بیشتر مرد طراحی، اجرا و عملیات بود تا وزارت و صدارت. تلفن خانه که زنگ خورد، کسی پشت خط گفت : «رئیس جمهور با شما کار دارند، چند بار زنگ زده ایم و نبودید، آب دستتان است بگذارید زمین ...». با احمدی نژاد سابقه رفاقت دیرینه داشت هرچند بیشتر از شش ماه بود یکدیگر را ندیده بودند. توی ساختمان ریاست جمهوری کسی او را نشناخت و یک ساعتی معطلش کردند تا آشنایی به دادش رسید. احوالپرسی شان که تمام شد، رئیس جمهور گفت: «دیروز لیست را بسته بودم، گفتم یک نگاه دیگر بیندازم...متوجه شدم جای شما در لیست خالی است».
مهندس محجوب و کم حرف، وقتی به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس رفت شاید خیلی اطمینان نداشت که بتواند خوب حرف بزند و برنامههایش را تشریح کند. با لهجه شیرین ترکی شروع کرد... صحبتهایش که تمام شد، حداد عادل مصرعی از شعر حافظ را خواند: ترکان پارسی گوی، بخشندگان عمرند... آن روز ۱۹۴ نماینده مجلس به او رأی اعتماد دادند.
عملیات غیر ممکن
مهندس «سید پرویز فتاح» سال ۱۳۴۰ در «قره باغ» به دنیا آمد؛ البته منظورمان قره باغ معروف که سالهاست محل اختلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان شده، نیست. منظور همین روستای قره باغ، نزدیک ارومیه خودمان است. ۱۸ ساله بود که به جهاد سازندگی پیوست و مدتی هم مسؤول کمیته فرهنگی جهاد استان آذربایجان غربی شد. با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تمام دوران دفاع مقدس در جبههها حضور داشت و توانست تا سطح قائم مقامی لشکر نیز پیش برود. شاید اگر همین یک ماه پیش خودش برای نخستین بار از خاطرات دوران دفاع مقدس و عملیات ویژه و دشوار در عمق خاک عراق، عبور از رودخانه «زاب» و رفاقت با جلال طالبانی نمیگفت، کمتر کسی باور میکرد، وزیر پیشین نیرو و رئیس فعلی کمیته امداد از جمله نیروهای ویژه دوران دفاع مقدس است که انجام برخی از عملیات غیرممکن را در دوره جنگ به عهده داشته است.
فتاح پیش از وزارت
پس از پایان جنگ ،تحصیلاتش را در رشته مهندسی عمران ادامه داد و سال ۶۸ کارشناسیاش را از دانشگاه صنعتی شریف گرفت و مدتی بعد هم کارشناسی ارشد را در دانشگاه امیر کبیر به پایان برد. پرونده سوابق فعالیتهای فتاح، پس از جنگ هم جالب توجه است چون شما میتوانید در این پرونده همه نوع کارهای مدیریتی، اجرایی و آموزشی را مشاهده کنید. از فعالیت در وزارت دفاع بگیرید تا همکاری با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا، مدیریت پروژههای بزرگ سد سازی کشور، تدریس در دانشگاه، انجام پروژههای تحقیقاتی مختلف، عضویت در تیم مطالعاتی برای ساخت ۱۰۰هزار واحد مسکونی، همکاری با سازمان ملل و... .
ساده تر اینکه او هیچ وقت به تدریس یا انجام یکی دو طرح تحقیقانی یا مسؤولیت در یک سازمان یا نهاد اکتفا نکرد و نحوه کارش هم مانند دوران جنگ تحمیلی، حضور در قلب کارها و عملیات بود. دشتهای اطراف سد کرخه هنوز حضور او و همکارانش را در چادرها و کانکسها و کارگاههای عملیاتی فراموش نمیکنند.
وزیر کم حاشیه
اگرچه بدون سابقه در کارهای سیاسی و دولتی و یکباره از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا به وزارتخانه «نیرو» رفت، اما رأی بالای نمایندگان به او نشان میداد توقع از وزیر بی حاشیه،خوش لهجه و خوش سابقه کم نیست. شاید به همین دلیل، آنهایی که دوره چهار ساله وزارت او را ارزیابی کرده اند، مطالبات محقق نشده زیادی را بر شمرده اند. البته آنها معتقدند با توجه به بروز خشکسالیهای شدید در سال ۸۶ و ۸۷ و همچنین مشکل تأخیر در اجرای هدفمندی یارانهها که فشار سنگینی را به وزارت نیرو وارد کرد، نمیتوان فتاح را وزیر ناموفقی دانست. با این همه مشکل قطعیهای پی در پی برق در سال ۸۷، وجود پروژههای نیمه تمام، نرسیدن به شاخص مطلوب بهره وری که فتاح قولش را داده بود، کمبود نقدینگی و... از جمله ضعفهایی است که میتوان در دوره وزارت فتاح به آنها اشاره کرد. اما فراموش نکنید او شاید تنها وزیری باشد که پس از هربار حاضر شدن در مجلس، توانست نمایندگان مجلس را با همان گویش شیرین و البته دلیل و مدرک قانع کند.
من وزیر هستم!
اولین روز کاری وقتی صبح زود خواست وارد وزارتخانه شود، نگهبان پرسید: شما؟ و فتاح گفت: بنده قرار است وزیر باشم...همانقدر که آمدنش بی سروصدا بود، اختلاف نظرهایش هم با احمدی نژاد تا آخر بی سروصدا باقی ماند. فتاح اهل حاشیه سازی و جار و جنجال نبود و احمدی نژاد هم برخلاف بقیه وزیران در باره او بسیار صبور عمل میکرد و همین سبب شد فتاح با همه حرف و حدیثهای آن دوران تا پایان دولت دهم، وزیر باقی بماند و در حالی که به نظر بسیاری از کارشناسان از گزینههای جدی حضور در کابینه دهم بود، اما او و رئیس جمهور وقت ترجیح دادند راهشان را از هم جدا کنند...البته بازهم بی سروصدا! پس از آن پرویز فتاح پیشنهادها برای سفیر شدن، تأمین اجتماعی و همکاری با دولت را رد کرد، به سپاه بازگشت و در تعاون مشغول به کار شد.
کمیته امداد
فروردین سال ۹۴ با تغییر سازوکارهای کمیته امداد، فتاح از سوی رهبر معظم انقلاب به ریاست این کمیته منصوب شد. با آمدنش به کمیته امداد روال انجام کارها دستخوش تغییرات اساسی شد.همان ماههای نخست قول داد مجتمع بزرگ سوهانک_ ستاد مرکزی کمیته امداد _ را که در یکی از گرانقیمتترین مناطق تهران واقع شده بود، به فروش بگذارد. قول فتاح، وعده آغاز دوران ریاستش نبود چون تلاشش را برای فروش این مجتمع که حدود هزار میلیارد تومان قیمت داشت آغاز کرد و همین یک ماه قبل بخشی از ستاد مرکزی کمیته امداد از جمله دفتر خودش را به ساختمان جدید اما کوچک که هنوز طبقاتی از آن نیمه کاره بود، منتقل کرد.
اعلام اینکه ورود کمیته امداد به انتخابات ممنوع، بحث اختصاص درآمد حاصل از فروش مجتمع سوهانک به امورمددجویان، دستور پرداخت مستمری مددجویان پیش از پرداخت حقوق کارکنان، برگرداندن کارمندان نمایندگیهای خارج از کشور به ایران و ... از جمله کارهایی است که نشان میدهد پرویز فتاح به یاد دوران فرماندهی در میدانهای جنگ، بار دیگر تصمیم دارد سراغ مأموریتهای غیر ممکن برود!
نظر شما