به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری رسا، آیت الله سید احمد علم الهدی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در خیمة الانتظار به موضوع پیرامون دشمن شناسی پرداخت.
آیت الله علم الهدی با اشاره به سخن حضرت سیدالشهداء (ع) که «ان کان دین محمد لا یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی» خاطرنشان کرد: در مقام معرفت شناسی کربلا ما در دو بعد باید معرفت شناسی داشته باشیم. چون کربلا یک برگه دو روست.
وی یک روی این برگه را شهامت، شجاعت، اخلاص، فداکاری، دلدادگی به حق، اوج دل آکندگی در اطاعت از پروردگار و عبودیت و عرفان خواند و اظهار کرد: یک روی دیگر برگه شقاوت، قساوت، نکبت، دنیا پرستی، پول پرستی، قدرت خواهی آلودگی به مفاسد زندگانی مادی، چپاول گری، یغماگری، جنایت و سفاکی است. در مقام معرفت شناسی کربلا ما باید هر دو روی برگ را بشناسیم و در بعضی موارد شناخت روی سیاه برگ برای ما ضرورت بیشتر از شناخت روی سفید این برگ دارد.
امام جمعه مشهد ادامه داد: یک طرف جبهه وجود مقدس ابی عبدالله (ع) و اصحاب و یاران و آن طرف قضیه یک نماد قوی و عظیم و شفاف از شیطان گری، ابلیس بازی، ناپاکی، جنایت، ماده پرستی و دنیا پرستی است.
وی با طرح پرسش اینکه چه شد که آن جمعیت به این روز در آمدند ابراز کرد: انسان در مقام الگو گیری از دو جهت باید الگو بگیرد. هم از جهت منفی و هم از جهت مثبت. الگو گیری از جهت منفی برای اینکه من چه نباشم و الگو گیری از جهت مثبت برای اینکه من چه باشم.
نماینده خراسان در مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: تمام ماهیت اصلی روز عاشورا زنده بودن آنچه امام حسین (ع) می خواست بصیرت ما بود. این بصیرت به عنوان پیاده کردن راهبرد حسینی در زندگانی امروز ما معلول دو شناخت است. یک شناخت روی سیاه و منفی کربلا و دوم شناخت روی روشن و سفید و نورانی کربلا که به خود وجود مقدس ابی عبدالله (ع) مرتبط است. لذا در معرفت شناسی روی سیاه ما باید بررسی کنیم این ها چه افرادی بودند؟ و آن انگیزه باطنی و آن خصوصیتی که در درون آن ها وجود داشت چه بود که آنان را به یک تقابل و رویارویی با عزیزترین عزیزان خدا و حجت بالغه الهی در روی کره زمین واداشت.
آیت الله علم الهدی با بازخوانی قیام کربلا افزود: در کربلا یک عده افراد طرفدار بنی امیه و طرفدار ظلم و جنایت و ستم به مصاف امام حسین (ع) آمدند اما در بین این ها یک عده افرادی بودند که ریزش های عرصه ولایت بودند و در کربلا مقابل امام حسین (ع) آمدند. یک عده زیادی از آن ها سابقه سوء داشتند. از همان ابتدا دنبال پول پرستی، دنیا پرستی و برده جریان حاکم بودند. برده زور و قدرتی بودند که بر سرنوشت مردم مسلط بشود. این ها برای شکم چرانی، عیاشی و رسیدن به یک زندگانی پر زرق و برق با تکیه بر آلاف و الوفی که در حاشیه جنایتگری ها و حاکمیت فساد بر جامعه به دست می آید یک عده ای اینگونه بودند.
وی بیان کرد: اما یک عده از این ها که به کربلا آمدند جریان ها و عناصر ریزشی از ولایت امیر مومنان و تبار اهل بیت بودند که آمدند در مقابل امام حسین (ع) ایستادند. از این عناصر ریزشی سه شخصیت را بررسی می کنیم.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با طرح پرسش اینکه عامل اصلی و انگیزه قطعی ریزش آن ها که آن ها را در یک رویارویی با وجود مقدس سیدالشهداء کشاند چه کسانی بودند تصریح کرد: یک شخصی است در کربلا به عنوان خبیث ترین چهره لشگر عمر سعد و قاتل سیدالشهداء معروف به شمر است و چهره دیگری در کربلا است به نام شبث بن ربعی که در جنگ صفین در رکاب امیر مومنان بود و در جنگ جمل نیز در رکاب امیر مومنان مجاهدت کرد حتی در جنگ نهروان هم در رکاب امیر مومنان با خوارج جنگید و تا آخر جزو اصحاب امیرمومنان و بعد هم جزو اصحاب امام حسن (ع) قرار داشت.
امام جمعه مشهد خاطرنشان کرد: شبث جزو افرادی بود که اولین نامه هایی که به امام حسین نوشتند او امضا کرد و طومارهای اولیه را برای دعوت ابی عبدالله (ع) به کربلا او آماده کرد. یکی از فرماندهان لشگر عمر سعد است و از کسانی که در رکاب عمر سعد برای جنگ با امام حسین (ع) آمده است. یک شخص دیگری به نام جندب نیز هست که در جنگ احد 18 ساله بود در رکاب پیغمبر اکرم (ص) با قریش جنگید سپس در مسیر زندگی سرنوشتش به جایی منتهی شد که در سن هشتاد و هشت سالگی در رکاب عمر سعد با امام حسین (ع) در جنگ شرکت کرد.
آیت الله علم الهدی این سه چهره را ریزشی خواند و گفت: دو تن از این سه چهره ریزشی از جنس یکدیگرند و یکی از آنها با دیگران فرق دارد. آن دو شخصی که یک جنس هستند جندب و شبث بن ربعی هستند. این ها کسانی هستند که در حوزه عقیده ریزش پیدا نکردند. اینگونه نبود که بگوییم این ها فکر و عقیده شان عوض شد و دینشان تغییر پیدا کرد و برحسب اختلاف عقیده و باورمندی که با امام حسین (ع) و تبار ولایت پیدا کردند به جنگ سیدالشهداء (ع) آمدند.
وی در شرح حال آنان افزود: این ها یک عده افرادی بودند که مسائل زندگی مادی مثل پول، قدرت، ثروت و زندگی مرفه برایشان مطرح بود. ریزششان در مقام تامین یک زندگانی مرفه و یک خوشگذرانی ای که هیچ حد و مرزی نداشته باشد بود. عامل ریزششان به دست آوردن چنین زندگی و پول بود.
نماینده مجلس خبرگان رهبری با ذکر روایتی اظهار کرد: جندب در زمان معاویه به عنوان یکی از اصحاب پیغمبر (ص) او را احضار کرد. گفت من از تو می خواهم یک حدیثی را از پیغمبر اکرم جعل کنی و این حدیث را در میان مردم منتشر کنی. آیه در قرآن هست «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» یعنی برخی از مردم کسانی هستند که جان خودشان را در راه خدا می دهند و خودشان را با طلب خوشنودی پروردگار معامله می کنند.
وی ادامه داد: آیه دیگری هست «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَیٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» می گوید کسانی هستند که نسبت به دنیا ابراز بیزاری می کنند و و «یعلم ما فی نفسه» اما خدا می داند در باطنش چیست وَ«هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» سرسخت ترین دشمنان خداست. اظهار جدایی و انفصال از دنیا می کند.
آیت الله علم الهدی با ارائه تفسیر پیامبر از هر دو آیه خاطرنشان کرد: آیه اول مصداقش امیر مومنان علی (ع) است که جانش را با خدا معامله کرده است. آیه دوم درباره ابن ملجم قاتل امیر مومنان است. معاویه از جندب خواست به عنوان صحابی پیغمبر این مطلب را به مردم بگو کسی که جانش را برای طلب رضای الهی معامله می کند ابن ملجم است که علی را کشت و سرسخت ترین دشمنان خدا علی بن ابیطالب است.
امام جمعه مشهد افزود: جندب به معاوبه گفت اگر من به مردم تفسیر را وارونه بگویم چقدر مزد می دهی؟ گفت صد هزار دینار و صد هزار مثقال طلا به تو می دهم. گفت نمی صرفد. گفت دویست هزار دینار به تو می دهم. باز قبول نکرد. گفت سیصد هزار دینار می دهم. باز هم نپذیرفت. گفت چهارصد هزار دینار یعنی چهارصد هزار مثقال طلا به تو می دهم. اندکی اندیشید و به مسجد شام رفت و بر بالای منبر رفت و به عنوان صحابی پیغمبر تفسیر ایات را بر عکس کرد.
وی با اظهار مسیر انحرافی جندب تاکید کرد: همین مسیر را ادامه داد تا جایی که در رکاب عمر سعد با امام حسین جنیگد. این ریزش که از همان اول کسی که از کودکی در رکاب پیغمبر اکرم با کفار قریش جنگیده است و این مسیر را طی کرد تا رسید به جنگیدن در رکاب عمر سعد ریزشش به خاطر پول بود. به خاطر دنیا و ماده پرستی.
آیت الله علم الهدی با اشاره به تغییر موضع برخی سیاستمداران دنیاپرست تصریح کرد: در عرصه های سیاسی یک عده ای وارد می شوند به عنوان یک متدین و حزب اللهی و یک انسان جان برکف اما مسیر سیاست را وقتی ادامه می دهند به یک نقطه ای می رسند که در آن نقطه پول در طرف مقابل است. آدم می بیند اینان یک روزی در این طرف میز بودند. طرف ولایت و رهبری و در خط انسان های متدین و حزب اللهی در عرصه سیاست بودند اما الان آن طرف میز رفتند ایستادند و دقیقا در نقطه مقابل هستند چون منافع مادی، دنیا طلبی آن ها را آن طرف برده است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی وجود چنین انسان های ریزشی را در کربلا قلمداد نمود و گفـت: شمر از این مقوله نبود. شمر هم ریزشی بود که در کربلا شقی ترین حرکت ها را متحمل شد و انجام داد. شمر در جنگ صفین در رکاب امیر مومنان مبارزه می کرد و جزو گروهی بودند که وقتی جناب مالک اشتر می خواست پیروز بشود و لشکر معاویه به دستور عمروعاص قرآن ها را بر سر نیزه کردند به امیر مومنان اعتراض کردند که جنگ را تمام کن چون مسلمان نیست.
وی ادامه داد: اینجا نطفه خوارج بسته شد و بخشی از لشکر امیر مومنان درصفین که به خوارج مبدل شدند شمر از جمله آنان بود. یک آدمی بود به ظاهر متدین، اهل دعا، قرآن، نماز و حافظ قرآن اما در جنگ صفین انحراف اعتقادی پیدا کرد جزو مارقین درآمد. مقابل امیر مومنان ایستاد سپس جزو خوارجی قرار گرفت که علی را تکفیر می کردند.
امام جمعه مشهد به شخصیت شمر پرداخت و افزود: ریزش شمر مانند ریزش شبث بن ربعی و جندب نبود. عقیده و فکر سیاسی اش برگشت. باورمندی اش نسبت به مقام ولایت عوض شد و به وسیله انحراف اعتقادی دچار ریزش از ولایت شد و تا به جایی رسید که اصلا جنگ صددرصد لشکر افق را بنیانگذاری کرد. شمر، بنی امیه و یزید را قبول نداشت. اما درمقابل مقام ولایت امیرمومنان و ادامه خط ولایت دچار انحراف اعتقادی شد و ریزش کرد.
آیت الله علم الهدی با اشاره به اینکه امروزه این صحنه در جامعه ما تکرار شده است خاطرنشان کرد: ما باید این چهره ها را بشناسیم و اینجور نیست که کسانی که در سیاست هستند خیال کنیم انسان های سیاسی محض هستند. اگر این ها روزی بنا شد تداوم خط سیاسی به مقابله با دین رسید این ها اول بی دین و لامذهب اند.
وی منحرفین از دین را ناپاک ترین موجودات دانست و ابراز کرد: کسانی که در تاریخ اسلام از روز بعثت پیغمبر تا به امروز مقابل اسلام و قرآن ایستادند و در خط براندازی با دین و مقابله با رسول الله در هر زمانی که آمدند از بت پرست های مشرکی که سنگ به پیغمبر می زدند و تا نصارایی که با پیغمبر مبارزه می کردند و یهودیان ناپاک و خبیثی که آن همه توطئه علیه پیغمبر داشتند وقتی هم این ها را طبقه بندی می کنید می گویید کشندگان ابی عبدالله (ع) رذل ترین، بدترین، ناپاک ترین و نجس العین ترین موجودات هستند. با اینکه نماز و قرآن می خواندند و روزه می گرفتند و در این مجموعه حافظ قرآن هم وجود داشت.
نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش وضعیت امروز ما را وجود جبهه استکبار روی کره زمین قلمداد کرد و گفت: جبهه استکبار آمده و همه موجودی و ظرفیت خودش را به کار گرفته برای اینکه اسلام را براندازی کند چون سنگلاخ سر راه توسعه استکبار او اسلام است. با اسلام دشمن مشغول جنگیدن است اما عده ای که در داخل جامعه ما خودشان را شهروند و اهل این کشور می دانند و روزی جزو نیروهای ارزشی این نظام به حساب می آمدند و حتی امروز هم خودشان را به انقلاب از خیلی نیروهای متدین نزدیک تر اعلام می کنند. اما این ها مقابل ولایت جریان ولایی ایستادند، صف آرایی می کنند و در رقابت های سیاسی در خط سرکوبی آمدند و تا جایی که مصلحت سیاسی آنان اقتضا کند حتی با حدود الهی و ارزش های دینی می جنگند و مدافع گناه و حرام می شوند. خودشان را هم مسلمان می دانند.
وی بیان کرد: به اصطلاح خودشان اسلامی به یک قرائت دیگری دارند. این ها مسلمان نیستند. اسلام با هر قرائتی باید به اینجا ختم شود که من فقط خدا را قبول داشته باشم و در خط عبودیت خدا باشم. وقتی بنا شد این آقا در عرصه سیاست به جایی می رسد که برای مصلحت سیاسی اش حرام قطعی پیغمبر را زیر سوال می گذارد و از حرام و گناه قطعی دفاع می کند می شود مدافع بی حجاب ها و ولنگارها.
آیت الله علم الهدی این جریان سیاسی را همان جریان سیاسی عمر سعد دانست و افزود: یزید شناسی کمتر از حسین شناسی نیست. اگر یزید شناس نباشیم حسین شناسی مان کامل نمی شود. در جامعه ما الگوی حسین شناختنش کفایت نمی کند بلکه باید یزید را هم بشناسیم. چون یک عده از جریان های سیاسی در جامعه ما هستند که خطشان خط یزید است. حرکتشان حرکت یزید است. به جایش برسد برای مطامع سیاسی شان نه انقلاب را قبول دارند و نه نظام، نه رهبری ونه مرجعیت را قبول دارند. نه تنها قبول ندارند بلکه همه این ها را مسخره می کنند. دست می اندازند. بچه حزب اللهی دم از ولایت و رهبری و انقلاب می زند، به او می خندند و مسخره اش می کنند.
وی در پایان با اشاره به دشمن شناسی اظهار کرد: به خاطر منافع مادی شان ریزشی هستند. یک روزی انقلاب و مرجعیت را قبول داشت اما الان هیچی را قبول ندارد. اعتقاد و باورش عوض شده و این شخص مصداق شمر است. شمر شناسی و یزید شناسی و شبث شناسی امروزه برای جامعه ما لازم است. باید ویژگی های شمر و یزید را بشناسیم و امروز با جریان های سیاسی تطبیق کنیم.
نظر شما