر فراز و نشیبی پیش روی دو طرف است، با این همه، سخن سستی نیست اگر گفته شود؛ استعداد و درک سیاسی فدریکا موگرینی در همین دو سال در اتحادیه اروپا پخته تر شده است.
نظر شما