۱۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۷
کد خبر: 418947

دکتر بهادری نژاد

ثروت و قدرت شادی نمی‌ آورد

مردم دنیا ثروت ، شهرت و قدرت را عوامل شادی می‌دانند و کارهای خلاف بسياري که انجام می‌دهند به خاطر همین نگرش است؛غافل از اینکه ثروت و قدرت شادی نمی‌ آورد. مهمترین عاملی که شادی را به ارمغان می آورد؛ عشق ورزیدن بی‌توقع، خیرخواهی ، کمک کردن، خدمتگزاري وسپاس‌گزاری است. اشتباه مردم اين است که براي شاد بودن در پی كسب ثروت بیشتر هستند و اين،اشتباه است.هر انسان برای زندگی به حداقل هایی مثل مسکن نیاز دارد اما در عین حال می تواند به جای آنکه مثلاً هزینه زیادی را صرف خرید کالاهای غیر ضروری می کند بخشی از آن را به كودكان مؤسسه اي بدهد تا با آن براي آن ها لباس و پوشاک تهیه شود.این کار به شما لذتی می‌دهد که به مراتب عمیق‌تر و ماندنی تر از آن شادي است که شما پس از خرید یک اتومبیل گرانقیمت و تغییر غیر ضروری لوازم منزل تان کسب می کنید. بايد نگرشتان را تغییر دهید.

 چندی پیش از دو نفر از مهندسان که هر دو مهندس مکانیک بودند دعوت کردم كه بيايند و در خصوص دلایل پيشرفتشان صحبت کنند. یکی از این دو  30 سال تجربه و دیگری 15 سال تجربه کاری داشت.نفر دوم در کارگاهی کار می‌کرد که در آن جوشکاری مخازن تحت فشار انجام می گرفت. او مي گفت روزی به کارگری که جوشکاری می کرد تاکید کردم کارش را با دقت بیشتری انجام بدهد اما او ناراحت شد و ابزار كارش را كناري انداخت و با عصبانیت گفت: اگر می توانی خودت جوش بده!

من هم كه چيزي از جوشكاري نمي دانستم تصمیم گرفتم از فرداي آنروز در كلاس جوشكاري ثبت نام کنم.وقتی برای ثبت نام مراجعه کردم عده ای با تعجب مي گفتند اينجا همه کارگرند ،تو كه مهندسی چرا آمده اي؟!

به آن ها گفتم می‌خواهم در کنار مهندسی ، جوشکاری را هم یاد بگیرم.

پس از آنکه این کار را فراگرفتم، کارم را تغيير دادم  و به سازمان مدیریت صنعتی در تهران رفتم و آنجا در دوره آموزش مدیریت شرکت کردم.پس از مدتی در حالي كه حقوق مهندسان 500 هزار تومان بود حقوق من به  ۳/۵ میلیون تومان در ماه رسید.اما عده ای  توقع داشتند كار خلاف انجام بدهم به همین دلیل کارم را رها کردم.پس از چندی کاری را با 7 میلیون تومان حقوق که با احتساب پاداش به 11 میلیون تومان می رسید به من پیشنهادکردند.

پس از چند ماه کار کردن ، اینبار ،یک شرکت خارجی پیشنهاد كاري با حقوق 180 میلیون داد. قبول نكردم و گفتم ترجیح می دهم در وطن خودم بمانم.او مي گفت بعد از اين ، مدت کوتاهی بیکار شدم.

اجازه بدهید به نمونه دیگری که در کتاب اخلاق مهندسی که آنرا دو آمریکایی که یکی استاد فلسفه و دیگری یکی مهندس برق اند نوشته اند اشاره کنم. در این کتاب به سرگذشت مهندس شیمی اشاره می شود که باید هر سال گزارش پست ماندهای کارخانه را به سازمان محیط زیست آمریکا گزارش می‌داد. وی در طی این مدت بخشی از تخلفات کاری کارخانه را گزارش می‌ کرد. وقتی رئیس کارخانه از وی درخواست می کند این موارد را گزارش نکند او نمی پذیرد و می‌گوید نه موظف هستم این گزارش را تهیه و ارایه دهم.همین موضوع سبب اخراج وی از کارخانه می شود.چندی بعد وقتی چند نفر از همکارانش دلیل اخراج وی را  متوجه می شوند از کارخانه بیرون می‌آیند پولهایشان را روی هم می‌گذارند؛ شرکتی را تاسیس می کنندکه پس از یک سال کارشان از صاحبان آن کارخانه هم بهتر می‌شود.

نمونه دیگر را یکی از همکارانم تعریف می کرد و آن سرگذشت یک مهندس عمران است که به عنوان ناظر فعالیت می‌کرد و وقتی در قبال پیشنهاد 10 میلیون تومان از او خواستند کار خلاف کند قبول نکرد و همین مساله سبب شد کارش را از دست بدهد.

او چند ماه بیکاری کشید، اما چندی نگذشته بود فردی که مجتمعی مسکونی را می ساخت وقتی وجدان کاری و اخلاقی او را می بیند از وی دعوت می کند که مسئولیت این کار را او بر عهده بگیرد. او سرانجام پس از مدتی با پشتکار و جدیت توانست موفقیت های چشمگیری را به دست آورد.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.