به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم،سیدمحمدحسینی، وزیر سابق ارشاد پس از تماشای فیلم «یتیم خانه ایران» ساخته ابوالقاسم طالبی متنی را درباره این فیلم نوشت که متن آن بدین شرح زیر است:
لحظاتی قبل از اکران خصوصی فیلم «یتیمخانه ایران»، کارگردان ساعی و متعهد آن ضمن عرض خیرمقدم به میهمانان که غالبا چهرههای نامآشنای فرهنگ، هنر و رسانه و مدیران دردآشنای کشور بودند این نکته را گوشزد کرد که امشب نتیجه رنج و مرارت عوامل فیلم را مشاهده خواهید کرد.
تماشای دقایقی اندک از فیلم کافی بود تا این گفته مورد تصدیق قرار گیرد. آری این اثر بهیادماندنی سینمایی به همت و اهتمام آقای طالبی و همکاران گرامیش ساخته شده و دوربین به جانب برههای تاریک و مغفول اما بسیار مهم از تاریخ معاصر چرخیده و وقایعی تلخ را در برابر دیدگان قرار داده است تا درسآموز برای رقم زدن فردایی عاری از آن همه محنت و خفت باشد.
در این فیلم اگرچه ماجرایی غمانگیز و زجرآور بر پرده نقرهای سینما ظاهر میشود و تراژدی سوزناک آن هر بیننده رقیقالقلب و حتی قسیالقلب را متأثر و محزون میسازد اما انذارها و عبرتهایی در آن نهفته است که راهبر و هادی امروز و فردای جامعه است و لذا زیبنده و سزاوار است که کارگردان خوشُفکر و انقلابی آن را بهخاطر حسن انتخاب سوژه و حسن پردازش این رخداد، تحسین کرد و به او مرحبا گفت.
دستمایه اصلی فیلم، قحطی و مرگ خاموش و فاجعهآمیز میلیونها ایرانی در فاصله سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ هجری شمسی است یعنی اواخر دوره پادشاهان بیکفایت قاجار و بحبوحه جنگ جهانی اول که ایران علیرغم اعلام بیطرفی به اشغال روس و انگلیس درآمد و جولانگاه و عرصه تاخت و تاز بیگانگان و مدعیان تمدن و ترقی شد!
این قحطی بیسابقه و بلای زمینی که صرفا معلول کمآبی نبود بلکه طراحی و خرید گسترده و حسابشده غلات و مواد غذایی توسط انگلیسیها با همکاری برخی سوداگران و سودجویان و نیز ممانعت از واردات گندم و دیگر مایحتاج مردم، سبب پدید آمدن صحنههای رقتانگیزی شد که قلم از نگارش و دوربین از به تصویر کشیدن صریح آن شرم میکند!
برخی مورخان بر این باورند که از جمعیت ۲۰ میلیونی صد سال قبل، ۵ الی ۹ میلیون نفر به بدترین وضع جان خود را از دست دادند و حادثه دهشتناکی بهوقوع پیوست که جنایات هیروشیما و ناکازاکی و هولوکاست (با فرض صحت) در برابر آن، اندکی از بسیار است. تاکنون معما و راز سر به مهر این ظلم بیمانند تاریخی کمتر گشوده شده است. مسلما سرّ این سکوت چیزی جز مصلحت غرب و متمایلان به غرب در ایران نبوده است. ماهیت قدرتی چون انگلیس نباید آشکار شود زیرا که هنوز برای آینده و نسلهای آتی برنامه دارد و میخواهد با چهرهای حق به جانب، آراسته و فریبا به بسط نفوذ و سلطه خود بپردازد و اهداف، منافع و امیال سیری ناپذیر خود را تحقق بخشد!
بههرحال یتیمخانه ایران با پرداختن به این سوژه فراموش شده، نگاههای کنجکاو و شیفته حقیقت را در ایران و جهان معطوف خود خواهد ساخت. این فیلم علاوهبر مضمون و محتوای ارزنده که حاصل پژوهشی ژرف است، از فرم و قالب و جاذبههای سمعی و بصری متنوع و چشمگیری برخوردار است و بیننده را با بیم و امید تا لحظات آخر داستان با خود همراه میسازد.
لوکیشینهای متنوع از کوه و دشت، رود و جنگل، مناظر دلپذیر برف و بوران، اماکن و خانههای قدیمی، فیلمبرداری ماهرانه، تعداد زیاد بازیگران و هنروران از وجوه بارز و متمایز این اثر باشکوه تاریخی است. صحنهآراییهای متناسب با یک قرن قبل و طراحی انواع لباس و ساخت خودروهای آن دوره بر کشش و باورپذیری فیلم افزوده است. صحنههای حماسی و هیجانانگیز نبرد با انگلیسیها، لحظات اضطرابآمیز دفاع و هجوم، تعقیب و گریز و نیز نمایش جلوههای بدیع و ویژه همچون سقوط یا پریدن با اسب از ارتفاع زیاد به رودخانه، مخاطب را که مجال چشم برداشتن از پرده سینما ندارد مبهوت هنرنمایی و مفتون واقعنمایی خود میکند.
با توجه به اینکه زلف ساخت فیلمهای فاخر تاریخی همواره با موانع و سختیهای فراوان گره خورده است عدهای از سینماگران عطایش را به لقایش میبخشند و یا شاید این جرأت و جسارت را ندارند که بهسوی آفرینش چنین آثاری گام بردارند. بههرحال پدیدآوردن محیط و فضایی که تماشاگر را بهگونهای به یک دوره تاریخی ببرد که انگار در آن مقطع حضور دارد و میتواند اثرپذیر و اثرگذار باشد کاری کارستان میطلبد که بدون عزم و اراده استوار و سرمایه فکری، انسانی، مالی و انگیزه والا و روحیه خطرپذیری ممکن نیست. بیم و دلواپسی نسبت به اینکه پس از سالها تلاش و تحمل رنج و مرارت، ماحصل کار توقعات را برآورده نسازد و تأمل و تدبری که منشأ تحول و تحرک است در بیننده بهوجود نیاورد، گروهی از دوستدارانِ سیرِ در این وادی ناهموار را منصرف میسازد و به همان کارهای متعارف و سهلالوصول میکشاند ولی آقای ابوالقاسم طالبی بعد از سالها حضور مؤثر در عرصه هنر و ساخت فیلمهای متعدد خصوصا قلادههای طلا که به سیاسیترین فیلم سینمای ایران معروف شد نشان داد که مرد این میدان و پذیرای خطرات و مخاطرات این راه است. دلداده امام و شهدا و پا به رکاب تحقق منویات رهبری و عاشق مجد و عظمت ایران عزیز است و از ملامت دلباختگانی که قبله آمالشان غرب است و با ژست منورالفکری زمینهساز سلطه بیگانه هستند، هراسی ندارد و در پارادوکس مصالح ملت و منافع خواص بیتردید گزینه اول را برمیگزیند و به تجلیل و تمجید معرکهگردانان جشنوارههای جهانی و همپالکیهای داخلی آنها طمعی ندارد.
تبیین ضرورت و نقش بیبدیل رهبری و روحانیت در هدایت جامعه و روشنگری پیرامون ماهیت خبیث انگلیسیها و اذناب آنان از دیگر محورهای برجسته این اثر ماندگار است و نکات دیگری که در این مقال نمیگنجد. علیایحال به علاقهمندان هنر هفتم دیدن فیلمی حرفهای و در تراز انقلاب اسلامی را بشارت میدهم. مسلما تماشای این ژانر سیاسی تاریخی، شوق شناخت و شور مطالعه بیشتر تاریخ پرفراز و فرود ایران را برمیانگیزد و تفکر در گذشته تاریخی، مشعل مشعشعی فرا راه حال و آینده مردم در مواجهه با جرایانات داخلی و قدرتهای جهانی است.
حسن ختام کلام را به تقدیر از بنیاد فرهنگی روایت و تمامی حامیان و دستاندرکاران فیلم و بازیگران عزیز و بهویژه هنرمند ارجمند آقای علیرام نورایی اختصاص میدهم و پاداش آنان را به خدای هنرآفرین و مردم هنرپرور و هنردوست حوالت میدهم.
امید که هنرمندان توانا در حوزههای مختلف با تولید چنین آثار هدفمند و پرجاذبهای ضمن انجام رسالت تاریخی خود در ارتقاء سطح فکری جامعه، کشور را از محصولات نامأنوس با فرهنگ و باورهای اصیل، مستغنی سازند و کام تشنگان حقیقت را در فراسوی مرزها از چشمهسار زلال و گوارای فرهنگ ایرانی اسلامی سیراب نمایند.
نظر شما