.صندوق قرض الحسنه خانوادگی را حدود یکسال قبل راهاندازی کرده بودند، بیشتر هم مابین زنان خانواده بود، مبلغ اندکی که هر ماه به قید قرعه در اختیار یکی از اعضا قرار میگرفت و او هم نیازهای ضروری و زنانه خانه را تهیه میکرد و البته فشاری هم روی مرد خانه نمیآمد که ماهی 100 هزار تومان بدهد.
بعد از شام مختصری که صاحبخانه ترتیب داده بود قرعه کشی انجام شد و یکی از خانمها برنده شد، خیلی خوشحال بود، میگفت کل چهره آشپزخانه را با این پول دگرگون میکنم تا شما هنر خرج کردن یک زن خانه را درک کنید.
شماره کارتش را به صاحبخانه داد تا فردا تمام پول در حسابش باشد، مهمانها یکی یکی رفتند در این میان پسر یکی از مهمانها در اتاق دیگری خوابش برده بود، این پسر روزهای سختی پشت سر گذاشته بود، روزهایی که پدر و مادرش دايم در جنگ و دعوا بودند تا روزیکه از هم جدا شدند، صاحبخانهاش نیامد او را بیدار کند و گفت که صبح به محض اینکه بیدار شد میفرستمش تا بیاید.
صبح ساعتی از طلوع خورشید گذشته بود که صاحبخانه بیدار شد، پسرک صبح زود رفته بود، او صبحانه مختصری خورد، لباس پوشید و راهی شد تا پول را به حساب برنده قرعه کشی واریز کند و مبادا که بدقول شود، اما پول سرجایش نبود از تک تک اعضای خانواده درباره پولها پرسید و همه یک اخم جوابش دادند که مگر ما دزدیم؟
او حدسهایی میزد و خدا خدا میکرد که درست نباشد اما بناچار راهی کلانتری شد تا شکایتش را علیه این سرقت مطرح کند.
مأموران کلانتری وقتی به فهرست مظنونان به سرقت نگاه کردند تنها یک نام به چشم میخورد پسر 14 سالهای که شب میهمان خانه شاکی شده بود.
دستور صادر شد و مأموران راهی شدند، روز بعد پسربچه 14 ساله در کلانتری بود، افسر بازجو در مقابل متهمی قرار داشت که در بحرانیترین سن زندگی بود و روزهای ناخوشایندی را از سر گذرانده بوده با نرمی و لطافت با نوجوان حرف میزد، که گاه نیز شوخی و خنده را چاشنی سخنانش میکرد تا او نترسد و حرفش را بزند. پسرک دل پری داشت از والدینش، از زمانه هم شاکی بود و از خودش، اما چون افسر بازجو را مهربان یافت سفر دلش را باز کرد و گفت که چند وقتی است سیگار و حتی حشیش میکشم و از خلافکاری نمیترسم، آن شب با یکی از دوستانم که 15 ساله است و یکسال از خودم بزرگتر است تماس گرفتم، درست مقابل پولها بودم و وقتی اینرا بر زبان آوردم تحریکم کرد که آنها را بردارم و از خانه خارج شوم و چون مهمانی بوده هیچکس متوجه نخواهد شد.
او گفت صبح بعد از برداشتن پولها همراه دوستش به شهر رفتند و همه پول را خرج کردند و بعد برگشتند. پسرک گفت که پشیمان است و الان که فکر میکند میفهمد چه کار بدی کرده است.
مأموران پس از دریافت نشانی پسرک 15 ساله سراغ او رفتند و او را هم به کلانتری آوردند، پسرک هم در برابر افسر بازجو سخنان دوستش را تأیید کرد، او گفت که ترک تحصیل هر دویمان باعث ایجاد یک حق مشترک شده و طی این روزهایی که با هم هستیم چندین بار سیگار کشیدیم، حتی حشیش هم کشیدیم، الان هم پشیمان هستیم.
با حضور اولیا در کلانتری و شاکی مسأله پول حل شد و هر دو نوجوان در حضور والدینشان به کلانتری تعهد دادند که دیگر سراغ کارهای خلاف نروند و بعد هم آزاد شدند.
دو هفته از این ماجرا گذشته بود که پروندهای دیگر زیردست افسر کلانتری رسید با مضمونی مشابه ولی اینبار شاباشهای یک عروسی بود که به طور ناگهانی گم شده بود و افسر پرونده در گفتوگو با شاکی مسایل را بررسی میکرد تک به تک تا به مهمانان رسید، او فهمید که در این مهمانی هم رد پای آن دو نوجوان دیده میشود. پس از اندکی تامل خودش سوار بر ماشین شد و راهی نشانی که داشت.
پسرک نوجوان را صدا زد و در ماشین دقایقی با او به گفتوگو پرداخت، پسر نوجوان حتی نمیتوانست در روی افسری که به او قول داده بود دیگر سراغ کار خلاف نرود نگاه کند، همانطور که صورتش رو به زمین بود گفت که چگونه و در یک زمان خاص با سرعت پولهای شاباش را دزدیده است، این بار تنها هم نبوده و هر دو نوجوان با هم بودند و این بار هم رفتهاند و تا ریال آخر پولها را خرج کردهاند.
افسر پرونده به او گفت که دیگر از دستش کاری ساخته نیست او باید آنها را راهی دادگاه کند تا قاضی سرنوشتشان را مشخص کند، شاید نیاز باشد برای پی بردن به کار زشتشان مدتی تحت نظر باشند، شاید راهی دارالتأدیب شدند و شاید هم قاضی راهی بهتر سراغ داشته باشد.
در همین راستا، سرهنگ عباس نظافتی، فرمانده انتظامی شهرستان بینالود به تشریح این خبر در گفتوگو با خبرنگار ما پرداخت و تصریح کرد که یکی از شهروندان با مراجعه حضوری به کلانتری طرقبه اعلام کرد شب گذشته مبلغ 950 هزار تومان متعلق به صندوق قرض الحسنه خانوادگی از داخل منزل سرقت شده است. سرهنگ عباس نظافتی افزود: مأموران تجسس کلانتری طرقبه با دریافت این خبر بلافاصله اقدامات خود را در این زمینه آغاز و با توجه به اینکه پسر 14 ساله یکی از اقوام مالباخته که والدینش از هم جدا شده آن شب در منزل وی خواب بوده و صبح به صورت ناگهانی منزل را ترک کرده است، مظنون و در مدت کوتاهی او را دستگیر کردند.
وی ادامه داد: این نوجوان 14 ساله که به تازگی نیز به سمت استعمال سیگار و موادمخدر سوق پیدا کرده است در اعترافات خود اعلام کرد حسب تحریک یکی از دوستانش که ساکن گلبهار است دست به این اقدام زده و کل وجه را طی یک روز با هم خرج کردهاند که در ادامه این نوجوان 15 ساله نیز دستگیر و پس از انجام هماهنگیهای قضایی با توجه به اعلام رضایت شاکی پرونده مختومه و با اخذ تعهد هر دو نفر آزاد شدند. این سارقان نوجوان در اعتراف خود عنوان کردند پس از ترک تحصیل به مصرف سیگار و مخدر حشیش روی آورده و تاکنون بارها از منزل متواری شدهاند.
سرهنگ نظافتی ادامه داد: پس از گذشت مدت حدود دو هفته مجدداً پسر این مالباخته به پلیس مراجعه و اعلام کرد مبلغ 500 هزار تومان پول شاباش مراسم عروسیاش نیمه شب گذشته در منزل سرقت شده است.
در ادامه تحقیقات میدانی و بررسی صحنه وقوع سرقت به این دو نوجوان مظنون و پس از دستگیری هر دو نفر مجدداً به سرقت اعتراف که با توجه به عدم اعلام رضایت شاکی هر دو به مقام قضایی تحویل شدند.
سرهنگ نظافتی خاطرنشان کرد: فرزندان خانوادههای بیسرپرست و یا بدسرپرست و یا خانوادههایی که برای تربیت فرزندان خود وقت کافی نمیگذارند همواره در معرض آسیبهای فراوانی هستند و تربیت صحیح از جمله حقوقی است که کودکان دارند.
نظر شما