حمله چینی به تولیدکننده ایرانی
نیما ذاکری سعید، از فعالان این هنر میگوید: تا پیش از سالهای 1378 و 1379 حال و روز این صنعت خوب بود و به دلیل ارزانی مواد اولیه، قیمت تمام شده یک کیف سرّاجی سنتی، کمتر از 15هزار تومان تمام میشد، اما اکنون قیمت تمام شده همان محصول و با همان کیفیت به بالای 40 هزار تومان رسیده که خرید آن را دشوار ساخته است.
نکته دیگر اینکه بنا بر یک رویه بی سابقه در طول تاریخ صنعت چرم کشور، همان سالها، درهای کشور به روی انواع محصولات چرمی چینی باز شد که صنعتکاران، تولیدکنندگان وهنرمندان عرصه سراجی زیانهای بسیاری را متحمل شدند که هنوز هم این مسأله ادامه دارد و فعالان حوزه چرم نتوانستند به شرایط مطلوب برسند. این در حالی است که سالیان سال ما قطبهای معتبری به نام همدان و تبریز را در حوزه صنایع دستی چرمین میشناختیم، اما حالا چه شدهاند؟ فقط نامی از اینها مانده است.
دولت از صنایع دستی داخلی حمایت نمیکند
این هنرمند که در دهها نمایشگاه داخلی و خارجی حضور داشته، ادامه میدهد: تولیدات داخلی همانند فعالیت صنعت چرم کشور در تمام ابعادش از سراجی سنتی تا صنعت کیف و کفش، قابلیت و توانمندی بسیاری برای فراهم سازی اشتغال و رونق هنری و صنعتی دارد و حتی میتواند ارزآور باشد، البته مشروط بر اینکه تمام فعالیتهای صنایع دستی از برنامههایی هدفمند و سامانه یکپارچه حمایتی برخوردار باشند، زیرا در بحث کلان کشور، تولیدکنندگان خرد نمیتوانند نقش برجسته ای داشته باشند و این وظیفه دولت است که در این عرصه ها ورود پیدا کند. در تمام دنیا نیز همین گونه است و دولتها سیاستگذار کلان در حوزههای این چنینی هستند. به این ترتیب در قالب بستههای حمایتی، کشورهای هدف را پیداکرده و در بخش تولید تسهیلات میدهند یا تخفیف ها و مزایای خاصی را برای صادرات در نظر میگیرند. این در حالی است که ما تا امروز چنین برنامههای حمایتی را از سوی دولتهایمان ندیدهایم.
آخرین رمقهای یک هنر دستی
چندی پیش شاهد برگزاری نمایشگاه چرم در شهر مشهد بودیم، نمایشگاهی که در میان غرفههای گوناگون آن، ردپای پررنگی از دست سازههای چرم ایرانی دیده نمیشد.
فاطمه گلمحمدی، یکی از تولیدکنندگان داخلی با اشاره به این نقطه ضعف میگوید: درحال حاضر این هنر جایگاه مطلوبی ندارد. من درچندین نمایشگاه شرکت کردهام، ولی حمایت خاصی ازاین حوزه نمیشود. مهمترین نهادی هم که باید به این مسأله توجه کند، سازمان صنایع دستی است که این سازمان هم از انجام وظایفش در این حوزه، غافل شده است. در حالی که براساس پیشینه تاریخی موجود، تولیدات چرمی، این قابلیت را دارند که گستره بزرگتری را در حوزه هنر و اقتصاد به خود اختصاص دهند، بنابراین اگر همین رویه ادامه پیدا کند، به گمانم صنایع دستی چرمی ما به فراموشی سپرده میشود.
بهترین هنرمندان را
خانهنشین کردند
مصطفی شریفی، مدیر فروش یک تولیدی بزرگ چرم نیز معتقد است: چینیها وهندیها در تولید صنایع دستی چرمی پیشگام هستند، در حالی که ما بهترین تولید کننده مواد خام صنعت چرم هستیم، بنابراین فعالان اقتصادی باید به جای برنامه ریزی برای صادرات چرم، با کشف بازارهای جهان به کمک صادرات صنایع دستی بشتابند.
ذاکری سعید نیز تأکید میکند: ما هنرمندان قابلی داریم، اما این محصولات را از خارج وارد میکنیم! چرا به این افراد بها داده نمیشود؟ اگر به مقوله اقتصاد مقاومتی باور داریم، باید به تولیدکننده داخلی توجه کنیم. در حالی که دولتها برنامه و طرحهای اندکی در حمایت از تولید داخلی و بخصوص حوزه صنایع دستی دارند. وی اضافه میکند : از مسایلی که بر آن تأکید میشود، صادرات صنایع دستی است، حال آنکه با شرایط امروز چنین تفکری درست و منطقی نیست، زیرا تا زمانی که وضعیت صنایع دستی کشور بهبود پیدا نکند و جامعه به حمایت از آن نپردازند، نمیتوان جایگاهی در بازار جهانی و در میان مشتریان خارجی کسب کرد. همچنین نباید بازار 80 میلیونی داخلی خود را ناچیز به شمار آوریم. به اعتقاد من، با تکیه بر بازار داخلی صنایع دستی ما بی نیاز از حمایتهای مصرف کننده خارجی خواهد شد. جالب اینجاست که نه تنها آحاد مردم اطلاعی از کیفیت دست سازههای چرمی داخلی ندارند که تجربه به من ثابت کرده، مدیران ارشد ما هم از این مهارت و هنر آگاه نیستند.
هیچ استانداردی نداریم
فاطمه گلمحمدی میگوید: امروزه حتی اگر یک فرد پنج کیف چرمی هم دوخته باشد، خود را هنرمند صنایع دستی میداند. در واقع آن قدر همه افراد در تولید دست دوزهای چرمی به صورت خُرد و پراکنده وارد شدهاند که دیگر هیچ کس این عرصه را جدی نمیگیرد.
ذاکری سعید نیز با تأیید این نظر میگوید: برخی مراکز ونهادها از رسانه ملی تا خانههای کارگر و دیگران در حد بسیار ابتدایی به آموزش دوخت دستدوزهای چرم میپردازند. از این رو در بازار صنایع چرم محصولاتی عرضه میشود که تابع هیچ استانداردی نیست. برای نمونه درکشورهای گوناگون کیفهای پول را بر اساس اندازههای اسکناسها و کارتهای مورد استفاده تهیه میکنند، اما در تولیدات عرضه شده این مسایل لحاظ نمیشود.
دستگاههای مسؤول، تعاملی ندارند
وی میافزاید: مسأله جدیتر اینکه هر فردی که اثری حتی محدود را تولید میکند، در سازمان صنایع دستی به عنوان هنرمند شناخته شده و به وی کارت داده میشود. در واقع هیچ طبقه بندی روشنی برای فعالان حوزه صنایع دستی وجود ندارد. چنانکه یک پیشکسوت در حد یک هنرمند نوآموز و مبتدی شناخته میشود. به اعتقاد من، باید جایگاه هنر و هنرمندان صنایع دستی بر اساس کیفیت اثر، وضعیت فعالیت کارگاهها و حتی نحوه بسته بندی و عرضه، ارزشگذاری شود.
نکته دیگر که بی شک مهمترین کاستی در جامعه ما به شمار میآید، نبود تعامل در دستگاهها و نهادهای متعدد است. به اعتقاد من، اگر همین معضل رفع شود، بسیاری از مشکلات جامعه حل میشود. برای نمونه طی روزهای گذشته شاهد برگزاری نمایشگاه ملی صنایع دستی بودیم، در حالی که هیچ تعاملی بین شهرداری و سازمان صنایع دستی در این زمینه دیده نشد، به طوری که بیلبوردهای تبلیغاتی این رویداد به چشم نمیخورد، حال آنکه که در همین زمان شاهد اجرای طرح «نگارخانه ای به وسعت یک شهر» در تهران بودیم. البته این طرح از نظر من حرکت ارزشمندی محسوب میشود، منوط به اینکه جایی برای حضور صنایع دستی کشور نیز در نظر گرفته میشد.
نظر شما