به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری جهان، يکي از آخرين مصوبات مجلس نهم که باعث رنجش خاطر بسياري از مسئولان دولتي و واکنش برخي از رسانهها شد، استعلام از مراجع سهگانه براي انتصاب افراد در مشاغل حساس بود.
براساس اين مصوبه مجلس مقرر شد، تمامي دستگاههاي اجرايي، موضوع ماده پنج قانون مديريت خدمات کشوري مصوب هشت مهر 1386 (به استثنا دستگاههاي تحت امر مقام معظم رهبري، قضايي و مشاغلي که براي انتصاب اشخاص در قانون اساسي تشريفات خاص ذکر شده)، ضمن احراز تابعيت جمهوري اسلامي ايران و شرايط خدمت نظام وظيفه عمومي (پايان خدمت و معافيت دائم) براي مردان، موظفند در انتصاب افراد به مشاغل موضوع ماده شش اين قانون در مورد ضوابط مقرر در اين قانون از مراجع سهگانه قوه قضائيه، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، استعلام و نتايج آن را در انتصاب خود اعمال کنند.
مجيد انصاري، معاون پارلماني رئيسجمهور در جلسهاي که اين مصوبه به تاييد نمايندگان رسيد بهشدت نسبت به آن اعتراض کرد و گفت که از صحبتهاي نمايندگان چنين برميآيد که عدهاي ميخواهند افراد جاسوس و قاچاقچي را براي مناصب حساس انتخاب کنند؛ درحاليکه بعد از انقلاب هم شرايط براي استعلام افراد وجود داشته است. ضمن اينکه وزارت اطلاعات هم حضور داشته است.
انصاري ادامه داده بود که با توجه به اينکه براي به کارگيري افراد از مراجع سهگانه استعلام به عمل ميآيد، اين مسئله سنگ بزرگي در مسير مديريت کشور است. فقط شامل دولت نيست، تمام مناصب را شامل ميشود. بهعنوان مثال ممکن است استانداري استعفا کند يا خداي نکرده فوت کند و کسي را که قرار است جايگزين او کنيم بايد از همين مسير طولاني استعلام بگذرد.
انصاري يادآور شده بود که در طول 37 سال چنين نظاماتي حاکم بوده و شما نمايندگان هم با اين نظامات به مجلس آمديد و با همين نظامات مديران منصوب شدند. امروز که سال اول انقلاب و سال 58 نيست که ما از نو قانوننويسي کنيم.
معاون پارلماني رئيسجمهور در ادامه درخواست کرد تا اين طرح در مجلس دهم مورد رسيدگي قرار گيرد و گفته است که دولت آمادگي دارد تا در مجلس بعدي و با همکاري کميسيون اجتماعي نسبت به رفع ايرادات شوراي نگهبان بررسيهاي کافي را انجام دهد تا قانون جامعي تصويب شود.
با توجه به اظهارات معاون پارلماني رئيسجمهور، بهنظر ميرسد که نوعي دلهره و اضطراب در دولتيها و طيف فکري اين جريان بهوجود آمده است و اين نگراني وجود دارد که با اضافه شدن سازمان اطلاعات سپاه به يکي از مراجع سهگانه استعلام، ديگر تسامحي براي پاسخگويي به استعلام در کار نخواهد بود.
يکي از استدلالهاي مخالفان اين طرح اين است که ادعا ميکنند با وجود وزارت اطلاعات نيازي به استعلام از ساير مراجع و بهخصوص سازمان اطلاعات سپاه نيست. در اين مطلب مروري کوتاه خواهيم داشت به برخي از مواردي که وزارت اطلاعات پاسخش در مورد استعلام افراد مثبت بوده اما در نهايت معلوم شد که افراد مذکور صلاحيت تصدي مسئوليت مذکور را نداشتهاند.
از شوراي عالي امنيت ملي تا انفجار نخستوزيري
مسعود کشميري، فرزند سعيد، زاده 1329 در کرمانشاه، داراي مدرک ليسانس علوم اداري و مديريت بازرگاني از دانشگاه تهران بود. «قيافه حقبهجانب، تسبيح بهدست و اهل استخاره و دعاي کميلخواندن در جلسات و پيشقدم در پيشنمازشدن». اين تصويري است نقشبستهشده در ذهنها از مسعود کشميري تا پيش از انفجار دفتر نخستوزيري. البته يک تصوير تکراري ديگر هم از او هست. اينکه او همواره دو خودکار در جيب داشته است؛ يکي براي نوشتن مطالب شخصي که ادعا ميکرد از پول حقوق خود تهيه کرده و ديگري براي کارهاي دولتي و متعلق به اموال بيتالمال! برخي هم خاطرشان هست که او گاهبهگاه پيشنهادهاي تندي هم عليه منافقين داشته و يکبار پيشنهاد بمباران ايستگاه راديويي منافقين را داده بود. در کنار اين تصاوير اما تصاوير ديگري هم هست. کسي که در همه جلسات بوده اما توجه خاصي را به خود جلب نميکرده است. حتي درباره او گفته شده که آنقدر مورد اعتماد بوده که موقع تردد در دفتر نخستوزيري بازرسي بدني هم نميشده. گفته شده که او پيش از انقلاب عضو سازمان مجاهدين بوده و اينکه برادر همسرش، ابوالفضل دلنواز، نامزد رسمي منافقين در اسلامآباد غرب در دور نخست انتخابات مجلس شورا بوده است.
در عين حال اما او در بدو تاسيس سپاه مدتي به عضويت آن هم درآمد و بعد هم عضو موثر ستاد خنثيسازي کودتاي نوژه به نمايندگي از کميته اداره رکن دوم ارتش شد و در نهايت راه به نخستوزيري برد. کشميري در نهايت به دفتر تحقيقات اطلاعات نخستوزيري ميرود و مدتي هم جانشين خسرو تهراني در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي ميشود تا جايي که برخي نامهها را بهجاي دبير و با عنوان «از طرف» امضا ميکند. حجاريان که آن زمان خود در اطلاعات نخستوزيري بوده، در گفتوگويي گفته بود: «بعد از انفجار، در پيگيريها از مادر و خواهر کشميري به ارتباط خانوادگي او با سازمان پي برديم. برادرهاي همسر کشميري در قصر شيرين عضو سازمان بودند که با امکانات کمي که ما در گزينش افراد در ابتداي انقلاب داشتيم، به اين ارتباطات دست نيافتيم».
نفوذياي که رئيسجمهور شد
اولين رئيسجمهور ايران که بعدها مشخص شد همکار موساد بوده و سوابق همکاري با سيا را نيز داشته است. ظرف مدت يکسال و چهارماه ـ تا خرداد سال 60 ـ در راس امور اجرايي کشور قرار داشت. او با شعار عدالت، اقتصاد اسلامي و طرفداري از انقلاب به صحنه آمده بود، اما خيانتهايش به کشور و ملت مسلمان ايران تا آنجا پيش رفت که مجبور شد با پنهان شدن در دستشويي هواپيما از کشور فرار کند. خيانتهايي که البته تاريخ و حتي خود بنيصدر بعدها بر آن صحه گذاشت. اين شخص بنيصدر بود که سالها پس از فرارش در يک کنفرانس مطبوعاتي اعلام کرد که در ماجراي اشغال خرمشهر بهعنوان نفوذي حزب بعث و صدام عمل کرده و با فراهم کردن زمينههاي مختلف و حمايت نکردن از مدافعان خرمشهر، سبب اشغال اين بخش از خاک کشورمان شده است.
بنيصدر همچنين خدمات زيادي را براي نزديکترين دوستانش يعني مجاهدين خلق (کساني که بعدها منافق لقب گرفتند) انجام داد. بهگونهاي که ليدر اصلي آنها يعني مسعود رجوي را در نزديکترين رده به خود قرار داد و گناه حمايت از منافقين تا ابد بر پيشاني ابوالحسن بنيصدر ثبت شد. بني صدر 78 ساله، پس از فراري که با هيبت زنانه از ايران انجام داد به فرانسه رفت و تا همين امروز نيز در آنجا مانده است. او سالهاست که تحت حفاظت کشور فرانسه است.
فرار جنجالي مدير دو تابعيتي
در ماجراي بيسابقهترين پرونده فساد مالي ايران يک فرار جنجالي رخ داد. محمودرضا خاوري، مدير عامل سابق بانک ملي ايران است که در رابطه با پرونده فساد مالي اخير، استعفاي خود را اعلام و به خارج از کشور رفت. با رفتن او مشخص شد که برادر خاوري، اساسا از سالها قبل براي خود و خانوادهاش تابعيت کانادايي دست و پا کرده است و پس از فرار نيز ترجيح داده است به تورنتو برود.
برخي منابع خبري اعلام ميکردند که رفتن خاوري به خارج پس از استعفاي جنجالياش، که اعلام کرده بود به دليل احترام به افکار عمومي ايران صورت ميگيرد، سفري کاري بوده و او روز جمعه، در تاريخ هشتم مهرماه 1390 به کشور باز خواهد گشت. اما اينچنين نشد و خاوري ترجيح داد در خارج بماند. پايان پرونده خاوري البته هنوز مشخص نيست. آيا او همانند ساير پرندههاي از قفس پريده بازميگردد يا اينکه همچون تمام مديران ارشدي که روزگاري از ايران فرار کردند به سرنوشتي محتوم! تن خواهد داد.
نمايندهاي که به زندان رفت
فائزه هاشميبهرماني دومين دختر اکبر هاشمي رفسنجاني، در 17 دي 1341 در قم متولد شد، کودکي فائزه در همان شهر قم سپري شد و چهار ساله بود که بههمراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و تمام دوران تحصيل خود را در مدرسه رفاه پشتسر گذاشت. از بين دختران هاشمي، فائزه تنها دختري است که وارد سياست شد، وي در دوره پنجم مجلس شوراي اسلامي با راي بالايي نماينده مردم تهران شد؛ اما شرکت فائزه در انتخابات مجلس ششم با شکست سختي همراه بود که باعث شد وي بهطور موقت از عرصه سياست کنارهگيري کند.
فائزه هاشمي از سال 1369 رياست فدراسيون اسلامي ورزش زنان را بر عهده گرفت، اما اين فدراسيون پس از چندي بهخاطر پارهاي از مشکلات به تعطيلي کشيده شد؛ برخي علت تعطيلي آن را نبود بودجه عنوان کردند، برخي نيز علت آن را فعاليتهاي سياسي و غير ورزشي فائزه هاشمي دانستهاند. اما بهنظر ميرسد کارشناسان علت اصلي تعطيلي آن را ناهماهنگي در روش برگزاري مسابقات با عرف و آيين اسلام عنوان کردهاند. همچنين نشريه «مسلم نيوز» که پرتيراژترين نشريه اقليتها در انگلستان است، به منظور ارتقا جايگاه مسلمانان مقيم انگلستان از سال 2000، جوايزي را با نام مسلمانان پيشگام و صاحبنام در حيطههاي روابط عمومي، بهداشت، سلامت، توسعه، ارتباطات، تحصيلات، فرهنگ، اقتصاد و رسانه به اجرا گذاشته است که جايزه شايستگي ورزش را بهنام «جايزه فائزه هاشمي» نامگذاري کرده است.
او در سال 1377 اولين روزنامه مربوط به زنان يعني روزنامه زن را منتشر کرد و مدير مسئول آن بود. روزنامه زن به دليل درج اخبار سياسي، نقد حجاب اسلامي، حمايت از فمينيسم، ابتدا در بهمن 1377 به مدت دو هفته و بار ديگر در 17 فروردين 1378 براي هميشه توقيف شد. فائزه هاشمي در اغتشاشات پس از انتخابات رياستجمهوري 1388 حضور فعالي داشت و حتي در تظاهرات روز 30 خرداد براي مدت کوتاهي دستگير شد؛ فائزه هاشمي بهعنوان يکي از عناصر فعال در فتنه 88 در روزهاي ابتدايي فتنه به تهييج فتنهگران پرداخته و تحرکات و حضور خود را تا آخرين نفس براي زنده نگه داشتن فتنه 88 ادامه داد. همچنين در روز اعتراضات در يکم اسفند 1389، در خيابان وليعصر (عج) بازداشت و مجددا آزاد شد. در نهايت فائزه هاشمي برابر حکم دادگاه به جرم فعاليت تبليغي عليه نظام به شش ماه حبس و پنج سال محروميت از فعاليتهاي سياسي، فرهنگي و مطبوعاتي محکوم شد.
فرار به انگلستان
علياصغر رمضانپور در دوره وزارت احمد مسجدجامعي در دوران اصلاحات بهعنوان معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ايران فعاليت ميکرد. وي همچنين مدتي سردبير روزنامه آفتاب امروز بود و مسئوليت رئيس نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران را نيز در کارنامه خود دارد. وي پس از فرار به انگلستان مانند بسياري از همقطاران خود به خدمت شبکه بيبيسي درآمد و در حال حاضر در رسانههاي بيگانه فارسي زبان، مشغول فعاليت عليه نظام است. رمضانپور همسر خويش را مجبور به کشف حجاب کرد و تصوير وي را در صفحه فيسبوک خود منتشر کرد که اين اقدام با اعتراض رسانهها مواجه شد.
از اکبر پونز تا حلقه کيان
اکبر گنجي در دوران انقلاب از فعالين خياباني بود که به دليل مطالعات پراکنده در آثار مختلف گروههاي چپ و اسلامي سازشکار و غربگرا يا التقاطي در بيثباتي کامل فکري فرو رفت. وي در ابتداي پيروزي انقلاب از افرادي بوده که زنان بدحجاب را در خيابانها مورد ضرب و شتم قرار ميداده و به اين دليل به اکبر پونز معروف است.
وي که در اوايل تاسيس سپاه عضو اين نهاد مقدس شده بود به دليل مخالفت با امام و جنگ و تمرد در شرايط جنگي به مجازات شديدي محکوم شد که با وساطت منتظري اين مجازات منتفي و وي از سپاه اخراج شد. گنجي در جريان رويدادهاي پس از خرداد 76 به اتهامزني عليه نظام اسلامي و حوزههاي علميه ادامه داد و پيش از دستگيري و محاکمه در آذر 79 در کنفرانس ننگين برلين حضور يافت. گنجي پس از بازگشت و با شکايت دادستاني در نهايت به شش سال حبس محکوم و در زندان مواضع وي راديکالتر گرديد. وي پس از پايان دوره محکوميت به خارج از کشور رفته و تاکنون بازنگشته است.
گنجي در مقالات قرآن محمدي (صلياللهعليهوآلهوسلم) قرآن را کلام انسان دانست و در مقالاتي ديگر وجود مقدس امام زمان را منکر و در مقالات بعدي خود از لواط و همجنسگرايي حمايت کرد! گنجي در فتنه 88 عضو حلقه فکري جنبش به اصطلاح سبز بود. با اين حال وي بعدها اعتراف کرد که در انتخابات تقلب نشده است
تاييد استعلام وزيري که خارجنشين شد
نمونه بارز استعلام مثبتي که گذشت زمان خطا بودنش را آشکار کرد، تاييد عطاالله مهاجراني، وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات بود که در نهايت او را جزو خارجنشينان کرد. وي که تئوري تساهل و تسامح را مطرح کرد بيش از 57 سال دارد. او در اوايل دهه 80 به دليل رويکردهاي خاص خود به جبهه ضدانقلاب خارج از کشور پيوست و هماکنون نيز در لندن زندگي ميکند. او در تمام روزهاي خارجنشيني خود مشغول ابراز پشيماني از رويکردهاي گذشته خود در زمينه خدمت به انقلاب اسلامي بوده است و به مطلبنويسي در سايتهاي ضدانقلاب نيز شهره است. چهرههاي جوانتر و آنها که از مهاجراني فقط اسم و برخي رويکردهاي غلطش را شنيدهاند، ديگر کمتر او را به ياد ميآورند. او حتي به آمال خود در خارج از کشور هم نرسيد.
ارتباط با محافل اطلاعاتي صهيونيست
مجتبي واحدي در پنج شهريور 1343 در شهر قم به دنيا آمد و از سه سالگي در محله نارمک تهران ساکن شد. واحدي در رشته مهندسي شيمي گرايش طراحي فرآيندهاي نفتي از دانشکده مهندسي شيمي دانشگاه صنعتي شريف فارغالتحصيل شد. واحدي بيش از هر چيز ديگري بهعنوان مقالهنويس، روزنامهنگار و مشاور ارشد مهدي کروبي شناخته ميشود ولي در کارنامه کاري خود معاونت وزارت امور اقتصادي و دارايي را نيز دارد. وي پس از فتنه 88 از کشور گريخت و از لندن سردبيري آفتاب يزد را ادامه داد. واحدي مدتي است در آمريکا بهعنوان سخنگوي ارشد مهدي کروبي با فتنهگران فراري و همچنين اپوزيسيون برانداز و محافل اطلاعاتي و صهيونيست عليه جمهوري اسلامي فعاليت ميکند.
استعفا در مجلس
فاطمه حقيقتجو، نماينده اصلاحطلب دوره ششم مجلس شوراي اسلامي بود. وي اولين نماينده مجلس ششم بود که در جريان استعفاي دستهجمعي نمايندگان مجلس پس از ناکامي در اصلاحات در مجلس، استعفايش توسط اعضاي اين مجلس در تاريخ چهار اسفند 1382 پذيرفته شد.
نماينده تهران در دفاع از استعفاي خود گفت: «چون ديگر امکان تداوم عمل به قسم نمايندگي براي اينجانب وجود ندارد حضور در خانه ملت ديگر برايم افتخاري محسوب نميشود لذا با استعفا اعتراض خود را نسبت به روند ناصواب نهادهاي انتصابي و روند برگزاري انتخابات اسفند 82 اعلام ميدارم».
بعد از اظهارات وي مهدي کروبي در پاسخ به اظهارات حقيقتجو که دلايل بازداشت و رد صلاحيت خود و گروه ديگري از نمايندگان را نامه به مقام معظم رهبري دانسته بود گفت: «مبناي ردصلاحيت شوراي نگهبان، نامه به رهبري نبوده است و شوراي نگهبان هم بر اين مسئله تاکيد دارد. در ضمن در زمان برگزاري دادگاه شما، شخص مقام معظم رهبري در مورد شما نظر مثبتي داشته و سفارشاتي کردهاند».
فاطمه حقيقتجو در سال 1380 در دادگاهي به 20 ماه زندان محکوم شد که در دادگاه تجديدنظر به رياست احمد زرگر، به 17 ماه کاهش يافت. حقيقتجو پژوهشگر و مدرس دانشگاههاي تهران و مراکز آموزش عالي فرهنگيان، نايب رئيس انجمن مشاوره ايران، 10 سال سابقه در پستهاي امور تربيتي و مشاوره آموزش و پرورش، عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت معلم تهران و دو دوره عضو «دفتر تحکيم وحدت» بوده است.
فاطمه حقيقتجو در سالهاي 2005 تا 2006 در «مرکز مطالعات بينالملل دانشگاه ام.اي.تي» مشغول به فعاليت ميشود و پس از آن به سبب خوش خدمتياش در ايران براي سران کشورهاي غربي بهعنوان پژوهشگر در «مرکز زنان در سياست و سياستگذاري دانشگاه هاروارد» مشغول به کار ميشود.
وي در جريان اغتشاشات سال 88 تلاش گستردهاي براي برگزاري کمپينهاي اعتراضي در خارج از کشور ميکند، او با همکاري اکبر گنجي و برخي ديگر به برگزاري هر چه پرشورتر اين کمپينها همت ميگمارد تا از آنسو مورد توجه دولتهاي غربي قرار گيرد و به خيال خودشان براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران درخواست کمکهاي مالي کنند!
ارتباطات مشکوک با محافل بيگانه
رجبعلي مزروعي در روستاي مارچين متولد شد. تحصيلات ابتدايي را در روستاي زادگاه خود و متوسطه را در دبيرستانهاي حافظ ابونعيم، نمونه و صائب اصفهان سپري کرد و پس از اخذ ديپلم در سال 1354 در رشته فيزيک دانشگاه اصفهان پذيرفته شد.
مزروعي از اوايل دهه 70 شمسي با آغاز فعاليت در روزنامه سلام با نظام دچار مسئله شد. با توقيف و تعطيلي روزنامه سلام در تيرماه 1378، وي با روزنامههاي صبح امروز، مشارکت، نوروز، ياس نو، اقبال، وقايع اتفاقيه و سرمايه، فعاليتهاي مطبوعاتي خود را ادامه داد. وي در عين حال که از طريق فعاليت در بخش دولتي ارتزاق ميکرد، و از همين طريق سرمايه قابل توجهي اندوخته است، به فعاليت خود در جهت تخريب مباني انقلاب و نظام جمهوري اسلامي هم مشغول بود. مزروعي پس از خرداد 76 و پيروزي دولت اصلاحات به اقدامات خود شدت داد و در انجمن صنفي روزنامهنگاران آن را دنبال کرد. وي از اوايل سال 84 بنا را بر تخريب ارکان و ماهيت نظام گذاشت. از جمله نکات مطرح درباره مزروعي ارتباطات مشکوک او با محافل بيگانه است. وي زماني که در انجمن صنفي روزنامهنگاران فعاليت ميکرد با استفاده از امکانات آن سفرهايي به خارج از کشور داشت. وي پس از فتنه 88 متواري و سپس بهصورت غيرقانوني از کشور خارج و سر از بلژيک درآورد.
مشاور وزيري که کشف حجاب کرد
بسياري او را با کشف حجاب در يک برنامه زنده تلويزيوني ميشناسند که به اعتقاد برخي يک سناريوي از پيش تعيين شده بود. فريبا داوودي مهاجر در سال 1343 و در خانوادهاي غير مذهبي به دنيا آمد که حجاب را نميپسنديدند و وي شخصا چادر را بهعنوان پوششي براي خود انتخاب کرد.
داوودي مهاجر به صراحت اعلام ميدارد که پدري دائم الخمر داشته است و از طعنههاي اطرافيان بهخاطر همين موضوع و با حجاب بودن خودش ياد ميکند و ميگويد: «يک نفر نه بهعنوان همسر که در نقش نگهبان مرتب يادآوري ميکند که بچهاي که پدرش مشروب ميخورده مسلمان از کار در نميآيد».
وي در مورد کودکياش در خاطراتش مينويسد: «از دبستان مدرسه مختلط ميرفتم و با پسرها در مدرسه فوتبال و واليبال و وسطي بازي ميکردم. پسر و دختر برايم تفاوتي نداشت. خانوادهام مذهبي نبودند. اتفاقاتي افتاد عجيب و غريب که من در چنين خانوادهاي تمايلات مذهبي پيدا کردم. حدود 14 سالگي...».
او پس از شرکت در کنکور دانشگاه آزاد، در رشته علوم سياسي واحد تهران قبول و وارد دانشگاه شد. داوودي مهاجر در ابتداي دهه 80 با علي افشاري از نزديکان رئيس سابق دولت اصلاحات، آشنا و اين آشنايي منجر به ورود جديتر داوودي مهاجر به جريانات سياسي کشور شد. در دوران اصلاحات احکام فراواني براي فريبا داوودي مهاجر بهعنوان مشاور صادر شد؛ از جمله ميتوان به مشاور رئيسجمهور در مرکز مطالعات و تحقيقات استراتژيک رياست جمهوري، مشاور وزير علوم و مشاور وزير ارشاد اسلامي اشاره کرد.
وي هدفش از گرفتن پستهاي مشاورهاي در دوران اصلاحات را اينگونه بيان ميکند: «تغيير قانون اساسي يکي از اهداف من بوده و به همين دليل وقتي که فعاليت ميکردم به اين تغيير اهتمام داشتم». پس از انتخابات رياست جمهوري سال 1384 و دور شدن همفکران او از قدرت، داوودي مهاجر سعي کرد با تغيير رويکرد و انجام فعاليتهاي به اصطلاح حقوق بشري به خوشخدمتي دوستان ضدانقلابش ادامه دهد.
انحراف عقيدتي
حسين حاج فرج دباغ مشهور به عبدالکريم سروش که پيش از انقلاب به دليل حضور در دبيرستان علوي با انجمن حجتيه آشنا شده بود در اوايل دهه 50 شمسي براي تحصيل در رشته شيمي تجزيه عازم لندن شد و همزمان به مطالعه فلسفه غرب پرداخت. سروش پس از انقلاب از جمله کساني بود که بهعنوان نماينده جريان اسلامي جامعه و انقلاب در مباحثات تلويزيوني با مارکسيستها شرکت ميکرد.
سروش پس از تعطيلي دانشگاهها عضو ستاد انقلاب فرهنگي شد ولي بعدها منکر حضور فعال در اين ستاد شد. سروش اوايل دهه 70 طي مقالاتي با حمله به فقه اسلامي زمينه را براي مخالفتهاي بعدي با ولايت فقيه فراهم ساخت. سروش که در سال 74 و در دولت هاشمي از تدريس در دانشگاهها محروم شده بود عازم اروپا و آمريکا شد تا با موسسات و دانشگاههاي غربي همکاري کند. وي در سال 84 ابتدا از معين و سپس هاشمي حمايت کرد و در سال 88 نيز از حاميان مهدي کروبي بود. بسياري معتقدند او از تشيع خارج شده و حتي با اسلام مشکلات شديدي پيدا کرده است.
نظر شما