تقابل فرهنگ مادی با فرهنگ قرآنی
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم قم با اشاره به تقابل فرهنگ مادی با فرهنگ قرآنی و کمرنگ شدن فرهنگ قرآن و غلبه مادی گرایی در جامعه، به لزوم توجه به این موضوع میپردازد و میگوید: اینکه ناظران بیرونی قایل به دست درازی به بیت المال هستند و آن مدیرانی که دریافتهای غیرمتعارف داشتهاند، آن را حق خود میدانند، نشان از تقابل و مواجهه دو فرهنگ مدیریتی است: اسلامی و مادی.
وی با بیان اینکه این فرهنگ مادی در دنیا و نیز بخشی از مدیریت کشور ما وجهه قانونی گرفته، ادامه میدهد: عملکرد کارتلها و شرکتهای چندملیتی با بازارهای جهانی نشان میدهد، قدرتمندان اقتصادی از فرصتها و پورسانتهای قانونی و ویژه خواریهای غیرقانونی برخوردارند؛ اما مهمتر از این برخورداری، چرایی و چگونگی وقوع آن و نیز مشروع و قانونی قلمداد شدن این مفاسد و ویژه خواریها از سوی عاملان است.
بنابر گفته حجت الاسلام پیروزمند، مسأله اصلی دریافت غیرمتعارف چند مدیر نیست، بلکه مهمتر از آن، فرهنگ مدیریتی غلطی است که این گردش مالی ثمره آن است؛ زیرا سقوط اخلاقی در چنین مسأله ای به مراتب بدتر از سوءاستفادههای مالی است و میخواهد، مدیریت انقلابی و جهادی را سرکوب کند. اگر مدیری در چرخه این اخلاق گرفتار شود، نمیتواند انقلابی باقی بماند و دیگر برای او حفظ منافع ملی، افزایش قدرت اقتصادی کشور مقابل قدرتهای اقتصادی جهان، بهره مندی طبقات ضعیف از منابع و ایجاد اشتغال معنایی نخواهد داشت؛ زیرا این مدیریت خروجیاش نگاه مادی است و هدفش از بین بردن مدیریت جهادی و انقلابی میباشد.
سرایت سوءرفتار مدیران به جامعه
وی مدیریت انقلابی را از پیش نیازهای انقلابی ماندن جامعه میداند و میافزاید: اگر مدیران به فرهنگ مادی ملتزم شوند، در تضاد با فرهنگ انقلابی قرار میگیرند و با توجه به روایت «الناس علی دین ملوکهم»، آن گاه کسانی که این مدیران و مسؤولان را به عنوان گروه مرجع برگزیده اند نیز متأثر میشوند.
وی سرایت این سوءرفتارهای مدیریتی به فرهنگ عمومی را از مهمترین دغدغهها در این پرونده میخواند و تأکید میکند: در نتیجه مسابقهای بیپایان برای دسترسی بر سر دنیا در نظام اجتماعی شکل گرفته و روز به روز به طلبکاری بیشتر طبقات اجتماعی در برخورداری از امکانات افزوده میشود و در پرتو نفوذ چنین روحیه و فرهنگ مادی و دنیاخواهی در جامعه، انگیزه و توان انقلابی ماندن، باقی نخواهد ماند.
بنابر گفته پیروزمند، البته به لطف خدا و نیت خالص شهدا و تلاش و ایثار مؤمنان، این فرهنگ مدیریتی نتوانسته جامعه را منحرف و حرکت انقلابی آن را متوقف کند، اما این عارضه هشداری است که از عقبه فرهنگی این نظام مدیریتی و صدمات آن خبر میدهد.
قائم مقام فرهنگستان علوم قم درباره تأثیر ولنگاریهای فرهنگی دینی در بروز چنین رفتارهای سوء اقتصادی در برخی مدیران ابراز کرد: ولنگاری فرهنگی هم علت است هم معلول. علت است؛ زیرا اگر مدیران و نخبگان به معنای عام، متأثر از فرهنگ مادی باشند، دچار ولنگاری فرهنگی میشوند؛ یعنی ارزشها را گم کرده و متوجه نیستند مردم ولی نعمت آنهایند و این اسلام است که به ما عزت و قدرت میدهد و منافع شخصی و گروهی زودگذرند و ایمان و عمل صالح باقی میماند.
وی میگوید: وقتی این علت واقع شد، معلولی خواهد داشت و انقلابی گری را در سطح عمومی جامعه دچار انزوا و تحقیر و نظام ارزشی را متغیر میکند. از سویی ولنگاری فرهنگی معلول است؛ زیرا مدیریت غیرانقلابی مبدأ تضعیف انقلابی گری و اسلام خواهی در بدنه عمومی جامعه میشود.
حجت الاسلام پیروزمند در پایان خاطرنشان کرد: با احترام به پیگیریها و برخوردها با چنین فسادهای اقتصادی، باید این مسأله را در نقشه دقیق تر و تحلیل عمیق تر بررسی کرد و آن را دستاویز تصفیه حسابهای سیاسی قرار نداد، بلکه حفظ بیت المال، پیگیری منویات رهبری و احقاق حقوق مردم را دنبال کنیم و خود را مشغول به مسألهای نکنیم که خود معلول علتی کلانتر است و باید شناخته و درمان شود و اجازه ندهیم آب از سرچشمه گل آلود باشد.
از غربیها در مفاسد اقتصادی ولنگارتریم!
محمدصادق کوشکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز درباره تأثیر رعایت نکردن مدیریت اسلامی بر بروز فسادهای اقتصادی و ویژه خواریها میگوید: اینکه چرا فردی در مقام مدیر نظام جمهوری اسلامی مرتکب فساد اقتصادی میشود، ریشههای گوناگونی دارد که در مجموع به جای امانتداری، به خیانت در بیت المال و سوءاستفاده از آن میانجامد؛ یکی از این دلایل بینش و نگرش است، یعنی میزان تفکر و ایمان دینیِ فرد، طبیعتاً وقتی افراد از نظر معنویت و تفکر دینی ضعیف باشند، دیگر حراست از بیت المال برایشان معنایی ندارد؛ زیرا نخستین عامل بازدارنده مقابل خیانت در بیت المال، ایمان و معنویت است.
وی اظهار میدارد: نکته بعدی شناخت و اطلاع به احکام مدیریت دینی است، یعنی ممکن است شخصی از نظر ایمانی مشکلی نداشته باشد، اما حدود میزان برخورداری از بیت المال را بر اساس احکام دینی نشناسند. دلیل بعدی به مباحث اخلاقی باز میگردد؛ یعنی ممکن است کسی اهل تدین و مطلع باشد، اما از نظر اخلاقی مبتلا به شهوت، حرص و آز باشد و همین سبب خیانت او به بیت المال میشود.
کوشکی درباره تأثیر اندیشهها و آرای وارداتی بر بروز خیانتها به بیت المال و ویژه خواریها تصریح میکند: حتی اگر با مبانی غربی هم بنگریم، برخورداری از ثروت عمومی حد و مرز دارد، چنین روشی در نظامهای سرمایه داری هم معنا ندارد؛ یعنی آنچه آنجا صندوق عمومی و بودجه دولت محسوب میشود، برآمده از مالیات شهروندان است و شهروندان، رسانهها و نمایندگان مردم نسبت به هزینه کرد آن حساس هستند و اگر مدیران بیش از میزان قانونی آن را مورداستفاده قرار دهند، بیتردید با آنها برخورد میشود.
کارشناس مسایل سیاسی، ولنگاری ما در این زمینه را به مراتب بدتر از غرب میداند و بیان میکند: برای مثال وقتی در آستانه انتخابات مشخص شد، ژاک شیراک از چهرههای شاخص فرانسه که دو دوره رئیس جمهور و نخست وزیر بود، برای صبحانههای کاری در کاخ الیزه بیش از مقدار قانونی هزینه نموده است، سقوط کرد یا وقتی شرودر، صدراعظم پیشین آلمان در سفری کاری خانواده اش را نیز همراه برد، دفتر صدراعظم هزینه این حمل و نقل را از فیش حقوقی او کم کرد و یا آلن ژوپه، از نخست وزیران فرانسه به دلیل دریافت آپارتمانی 90 متری بیش از سهمیه، مورد بازخواست قرار گرفت و مجبور به استعفا شد!
بنابر گفته کوشکی، این ولنگاری اقتصادیِ برخی مدیران در برخورد با بیت المال حتی در فرهنگ غربی هم پذیرفته نیست و مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
وی با اشاره به تجربه اوایل انقلاب و سالهای دفاع مقدس درباره تأثیر تحول علوم انسانی بر عدم بروز چنین رفتارهایی ابراز میکند: آن زمان هم علوم انسانی متحول نشده بود، اما بیشترین مراقبت مسؤولان از بیت المال در آن دوران بود و احتیاطهای برآمده از اخلاق و فرهنگ دینی سبب میشد، افراد حتی از حقشان هم استفاده نکنند و موارد فراوانی بود که افراد بخشی از حقوق اندک رزمندگی، پاسداری و مدیریتی خود را به بیت المال باز میگرداندند.
این کارشناس مسایل سیاسی تأکید میکند: اگرچه معارف مدیریتی برآمده از دین در جلوگیری از چنین رفتارهایی مؤثر است، اما در نتیجه در کنار علوم انسانی اسلامی، معنویت و ایمان به حفاظت از بیت المال هم ضرورت دارد.
رابطه ولنگاری فرهنگی و فساد اقتصادی
وی درباره تأثیر ولنگاریهای فرهنگی دینی در بروز فسادهای اقتصادی تأکید میکند: اینها کاملاً با یکدیگر مرتبطند و هر یک دیگری را بازتولید میکند؛ چون هر دو ارتکاب حرام و کبیره است، اگر کسی حرامخواری کند، خانواده اش هم دچار حرامخواری و بی بند و باری میشود؛ یعنی نمی شود کسی از بیت المال به شکل غیرقانونی برخوردار باشد، بعد خانواده او متدین و باحجاب باشند.
کوشکی خاطرنشان میکند: بخش قابل توجهی از فحشا و مفاسد اخلاقی به همین سوءاستفادهها و حرامخواریها باز میگردد و این تصریح قرآن است که مترفین(دارندگان ثروتهای حرام) فساد را در میان امتها گسترش میدهند؛ بنابراین بسیاری از مدیرانی که ولنگاری اقتصادی داشتند، خانواده هایشان عموماً دچار فساد و بی اخلاقی و ولنگاری دینی اعتقادی هستند. وقتی فساد و فحشا در جامعه گسترش یابد، ایمان مردم ضعیف میشود و این چنین سوءاستفاده از بیت المال را نه تنها زشت نمی دانند، بلکه از آن به زرنگی تعبیر میشود.
نظر شما