تحولات لبنان و فلسطین

قدس آنلاین/ حامد حسین عسکری: هنگامی که دانشجویان پیرو خط امام (ره) در صبح 13 آبان 58 حرکت خود را به سمت خیابان طالقانی تهران آغاز کردند تا سالگرد کشتار دوستان خود بدست رژیم سرنگون‌شده پهلوی را مقابل سفارت حامی آن رژیم برگزار کنند، شاید کسی باور نمی‌کرد، تا ساعتی دیگر حرکتی از دل این راهپیمایی رقم می‌خورد که سرنوشت رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا را تقریباً برای همیشه تعیین کند.

تسخیر لانه جاسوسی نبود باید در تاریخ دنبال انقلاب می‌گشتیم!

دکتر عبدالحسین روح‌الامینی نجف‌آبادی که آن روز به عنوان دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران همراه بیش از ۲۰۰ دانشجوی دیگر، سفارت «کدخدا» را فتح کرد، در گفت وگو با قدس با قاطعیت تأکید می‌کند که اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی‌شد، باید در لابلای صفحات تاریخ بدنبال انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران می‌گشتیم.

آقای دکتر؛ با گذشت ۳۷ سال از تسخیر سفارت آمریکا، هنوز تحلیل‌های مختلفی درباره این واقعه کم‌نظیر و شاید تکرار نشدنی مطرح می‌شود؛ مهم‌ترین سوالی که هنوز هم وجود دارد این است که اساساً چرا این اتفاق رخ داد؟ چه انگیزه‌ای وجود داشت که دانشجویان پیرو خط امام (ره) در شرایط حساسی که نظام نوپای اسلامی در معرض انواع تهدیدها بود، دست به این کار سنگین و بی‌سابقه زدند؟
شرایط قبل از تسخیر لانه جاسوسی و ماههای منتهی به آن در گوشه‌ و کنار کشور به گونه‌ای بود که آشفتگی‌های سیاسی فراوانی به چشم می‌خورد. نگاههای تجزیه‌طلبانه در کردستان و سیستان و بلوچستان و گرگان و شمال کشور مطرح بود و از طرفی، آثار و شواهدی دیده می‌شد درباره سازمان‌دهی ضدانقلاب در کشورهای اطراف خصوصاً در عراق و ترکیه برای تدارک یک سلسله تحرکات علیه انقلاب؛ طوری که خطر تکرار کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ احساس می‌شد.چیزی که این امر را تشدید کرد، ناتوانی‌های دولت موقت در تامین امنیت کشور، در اداره کشور و در هدایت مشکلات کشور بود که دوران گذر را از انقلاب به سمت تثبیت نهادهای حاکمیتی منتخب را می‌گذراند. این ناتوانی لیبرال‌هایی که مدعی اداره کشور بودند از یک طرف و دعوت شاه به آمریکا و پذیرش او به بهانه معالجه از طرف دیگر، باعث شد نگاه‌ها مجدداً به سمت و سوی آمریکا برود و احساس خطر شود که نکند امکان فراهم‌ کردن مقدمات یک کودتای آمریکایی مانند کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ فراهم شده یا در آستانه فراهم شدن باشد.

ایده اولیه این حرکت توسط چه کسانی مطرح و بررسی شد؟
هسته مرکزی کسانی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند، دانشجویان مسلمان و انقلابی دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف، پلی تکنیک یا امیرکبیر فعلی و دانشگاه ملی یا شهید بهشتی و برخی دانشگاه‌های دیگر بودند. عمدتاً اینها بودند. اینها همان کسانی بودند که در تشکیل دفتر تحکیم وحدت و در تاسیس جهاد سازندگی با هم کار کرده و با هم آشنا بودند و دنبال کمک به انقلاب بودند.
این هم به عنوان یک حرکت اعتراضی که به گوش جهانیان برسد سازمان‌دهی شد، اما این حرکت اعتراضی با حمایت قاطع آحاد مردم از هر قشر و صنف و گروهی و حضرت امام (ره) که فرمودند انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول است، ادامه پیدا کرد؛ وگرنه برنامه‌ریزی اولیه فقط یک حرکت اعتراضی بود که بیانیه‌ای خوانده شود و بعد از یکی دو روز این محل ترک شود. حمایت مردم و سخنان حضرت امام (ره) که با عباراتی مثل «انقلاب دوم» یا «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» حمایت خودشان را اعلام کردند، باعث شد که این حرکت دانشجویان تثبیت شود.

گفته می‌شود که شاید حضرت امام (ره) و سران انقلابی نظام، موافق این حرکت دانشجویان نبودند، اما وقتی این اتفاق افتاد از این امر به نفع انقلاب و برای تثبیت پیام نیروهای انقلابی بهره بردند؛ این ادعا واقعیت دارد؟!
نخیر! حضرت امام (ره) در مقاطع مختلف ثابت کردند که با هیچ کسی و با هیچ گروهی عقد اخوت نبسته بودند و تعارف و رودربایستی نداشتند. در عزل آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری و در برخوردهای دیگر در مقاطع دیگر از جمله در پذیرش قطعنامه ایشان نشان داد که جز با خدا معامله نمی‌کرد و برای حفظ مصلحت و منافع مردم با هیچ کسی تعارف نداشت.در واقع واکنش حضرت امام (ره) نسبت به این واقعه و حرکت دانشجویان عزت، اقتدار و استقلال جمهوری اسلامی را تثبیت کرد و نشان داد که ابهت پوشالی آمریکا نمی‌تواند در برابر خواست و اراده مردم قرار بگیرد و یک هشداری به مستکبرین جهان داد که با این انقلاب ریشه‌دار که آحاد مردم از آن حمایت می‌کنند، نمی‌توانند دربیفتند و باید تمکین کنند که متاسفانه هنوز که هنوز است، این پیام آشکار را از انقلاب اسلامی دریافت نکرده‌اند.

برخی‌ها این ادعا را هم مطرح می‌کنند که تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان انقلابی پیرو خط امام، به نوعی متأثر از القائات گروه‌های چپ‌گرا بود؛ واقعیت این ادعا چیست؟
نه، اینطور نیست؛ در روزهای اول پیروزی انقلاب، در یک موردی دانشجویان مارکسیست یا همان چریک‌های فدایی خلق دست به تسخیر لانه جاسوسی زدند که به سرعت با آنها برخورد شد و اصلاً حرکتی شکل نگرفت اما امام با اقدام دانشجویان انقلابی و بسیجی مخالفت نکرد. اما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره)، افرادی انقلابی و بسیجی و حزب‌اللهی و معتقدین به ولایت بودند که همانطور که عرض کردم، سابقه‌ای در تاسیس یکی از مهم‌ترین نهادهای انقلابی کشور مثل جهاد سازندگی داشتند و در انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها هم حضور داشتند و بعدها هم در جریان دفاع مقدس و در کمک به نهادهای انقلابی دیگر خودشان را وقف این کار کردند. ده‌ها شهید از بین فاتحان لانه جاسوسی تقدیم انقلاب شد، بنابراین این‌ها کسانی نبودند که سمت و سوی حرکتشان علیه منافع مردم یا منافع و امنیت ملی کشور باشد.

یعنی معتقدید که تفاوت‌های ماهوی این دو حرکت در عین مشابهت آنها  باعث می‌شود که با یکی برخورد می‌شود و از دیگری حمایت شود؟
بله، هم انگیزه‌ها و هم کسانی که دست اندرکار بودند و هم دامنه حرکت متفاوت است. فراموش نکنیم بیش از ۲۰۰ نفر به نمایندگی از دانشجویان مسلمان چند دانشگاه اصلی تهران در این حرکت شرکت داشتند؛ یعنی یک جنبش دانشجویی برجسته بود نه این که یک حرکت ساده و احساسی یا تحریک‌شده و هدایت‌شده از جمع خاصی باشد.بخاطر همین هم بود که مورد تایید ملت قرار گرفت. طوری که تا ماه‌ها بعد از تسخیر لانه جاسوسی، شبانه‌روز مردم و گروه‌های صنفی و حزبی و سیاسی و اجتماعی، در انواع راهپیمائی‌ها حمایتشان را اعلام می‌کردند و در بیانیه‌های خود این حرکت را مورد حمایت قرار می‌دادند.

آقای دکتر! چرا یک عده از همان دانشجویان پیرو خط امام (ره) که این حرکت تاریخی را رقم زدند، امروز انگار به نوعی از حرکت خود پشیمان هستند یا اینکه اگر پشیمان هم نباشند، حرف‌هایی می‌زنند که نسبتی با آن روحیه انقلابی ندارد؟!
ببینید، شاید تک و توک باشند افرادی که مواضع فعلی آنها متغیر شده باشد و این طبیعی هم است و همیشه هم وجود داشته که بعد از سی و چند سال افراد تغییر می‌کنند. اما واقعیت این است که همین‌هایی هم که به ندرت ممکن است اعلام پشیمانی کرده باشند که البته به نظر من بی‌خودی بزرگ می‌شوند، بسیاری از آنها آن حرکت را در آن ایام و در آن شرایط به هیچ وجه زیر سوال نمی‌برند؛ هرچند ممکن است مواضع سیاسی امروز آنها متفاوت باشد.
شما اگر آن جمع ۲۰۰ و چند نفره به غیر از آنهایی را که شهید شدند و با شهادت خود این اقدام را ثبات بخشیدند، بررسی کنید، می‌بینید که بسیاری از آنها با تشکیل و کمک به نهادهای انقلابی و در جریان دفاع مقدس وارد عمل شدند. همین‌هایی که الان زنده هستند و سابقه و پیشینه‌ای در لانه جاسوسی دارند، اگر در یک مجمع یا مجموعه‌ای یا کنگره‌ای شرکت کنند می‌بینید که آحاد آنها - بالای ۹۹ درصد آنها - همچنان معتقد به انقلاب و آن حرکت خود هستند و در جاهای مختلف دفاع می‌کنند، اما معدود افرادی که امروز حرف‌های دیگری می‌زنند، انگار سر و صدای بیشتری دارند! یا دوستانی که غافل هستند و رسانه‌های معاند دلشان می‌خواهد اینها را بزرگ جلوه دهند.

یک شبهه‌ برای جوانان نسل امروز مخصوصا فعالان جنبش دانشجویی وجود دارد که نظام جمهوری اسلامی در آن مقطع با تسخیر سفارتخانه یک کشور خارجی مواجه شد و آن را تایید کرد، اما اگر امروز تعرضی نسبت به سفارتخانه کشورهای سلطه‌گر انجام شود، نظام برخورد می‌کند؛ تفاوت این دو مقطع در چیست؟!
شرایط کشور و انقلاب و شرایط جهانی امروز فرق می‌کند. در مقطعی از انقلاب که این اتفاق افتاد، به عنوان یک راه نجات‌بخش بود برای رهایی انقلاب از حاکمیت ناکارآمد فکر لیبرال در اداره کشور. این فکر، خودباخته بود و در اداره کشور ناتوان بود و در مقابل دشمن از خود ضعف نشان می‌داد و در مقابل ضدانقلاب داخلی خیلی محکم نمی‌ایستاد و کشور دچار از هم گسیختگی شده بود، در این شرایط شاید این حرکت دانشجویان، خیلی متعارف نبود، ولی راه نجات و هشداری بود برای به خود آمدن و پوست‌اندازی برای تثبیت انقلاب.

به نظر شما، این تحلیل برخی‌ها که القا می‌کنند، این واقعه برای ما هزینه داشت و می‌توانستیم از راه‌های دیگری آن مطالبات را پیگیری کنیم، قابل تامل و پذیرش هست یا نه؟
انقلاب دوم با تسخیر لانه جاسوسی، باعث نجات کشور از سقوط به دست لیبرال‌ها و افرادی که در مقابل استکبار جهانی خود را ذلیل و زبون احساس می‌کردند، شد؛ این حرکت دانشجویان باعث جلوگیری از سقوط انقلاب و بازگشت کودتاگران شبیه کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ شد.به راحتی با یک هماهنگی با سرویس‌های خارجی، با هزینه کردن‌های خیلی مختصر، جنبش مردمی ملی شدن نفت و دولت برآمده از آن را سرنگون کردند و الان بعد از ده‌ها سال تازه دارند به آن اعتراف می‌کنند، اما همان‌ها هم هنوز عذرخواهی نمی‌کنند! از دخالتی که CIA در سقوط مصدق داشت، از هزینه‌هایی که کردند و از جفایی که در حق مردم ایران کردند و یک رژیم ستم‌پیشه شاهنشاهی ظالم را ۲۵ سال دیگر تداوم دادند.

در بین مجموعه اتفاقاتی که در آن ۴۴۴ روز رخ داد، واقعه‌ای وجود دارد که همیشه جلوی چشم شما باشد و به نوعی جذابیت و ماندگاری خاصی داشته باشد؟
نکته جالب در فتح لانه جاسوسی این است که ما عموماً جوانان به طور متوسط ۲۰ ساله و با جثه‌های ریز بودیم، اما این برایم جالب بود که تفنگداران دریایی آمریکا که کماندوهای ورزیده‌ای بودند، به سرعت در همان روز اول تسلیم شدند و وقتی چشم‌ها و دست‌های این‌ها را بستیم، اگر در عکس‌ها جثه این افراد را با دانشجویانی که این‌ها را دستگیر کردند، مقایسه کنید تفاوت را کاملاً احساس می‌کنید!اینجاست که عزم، اراده و خواستن و ایستادن بر روی آرمان‌ها باعث می‌شود با افرادی که قدرت ظاهری دارند ولی آن عزم و اراده لازم را ندارند، مبارزه کنیم. به نظرم این نکته یکی از آن درس‌های همیشه ماندگار تسخیر لانه جاسوسی است که جلوی چشم ماست و یادآوری این امر می‌تواند ابهت پوشالی استکبار آمریکا در مقابل اراده ملت‌ها را برای همیشه به نمایش بگذارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.