تحولات لبنان و فلسطین

حوزه علمیه قم، امیدها و انتظارات (۴)

 

در بخش‌های قبلی از امیدها و انتظارات از حوزه علمیه قم طبق سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب اشاره شد. در ادامه به چند نکته دیگر بر اساس دیدگاه‌های معظم له پرداخته می‌شود.

6-ضرورت ایجاد رشته‌های تخصصی: «حوزه باید به سمت تخصصی شدن پیش برود، خوشبختانه الان کارهایی شده و اقدامات مقدماتی انجام‌گرفته است، اما باید جدیت بیشتری بشود»(سخنرانی مقام معظم رهبری- 29/7/89‌).

در اصلِ ضرورت تخصصی شدن و نیز ارزشمندی برخی اقدام‌های انجام شده در این راستا (از قبیل راه‌اندازی رشته تخصصی تفسیر قرآن کریم، کلام اسلامی، فقاهت و ...) تردیدی نیست، اما آنچه در این موضوع پس از سال‌ها اجرا و تجربه خود را نمایان می‌کند، اشکال‌های عمده‌ای است که حکایت از مبادی، مبانی و نتایج ناقص موجود در این موضوع دارد؛ برخی از رشته‌های تخصصی ایجادشده نمی‌توانند پایه مستقل یک‌رشته باشند، بلکه باید در ارتباط با یک‌رشته تعریف شوند و بیشتر ماهیت گرایش دارند مانند رشته مهدویت که به طور طبیعی باید از گرایش‌های کلام اسلامی تعریف شود. همچنین رابطه رشته‌های تخصصی با سایر تکالیف مورد انتظار مرکز مدیریت از طلاب، روشن نیست. طلبه، تعهداتی را به مرکز تخصصی دارد و تعهداتی را به مرکز مدیریت و به نوعی این دو مرکز بنای هماهنگی با یکدیگر را ندارند و در این میان همچنان طلبه و بلکه حوزه است که خسارت می‌بیند. ارزش‌ها و سنت‌های تحصیلی رایج در حوزه (مانند پیش مطالعه، مباحثه و ...) اغلب به دلیل حجم بالای تکالیف در این مراکز تخصصی، به حاشیه می‌رود. از سوی دیگر، مقاطع تعریف‌شده بویژه طول دوره رشته‌های تخصصی آن هم دوساله یا سه‌ساله در سطح 2، نتوانسته خروجی‌های مؤثر و متناسب با اهداف مورد انتظار را به دنبال داشته باشد.

7- تقلید نکردن از نظام دانشگاهی: «ممکن است یک معنای غلطی از تحول اراده بشود و فهم بشود که حتماً باید از آن پرهیز کرد. تحول به معنای رها کردن شیوه‌های سنتی بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل شدن این شیوه‌ها به شیوه‌های رایج دانشگاهی امروز نیست، این‌چنین تحول و تغییر و دگرگونی‌ای، غلط اندر غلط است؛ این عقب‌گرد است. امروز شیوه‌های گوناگون سنتی قدیمی ما دارد در دنیا شناخته می‌شود، بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار دارند همین شیوه‌ها را رایج می‌کنند. ما شیوه‌های دانشگاهی خودمان را که برگرفته و نسخه‌نویسی شده از شیوه‌های قدیمی غربی است بیاوریم در حوزه حاکم کنیم، نه ما این را تحول نمی‌دانیم»( سخنرانی مقام معظم رهبری- 31/6/70‌).

 از مسأله‌های مهمی که نیازمند بازنگری و توجه ویژه شورای عالی و مدیر حوزه علمیه است، شناسایی پنجره‌ها و منفذهایی است که روش‌های غیراصولی دانشگاهی به حوزه وارد می‌شود. بویژه اینکه مدیر جدید حوزه باتجربه سال‌ها مسؤولیت جامعة المصطفی(ص) العالمیه، مسؤولیت خطیر حوزه علمیه را عهده‌دار شده‌اند، توجه و تأکید دو چندان ایشان به این مهم را می‌طلبد؛ زیرا در جامعة المصطفی، آسیب‌های نظام دانشگاهی بیش از حوزه علمیه است و اگر در این مقطع برای این آسیب حوزه، چاره‌ای اندیشه نشود، شاید در آینده خیلی دیر باشد و هزینه‌های بسیار زیادی برای حوزه داشته باشد. باید باصداقت بپذیریم که آسیب تقلید از روش دانشگاهی، صرفاً به یک آسیب محدود نمی‌شود و بسیاری از آسیب‌های آموزشی، پژوهشی، تربیتی، تبلیغی و هویتی و... به همراه این تقلید به حوزه و حوزویان تحمیل خواهد شد.

8- تحول در علوم انسانی و پاسخ به نیازهای نظام: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است، متکی برجهان بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد، وقتی این‌ها رایج شد، مدیران بر اساس آن‌ها تربیت می‌شوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسایل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت و غیره قرار می‌گیرند. حوزه‌های علمیه و علمای دین پشتوانه‌هایی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند و آن‌ها را در اختیار بگذارند». (سخنرانی مقام معظم رهبری- 29/7/89).

ملاحظه می‌فرمایید، جایگاه مسأله تحول در علوم انسانی بسیار حایز اهمیت است، البته اگر توانسته بودیم در گفتمان سازی افق ایجاد تمدن نوین اسلامی، اقدام‌های لازم را انجام دهیم، اکنون تکلیف موضوعاتی از قبیل تحول در علوم انسانی روشن‌تر بود. بی‌توجهی بایسته در این موضوع از یک سو، سبب چالش‌هایی در بیرون حوزه علمیه شده است، ازجمله اینکه تا وقتی چرخ زندگی مردم و اداره جامعه ذیل عنوان حکومت اسلامی می‌چرخد و با این ‌حال نارسایی‌های فراوانی وجود دارد، خواسته یا ناخواسته بسیاری از نارضایتی‌ها و اشکال‌ها متوجه حوزه علمیه می‌شود؛ زیرا اگر نسخه مدیریت بر مدار دین باشد، نباید به این میزان مشکل وجود داشته باشد.

 با گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز مسایلی از قبیل بیمه، مالیات، قانون کار، تعلیم و تربیت، هنر، حقوق سیاسی، اقتصاد و... با وامداری حداکثری به‌نظام لیبرال دموکراسی در کشور اجرا می‌شود، اما این دین و حوزویان هستند که باید هزینه‌های آن را پرداخت کنند. در همین شرایط دشوار مشکلات معیشتی و اقتصادی که در زندگی مردم و تولید، صنعت و تجارت کشور به وجود آمده است، وقتی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ و تبیین فرمودند و تأکید مکرر بر آن داشتند، آیا حوزه علمیه توانست دو نسخه اجرایی از بخش‌های این سیاست‌ها را از دریچه تحول در علوم انسانی(به‌عنوان‌مثال در بخش استفاده از منابع داخلی و ایجاد فرصت‌های اشتغال) تدوین و ارایه کند؟

 روی دوم سکه آنجاست که وقتی طلبه جوان با شوق و مستعد که با آرمان خدمت به اسلام و انقلاب به حوزه آمده است، می‌بیند نمی‌تواند در مقابل نیازهای جامعه خود نقش‌آفرینی کند، مشکلات دیگری به وجود می‌آید. به نظر می‌رسد، حلقه مفقود در این موضوع این باشد که تلاش‌ها و زحمات گسترده انجام شده به طور عمده صرف تحقیقات بنیادین و انتزاعی (که به طور طبیعی مسیر طولانی را می‌طلبد و به لحاظ اجرایی و عملیاتی هم بدون مسؤولیت است) می‌شود.

 خوب است در این بخش، باب طرح‌‌های مشترک تحقیقاتی میان حوزه علمیه و دستگاه‌های گوناگون نظام به طور مشخص در مسأله‌های مورد نیاز آغاز شود، چه اینکه تجربه‌های خوب و موفقی از این روش در بخش دفاعی کشور صورت گرفته است و می‌تواند به‌عنوان الگو مورداستفاده قرار گیرد.

ادامه دارد...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.