تحولات منطقه

فضای پیش آمده پس از حادثه پلاسکو ،زمینه ای مناسب برای رفع نواقص اجرایی و قانونی حوزه ایمنی ساختمان و محیط کار را فراهم آورده است.

پلاسکو، «تراینگل» ایران می شود؟
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روزنامه خراسان، در حالی که به سختی تعادلش را بر لبه پنجره حفظ می کرد دختر  خردسالش را محکم در آغوش فشرد، اما نگاه هراسانش همچنان به پشت سرش بود به هیولایی که نعره زنان به سویش می آمد و هرم گرمای نفس هایش همه چیز را می سوزاند، پیش رویش هم  ارتفاع ۱۰ طبقه. لحظاتی بعد خود را میان آسمان و زمین رها شده یافت وسنگفرش سخت و سرد خیابان که به سرعت به سویش نزدیک می شد ....
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه بعد از ظهر ۲۵ مارس ۱۹۱۱ منطقه منهتن نیویورک شاهد حریق گسترده ای در کارخانه نساجی ۱۰ طبقه ای بود که منشأ تغییرات مهمی در ایمنی ساختمان ها در آمریکا شد. مشابهت تاثیرات روحی و اجتماعی حادثه تراینگل  در آمریکا و پلاسکو در ایران  جالب و خواندنی است اما سوال این است که تاثیرات آن در حوزه ایمنی ساختمان ها هم مشابه خواهد بود؟ در آتش سوزی  این کارخانه نساجی ۱۴۶ نفر(۱۲۳ زن و ۲۳ مرد) که عمده آنها زنان و کودکان مهاجر بودند جان سپردند و ۷۱ نفر هم مجروح شدند .اما آنچه ابعاد این حادثه را از یک آتش سوزی فراتر برد مرگ تلخ قربانیان و وضعیت ایمنی ساختمان و تجهیزات آتش نشانی نیویورک بود.پس از اعلام آتش سوزی، ماشین های آتش نشانی وارد عمل می شوند.زبانه های آتش به رغم اینکه آتش نشانان در حال پاشیدن آب بر روی آن هستند در حال اوج گرفتن است. کارخانه نساجی  و محصولات آن سرعت فراگیری و قدرت آتش را چند برابر می کند وضعیتی که در ساختمان پلاسکو نیز شاهد آن بودیم .پلان تلخ این فاجعه در حال آغاز شدن است در حالی که شعله های آتش در حال زبانه کشیدن است و شیلنگ های آب پاش نیز مستاصل مانده اند ضربه نهایی به این استیصال وارد می آید. بلند ترین نردبان آتش نشانی نیویورک فقط تا طبقه ششم  می رسد، کارگران گرفتار در آتش به سمت پله های اضطراری پشت ساختمان هجوم می آورند اما به در بسته می خورند. صاحبان کارخانه برای جلوگیری از احتمال سرقت محصولات کارخانه توسط کارگران و خروج از این پله ها درهای خروج را قفل کرده بودند. در مواردی هم که کارگران موفق به عبور از درهای بسته می شوند  پله‌های فرار ساختمان آن‌قدر بد ساخته شده است که با هجوم عده‌ای از کارگرها از بدنه‌ ساختمان جدا می شود و همه‌شان درجا سقوط می کنند. انبوه جمعیت در خیابان نظاره گر شعله های آتشی هستند که از پنجره های طبقات ۹،۸و ۱۰ به بیرون زبانه می کشد. تعداد زیادی از کارگران بر اثر سوختگی جان خود را از دست می دهند و تعدادی نیز در دود غلیظ خفه می شوند.

آنان که هنوز در جدال با مرگ ، دست و پنجه نرم می کنند  یک راه بیشتر پیش  روی خود نمی بینند :پرش از پنجره ها به بیرون . ۶۲ نفر خود را از پنجره های در حال سوختن به خیابان پرت کردند که عمدتا همه  در دم جان می سپارند. دو روز پس از حادثه مقامات شهر علت آتش سوزی را ته سیگار روشن  در کنار سطل زباله در طبقه هشتم عنوان کردند در حالی که استعمال سیگار در کارخانه عملا ممنوع بود اما تحقیقات نشان داد که سیگار کشیدن  امری عادی در کارخانه بوده و نظارتی روی آن صورت نمی گرفته است .  تصاویر دردناک اجساد زنان و کودکان و ابعاد این حادثه به سرعت آمریکا را تکان داد و افکار عمومی انگشت اتهام را به سمت اداره ساختمان نیویورک و نبود نظارت های مستمر و دقیق از سوی این اداره و صاحبان کارخانه گرفتند .چندین تجمع  و نشست در اعتراض به شرایط ایمنی ونظارتی در خیابان ها و در کلیساها برگزار شد و دادگاه نیز  صاحبان کارخانه را در نهایت بعد از ۳ سال به جریمه هایی از ۷۵ تا ۴۰۰ دلار برای هر کشته محکوم کرد .اما قسمت مهم ماجرا نتایجی بود که بر اثر بررسی های کمیسیون نه نفره و همچنین مجلس قانونگذاری ایالت نیویورک  در قالب ۳۶ قانون جدید برای اصلاح قوانین کار ،ایمنی و به ویژه پیش گیری تصویب شد. حتی فرانسیس پرکینز، یکی از اعضای این کمیسیون بعدها وزیر کار در دولت روزولت شد .جنبشی که بر اثر این فاجعه با رویکرد مطالبه امنیت ساختمان ها و فضای کار تشکیل شد به نقطه عطفی در قانون های پیشگیری از حریق تبدیل شد. ماهان شیرازی، معمار ساکن نیویورک و پژوهشگر سیاست‌گذاری‌های شهری، در این باره در صفحه اجتماعی خود می نویسد:«پیامد این فاجعه، شکل‌گیری جنبشی بود که مطالبه‌اش امنیت ساختمان‌ها و فضای کار بود. به قدری بر این مطالبه ایستادگی کردند که حریق کارخانه‌ تراینگل، به نقطه‌ عطف قانون‌های پیشگیری از حریق تبدیل شد. اساسا کارکرد سازمان آتش‌نشانی عوض شد و این سازمان بیشتر از آنکه مسئول اطفای حریق باشد، موظف به برقراری و اعمال ضوابطی برای پیشگیری از حریق شد. دفتر «پیشگیری از حریق» به‌عنوان یک نهاد همان موقع در شهرداری شروع به کار کرد و الان، هر ساختمانی برای هر تعمیر ناچیزی هم بدون تایید این نهاد نمی‌تواند از شهرداری مجوز بگیرد. نصب آب‌پاش در سرتاسر ساختمان‌ها اجباری شد و ضوابط مسیر فرار ساختمان‌های بلند مرتبه سختگیرانه‌تر شد.»


اندازه گیری نم چوب در آلمان!

این روند البته ،اکنون به طور سخت گیرانه تری در اکثر کشور های اروپایی نیز اعمال می شود مثلا در آلمان همه مردم سالی یک‌بار کارتی را از طرف شرکت‌های دودکش پاک‌کنی، که آن‌ها را «شُورن‌اشتاین‌فِگر» می نامند دریافت می‌کنند که در آن تاریخ و روز کنترل دستگاه‌های سوختی محل سکونت‌شان قید شده است و در دهه‌های اخیر قانون، وظایف بیشتری را به دودکش‌ پاک‌کن‌ها در آلمان محول کرده است. یکی از این وظایف تشخیص و ثبت میزان مجاز گازهای خروجی از دستگاه‌های حرارتی است.اگر کسی در آلمان شومینه یا بخاری چوبی خریداری کند، دستگاه توسط شرکت فروشنده نصب می‌شود. اما تا زمانی که توسط "شُورن‌اشتاین‌فِگر" کنترل نشود، اجازه استفاده از آن را ندارد."شُورن‌اشتاین‌فِگر"‌های آلمانی حتی موظف به کنترل "نم و یا میزان آب موجود در چوب" که قرار است در شومینه یا بخاری چوبی سوخته شود نیز هستند. چوب هرچه نمناک‌تر باشد میزان "دود" آن نیز بیشتر است. دودکش پاک‌کن‌های آلمانی پس از معاینه، دستگاه‌های حرارتی در منازل که مجاز به استفاده باشند را با مهر و پلاک مربوط به همان سال مشخص می‌کنند. دستگاه‌های معیوب "پلمب" شده و تا تعمیر نشوند کسی اجازه استفاده از آن را ندارد. بدیهی است این کشورها وقتی اینگونه در مورد مسائل جزئی حوزه ایمنی قانون مدون دارند  در سیاستگذاری های کلان ایمنی و نظارت نیز مقررات دقیق و یکپارچه ای را تدوین کرده اند.


همچنان درگیر در سیکل کم کاری و تعارف

اما مسائل حوزه ایمنی و نظارت بر آن در کشور ما همچنان درگیر سیکلی از موازی کاری ،مسئولیت و اختیارات بدون ضمانت اجرایی ،مدیریت چند پاره شهری ،تعارف های بین سازمانی و ...است .مثلا چند سال و حتی چند دوره است که درشورای شهر درباره مدیریت یکپارچه شهری که قاعدتا حوزه ایمنی نیز در دل آن نهفته است سخن به میان می آید اما هنوز به سرانجام خاصی نرسیده است . بررسی لایحه پیشنهادی دولت برای مدیریت شهری آذر ماه  سال جاری در شورای شهر آغاز شد ،پیش نویس قانون جدید آتش نشانی نیز که از موارد این لایحه است هنوز تعیین تکلیف نشده و از سوی وزارت کشور به مجلس ارسال نشده است ، نظارت دقیقی روی وسایل گرمازا در محیط های کاری و زندگی مردم وجود ندارد .پیگیری مشارکت ضابطه مند شهروندان در ایمنی ساختمان ها که در کشورهای پیشرفته بخش اعظمی از مسائل ایمنی در ساختمان‌ها را تشکیل می دهد همچنان بحثی روی کاغذ است  و....

فضای پیش آمده پس از حادثه پلاسکو ،زمینه ای مناسب برای  رفع نواقص اجرایی و قانونی حوزه ایمنی ساختمان و محیط کار را فراهم آورده است.افکار عمومی نیز که اکنون  به وضوح تبعات دردناک این مسئله را  بیشتر درک  کرده به عنوان پشتوانه ای نیرومند برای متولیان امر است که تاکنون در گیر برخی کم کاری ها ،ملاحظات و مصلحت ها بودند و شرایط به گونه ای است که می توان  همچون تجربه تراینگل در آمریکا  یک بار برای همیشه تصمیمات کارساز و دقیقی را برای   ساماندهی  این مسئله اتخاذ کرد  . اما سوال این است که ما از این فاجعه هم عبرت می گیریم یا همان طور که بعد از حادثه خیابان جمهوری در سال ۹۲ همه چیز  تا فاجعه پلاسکو به فراموشی سپرده شد منتظر فاجعه بزرگتری می مانیم. شاید فاجعه بعدی فرصتی برای جبران باقی نگذارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.