قدس آنلاین - در بخش نخست گفتوگوی تفصیلی قدس با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد نظافت یزدی، مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) و عضو اتاق تبلیغ خراسان در دفتر روزنامه قدس در تشریح جایگاه زن در اسلام و اهتمام قرآن و عترت به حقوق زن موضوعاتی مانند مشارکت سیاسی زن و الگو بودن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای بشریت و سوءاستفاده برخی فتنهانگیزان از آیات متشابه برای هجمه علیه اسلام به بهانه حقوق بشر پرداختیم. در ادامه به نقش محوری زن در استحکام خانواده و سفارشهای دینی در این خصوص میپردازیم.
* در عصر کنونی بیش از هر زمانی هجمههایی نسبت به اسلام درباره تضعیف جایگاه زنان مطرح میشود، پاسخ اسلام به این شبهات چیست؟
حقیقت این است شبهاتی که در مورد زن از دیدگاه اسلام مطرح است، قطع نظر از مباحث بنیادی و اساسی است، این موضوع از آن حکایت دارد که ما قبل از اینکه بگوییم هدف از زندگی چیست شروع میکنیم به شبهه کردن، قبل از اینکه بگوییم ارزشهای یک انسان، زن و مرد را با هم مقایسه میکنیم. اما اگر پیش از اینکه وارد این شبهات شویم و به این مقایسهها بپردازیم ببینیم خدا برای چه انسان را خلق کرده است، این اشکالات رفع میشود.
اسلام میگوید این زندگی 70ساله مانند رحم است، تو آمدی در اینجا باید رشد کنی تا درعالم دیگر بهره ببری. اگر یک زن و مرد این را پذیرفتند سعی میکنند رشد کنند. راه رشد چیست؟ ایمان به خدا و عمل به حرف خدا یعنی مطابق دستورهای خدا عمل کن و اگر چنین شد درمسیر رشد قرار گرفتیم.
دستورهایی که به زنان و مردان دادهاند یکسری تفاوتهایی دارد که عین عدالت است و اصلاً بیتفاوتی در امور الهی وجود ندارد، اینکه میگویند مرد و زن در همه چیز مساوی باشند خلاف عدالت است، چون تواناییهای زنان و مردان متفاوت است.
اسلام مقرراتش مطابق تکوین است؛ یعنی قوانین و شریعت مطابق با عالم وجود است. زنان از نظر جسمی، روحی، روانی، استعدادها و سلیقه، یکسری تفاوتهای ذاتی با مردان دارند، گوهر انسان یکی است، هر دو را خداوند مختار آفریده و به هر دو نفس اماره داده و به هر دو فطرت داده، یکسری مشترکاتی از نظر جسمی و روحی و روانی دارند. اما مردها خشن و سخت هستند و احساساتشان کمتر است، در مقابل زنان دریایی از عواطف و احساسات هستند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) زن را این گونه تعریف میکند. «همانا زن گل است و قهرمان نیست.»
زن ریحانه است، یعنی ضعیف و ظریف است، هم خودش و هم احساسش، اگر اسلام احکام زنان را مانند مردها بیان میکرد، این خلاف عدالت بود. در یک بنا، بار ساختمان را آهن میکشد، چون سخت است و شیشه آنجا نور میدهد، اگر به شیشه میگفتیم تو بار بردار خلاف عقل و خلاف عدالت بود، زیرا شیشه بار نمیتواند بردارد هم خودش میشکند و هم ساختمان فرو میریزد. زن لطیف و ظریف است. به زن نمیگویند بارهای سنگین زندگی را بردار، به مرد میگویند بار را بردار.
* بنابراین مشارکت اجتماعی زنان صرفاً به کار کردن در بیرون خانه دوشادوش مردان معطوف نمیشود؟
اگر میخواهیم بندگی خدا را پیشه کنیم باید دستورهای الهی را رعایت کنیم و بدانیم که خدا خیر همه را میخواهد، با دستورهایی که خدا داده معلوم میشود هم خیر زنان، هم خیر خانواده و هم خیر اجتماع را میخواهد، یعنی اگر زنان یک جامعه به حرف خدای متعال توجه کنند در عرصه خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به نفع خود و خانواده و اجتماع است، اما اگر زنان به حرف خدای متعال نکنند، یعنی تبعیت از خدای متعال در این چهار عرصه نکنند هم خود و هم اجتماع ضرر میکند. مانند اینکه شیشه بخواهد بار سنگین بردارد، هم شیشه فرو میشکند و هم ساختمان فرو میریزد.
اسلام گفته مردها خدمتگزار خانمها باشند، باید صبح زود مرد از خانه بیرون رود برای کسب روزی و برای او عبادت است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند:« مردی که نان حلال برای خانواده به دست میآورد مانند کسی است که در راه خدا میجنگد» اکنون که در رکود اقتصادی هستیم آنهایی که به سختی روزی حلال به دست میآورند باید قدر خود را بدانند. زن در خانه باشد و این سنگر تربیت را نگه دارد زنان توانمندی دارند که مردان ندارند و آن هنر تربیت فرزند است.
اگر در یک جامعهای ارزش را به پول دادیم و گفتیم هر که بیشتر پول درآورد آن محترمتر است، کار خراب میشود، زنان هم میگویند ما هم میخواهیم پول دربیاوریم و به دنبال پول درآوردن میروند. یک ثروت هم بعضیها به دست میآورند، اما ثروت عظیم تربیت فرزند را از دست میدهند.
خدای متعال مدال طلایی که میخواهد به آدمها بدهد به ظاهر کار نگاه نمیکند، مدال طلا از خدا میخواهید یا نه؟ مدال الهی ویژه مردان نیست. مدال الهی برای کسانی است که از نظر روحی و جسمی مطابق دستور الهی گام بردارند، خدا به زن لطافت داده و بارهای سنگین را نمیخواهد بردارد، بنابراین مرد خدمتگزاری میکند، بس است. حال اگر زنی گفت من میخواهم خدمتگزاری مرد را کنم ما چه کنیم؟
* با این وصف شاغل بودن مادران سبب ظلم به کودکان هم میشود.
بیشتر به خود زنان ظلم میشود، وقتی زن و شوهر شاغل هستند، به زنان بیشتر ظلم میشود، چون بارها دیدهایم زنان میگویند درآمد ما را مردها میگیرند و نمیدهند و بین آنان اختلاف پیش میآید. وقتی هم از سر کار به خانه برمیگردند مرد مینشیند تلویزیون نگاه میکند و زن باید غذا درست کند، ضمن اینکه کار مرد را در بیرون انجام داده است.
اگر اسلام میگوید زن در خانه باشد و بیرون آمدن از منزل بنا به حکمت و ضرورت باشد و لازم نیست بار سنگین تولید ثروت روی دوش زنان باشد، این در حقیقت یک احترام به انسان است؛ یعنی فرزند این خانواده این قدر شأن و منزلت دارد که یک انسان در کنار او باشد تا رشد کند. اگر فرزند در نظر اسلام ارزش نداشت خداوند نمیگفت مادر خود را وقف این بچه کند. این احترام به انسان است و خود زن هم مدیون مادرش هست، اگر این قاعده را به هم زدیم، همه چیز به هم میریزد؛ یعنی ارزشگذاریها جا به جا میشود و این گونه تبلیغات میشود که زنان در جامعه حضور حداکثری داشته باشند و این حضور حداکثری به نفعشان است؛ در حالی که این حضور حداکثری هم به ضرر زنان است و هم به ضرر اجتماع.
* گاهی احساس میشود، کار کردن زنان در بیرون از خانه برای رقابت با مردان و کسب احترام بیشتر است.
در لوای احترام به زن، زن را تحقیر میکنیم. به گونهای که زن سبقت میگیرد برای مرد شدن و مردها هم میخواهند حالات زنان را تجربه کنند که این یعنی یک نوع فرار از خود.
از نظر اسلام حضور زنان در اجتماع باید حکمت داشته باشد، به نظر اسلام بیشترین وظیفه زن تربیت فرزند و شوهرداری است که در این صورت شوهر با امید به سمت خانه میآید، با ابتهاج میآید و خانه برای او محل آرامش است، مگر نمیگوییم مَسکن؟ مسکن در لغت یعنی محل آرامش، این را اسلام میخواهد، اما اگر حضور حداکثری زن در جامعه باشد، این آرامش نه برای زن است و نه برای مرد.
اما حضور حداکثری زنان در اجتماع سبب میشود مردها از زنهای خود ناامید شوند و آمار طلاق بالا میرود. بررسی علل افزایش آمار طلاق یک موضوع جداگانه است، اما حتماً مرد زن دیگری را دیده و با زن خود مقایسه کرده است.
وقتی در خیابان و اداره زن و مرد کنار هم نشستند مقایسهها شکل میگیرد. بویژه که آدمها وقتی تربیت نشده باشند، با نزدیکترین افرادشان بدترین برخوردها را میکنند و با کسانی که دورتر هستند بهترین برخوردها دارند، بعد مردی که صبح با زنش مشاجره کرده میبیند این خانم چقدر خوش برخورد است، اما نمیداند این خانم هم با همسرش دعوا کرده و بیرون آمده است و این گونه مسایل آمار طلاق را بالا میبرد.
آیه قرآن داریم « به مردان با ایمان بگو، خیره به زنان نامحرم نگاه نکنند و به زنان با ایمان بگو خیره به مردان نامحرم نگاه نکنند.» ﴿النور، 30و 31﴾ وقتی خیره خیره نگاه میکنند، شیطان به ذهن آنها میآید و این مقایسه اتفاق میافتد و طلاق هم که چه آشوبهایی دارد.
دو دسته روایت داریم و در روایات زیادی زنان ستوده و ستایش شدند، پیامبر فرمودند « یک زن شایسته بهتر از هزار مرد ناشایست است.» (میزان الحکمه، ج5) یک زن شایسته از هزار مرد غیر شایسته بهتر است، چون یک زن میتواند منشأ تربیت هزاران مرد باشد، زنها اگر خود را باور کنند، منشأ تربیت هستند. تربیت هنر زن است، تمام مردان بزرگ مدیون مادر و مدیون همسر خود هستند، که با آنها همکاری کرده اند.
* اما با اینکه اولویت برای زنان حفظ کانون گرم خانواده است، جامعه در برخی شغلها به حضور زنان نیاز دارد، در این باره توضیح بفرمایید.
البته استثنائاتی هم هست و جامعه به حضور زن نیاز دارد. معلم دختران از جنس زن باشد بهتر و آسیبش کمتر است. جامعه به پزشک و پرستار زن نیاز دارد، اینجا یک عده خانم ایثارگر پیدا میشوند که جدا از وظیفه خانه در این بخش هم خدمت میکنند که در اینجا باید مسؤولان شرایط کار را برای آنان به گونهای مهیا کنند که به خانواده آنها آسیب نرسد.
اینکه خدا به مردها عواطف کمتری داده، خود نعمتی است، اگر یک شب بگویند مسؤولیت نگهداری بچهها با توست بچهها داد بزنند و گریه کنند تا صبح مرد از خواب برنمی خیزد. اگر قرار باشد مرد هم مانند زن تا صبح بیدار بماند چه کسی میتواند فردا سر کار برود. بنابراین خدای متعال برای اینکه زندگی بچرخد، زن و مرد را مکمل یکدیگر قرار داده است.
نظر شما