تحولات لبنان و فلسطین

هر موضوعی یک محکماتی دارد و یک متشابهات، برای فهم درست مساله اول به سراغ محکمات می‌رویم. کسانی که دنبال آیات متشابه می‌روند می‌خواهند فتنه درست کنند، بنابراین درباره نگاه اسلام پیرامون زن باید مباحثی که جنبه شبهه دارد را در سایه محکمات نگریست

برخی با استناد به آیات متشابه دنبال فتنه‌گری هستند

قدس آنلاین - «ما نهضت خودمان را مدیون زن‌ها می‌دانیم» همین یک جمله از زبان معمار انقلاب بیانگر جایگاه زن در نظام اسلامی و اهمیت آن از منظر دین است.

دشمن که به اهمیت زن در جامعه اسلامی و استواری نظام خانواده و به تبع آن اجتماع اسلامی پی برد، بخش قابل توجهی از هجمه‌های خود را علیه انقلاب در موضوعات فرهنگی، اجتماعی و سبک زندگی متوجه زنان کرد تا با خدشه وارد کردن به کانون‌های خانواده، به هدف خود در فروپاشی نظام اسلامی دست یابد، بنابراین از حربه شبهه افکنی نسبت به تضعیف حقوق زنان در جامعه اسلامی، نبود آزادی و بسته بودن فضا، محق بودن مردان نسبت به زنان و مواردی از این دست بهره برد تا با دوری زنان از معارف اسلامی و بدبینی نسبت به آن و حرکت به سوی سراب غربی پیرامون تزلزل جایگاه زنان به موفقیت برسد.

با توجه به آنچه بیان شد، از حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجوادنظافت یزدی، مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، عضو اتاق تبلیغ خراسان و کارشناس مسایل اجتماعی و دینی دعوت کردیم تا با حضور در دفتر روزنامه قدس، پیرامون مسأله «زن و جایگاه و اهمیت آن در اسلام» و نیز «رد شبهات علیه حقوق زنان در اسلام» مباحثی را مطرح کنند که بخش نخست این گفت و گو در ادامه تقدیم می‌شود:

در ابتدا نگاه واقعی اسلام به جایگاه و مقام زن را تشریح بفرمایید.

- جایگاه زن در اسلام یک بحث اختلافی است، بنابراین لازم است، ابتدا محکمات این مساله را بررسی کنیم، چون هر موضوعی یک محکماتی دارد و یک متشابهات، برای فهم درست مسأله اول به سراغ محکمات می‌رویم. خداوند آیات قرآن را به محکم و متشابه دسته بندی کرده است. کسانی که دنبال آیات متشابه می‌روند می‌خواهند فتنه درست کنند.

بنابراین درباره نگاه اسلام پیرامون زن باید ابتدا محکمات را شروع کرد و مباحثی که جنبه شبهه دارد، در سایه محکمات به آن نگاه کنیم.

اول آنکه تفاوتی بین زن و مرد برای رسیدن به کمال و درجات بالای انسانی وجود ندارد، یعنی در نگاه بلند ابدیت خواهی و سعادت ابدی، معیارمان این است که راه هم برای مرد و هم برای زن باز است و چنین نیست که در این مسیر تفاوتی داشته باشند. برای اثبات این ادعا به چند آیه اشاره می‌کنیم.

خداوند در آیه 97 سوره نحل‏ می‌فرماید:«هر کس عمل صالح انجام دهد چه مرد و چه زن ما به او حیات طیبه می‌دهیم.» حیات طیبه زندگی پاک و شیرین و گوارای اسلامی است که در دنیا آثار خاص خود را دارد و در آخرت هم بهشت و قرب به خدا نتیجه آن است. قرآن در اینجا تصریح می‌کند، مرد و زن ندارد، خطاب ویژه مردان نیست.

و اما از دیگر موارد محکمات این است که خدای متعال منشأ خلقت زن و مرد را یکی می‌داند و می‌فرماید: اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد . پس چون [آدم] با او [حوا] درآمیخت باردار شد، باری سبک و [چندی] با آن [بار سبک] گذرانید و چون سنگین‏بار شد، پروردگار خود را خواندند که اگر به ما [فرزندی] شایسته عطا کنی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود. ﴿الأعراف‏، 189﴾

این طور نیست که گفته شود خلقت مرد اصالت دارد و زن به تبع مرد آفریده شده است. وقتی خداوند می‌خواهد آدم و حوا را مخاطب قرار بدهد چنین نیست که ابتدا با آدم حرف بزند و بعد حوا، بلکه خطاب به هر دو است. در بهشت به هر دو گفتیم ﴿الأعراف‏، 19﴾ دو نفری به این درخت نزدیک نشوید یا به آدم می‌گوید « تو و همسرت بروید به بهشت» می‌توانست بگوید برو بهشت و او هم دست زنش را بگیرد و برود، اما خداوند عمداً کلمه زوج را در کنار او می‌آورد. این‌ها از مواردی است که جزو محکمات محسوب می‌شود.

بحث حقوق زنان موضوعی است که بتازگی در دنیا مورد توجه قرار گرفته، حتی برخی کشورها اکنون هم در عمل خود را پایبند به رعایت حقوق زنان نمی دانند، این درحالی است که با توجه به مطالبی که عنوان شد، زنان از منظر اسلام از جایگاه رفیعی برخوردارند و با عنایت به فاصله زمانی حدود 1400 سال، باید توجه داشت انصافاً اسلام در خصوص اهمیت به جایگاه رفیع زن اهتمام ویژه داشته است.

بله، درست است.

اسلام دین خاتم است، بنابراین هر اتفاقی هم که در آینده برای بشر پیش آید، پیشاپیش اسلام حرف‌هایش را زده است، یعنی نمی‌شود حرفی یا نظریه ای باشد و در دین اسلام نباشد. جوامع آرام آرام پیشرفت می‌کند، این مطالبی که در دوره‌های قبل نازل شده متناسب با فهم آن زمان بوده، اما اکنون که این دین خاتم و پیامبر هم پیامبر خاتم است، بنابراین هر چه را نیاز بشر باشد تا قیامت پاسخ می‌دهد.

دیدگاه اسلام نسبت به مشارکت سیاسی زنان چگونه است؟

در قضیه بیعت می‌بینیم که خدا در بیعت سیاسی و بیعت بر پیامبر، زن‌ها را مستقلاً داخل می‌کند و نمی گوید همسر یا پدر آن خانم بیعت کرد کفایت می‌کند، در سوره ممتحنه آیه 12 بیان شده است: « اگر زنان مؤمن آمدند با تو بیعت کنند، در صورتی که مشرک نباشند اهل دزدی و فحشا نباشند با آن‌ها بیعت کن» پس زن یک شخصیت مستقل دارد و دارای جایگاه خاصی است.

بنابراین رفتار مدعیان اسلام سعودی دقیقاً طبق آیه 12 سوره ممتحنه در تضاد با اسلام است، یعنی عمل آن‌ها در جامعه نسبت به زن‌ها خلاف فرمایش قرآن است.

- هر کس دستش از اهل بیت(علیهم السلام) کوتاه است، به همان اندازه اسلام واقعی را نمی تواند درک کند. اسلام سعودی با توجه به این فاصله از اهل بیت(علیهم السلام) معلوم است که با اسلام واقعی قرابتی ندارد. قرآن در آیات مختلفی زن را در کنار مرد آورده، یعنی همتراز مرد مطرح کرده است «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً» ﴿الأحزاب‏، 35﴾ این تکرار واژه در مورد بانوان نشان می‌دهد یک هویت مستقل دارند و مورد تکریم و احترام هستند و در جامعه اسلامی این‌ها هم شأن خود را دارند.

در آیه 124 سوره نسا هم تأکید شده است: «و کسانی که کارهای شایسته کنند چه مرد باشند یا زن، در حالی که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت می‏شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی‏گیرند.»

از منظر اسلام و قرآن آیا زن فقط می‌تواند اسوه و الگوی زنان باشد؟

قرآن در سوره تحریم دو زن را نمونه ایمان و دوزن را نمونه کفر معرفی می‌کند. وقتی می‌خواهد از زنانی که منحرف شده اند بگوید، دقت دارد دو تا بگوید و از زنان نمونه ایمان نیز دو نفر معرفی می‌کند و در اینجا نمی گوید این زن نمونه ایمان، نمونه برای زنان مؤمن است و زن مؤمن الگوی زنان است، بلکه می‌گوید نمونه ایمان است بالاتر معرفی می‌کند و زن منحرف شده را اسوه کفر و الگو برای کفر می‌خواند نه برای زنان کافر و این پیداست که ایمان، زن و مرد ندارد. روح که زن و مرد ندارد، فضایل انسانی که زن و مرد ندارد.

در آیه 11 سوره تحریم خداوند برای کسانی که ایمان آورده‏اند، همسر فرعون را مَثَل آورده، آنگاه که گفت: «پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه‏ای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر بِرَهان»

خداوند دارد برای زنان، نمونه معرفی می‌کند و می‌گوید «للذین امنوا» یعنی کل بشر، که این اهمیت دارد، آن زنی که نمونه ایمان است، یکی شوهر بد و ظالم و مستکبری مثل فرعون دارد زن مثل مرد اگر بخواهد، بر محیط بد غلبه می‌کند، اراده که قوی باشد، می‌تواند بر جو و بر شرایطی که در اطراف او هست غلبه کند تا جایی که جزو چهار زن نمونه و برگزیده شود. آسیه و مورد بعدی را حضرت مریم معرفی می‌کنند، محیط خوبی نبود تا جایی که تهمت هم زدند.

قرآن در آیه 10 سوره تحریم نیز دو نمونه کفر را معرفی می‌کند و برای کسانی که کفر ورزیده‏اند، زنان نوح و لوط را مَثَل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته خدا بودند و به آن‌ها خیانت کردند و کاری از دست [شوهران] آن‌ها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد: « با داخل شوندگان داخل آتش شوید». همسر دو پیامبر که باید مؤمن باشند و همسر پیامبر شدند و اما نمونه کفر شدند یکی محیط و همسر خوب دارد در تحت مدیریت پیامبر خداست و در مسیر دیگر می‌رود یعنی اراده انسانی است که به حرکت او جهت می‌دهد.

بر این اساس نمی شود محیط و شرایط خانوادگی انسان‌ها را علت العلل گناه و رفتارهای بد قرار داد، به عبارتی خداوند با نمونه هایی که از قرآن بیان کردید، بهانه را از بشر گرفته است.

نمونه هایی ایمانی برای همه طوایف با استعدادها و شرایط گوناگون وجود دارد و خواست بشری بر همه چیز غلبه می‌کند. کسانی پدر و مادر یا محیط بد دارند، کسانی که خیلی زیبا هستند، افرادی که خیلی فقیر یا گرفتار هستند؛ اگر کسی بگوید برای زیبایی به گناه کشیده شدم، قرآن حضرت یوسف را مثال می‌زند. اگر کسی بگوید من در شرایط گرفتاری مالی یا بیماری بودم، خدا ایوب دارد. یا کسی بگوید من خیلی ثروتمند بودم، حضرت خدیجه را نشان می‌دهد، یا در قدرت بالای سیاسی و اقتصادی حضرت سلیمان را نشان می‌دهند که خود را حفظ کردند.

حضرت علی (علیه السلام) در خطبه متقین که اوصاف را بیان می‌کند اول می‌گوید خدا آدم‌ها را در دنیا در شرایط گوناگون قرار داده و همه در یک شرایط نیستند استعدادها و شرایط فرق می‌کند، انسان‌های با تقوا در شرایط گوناگون اهل فضل و تقوا هستند و تقوا وابسته به شرایط نیست، بلکه نیرویی است که بر شرایط غلبه می‌کند.

خودمان هم در انقلاب دیدیم، افرادی هم بودند که جبهه رفتند با وجود مخالفت پدر و مادر شرایط را مهیا کردند و رفتند، یا در زمان انقلاب، شاه و حکومت تصمیم داشت ملت را فاسد کند، همه چیز به سمت دیگر می‌رفت، اما ندای امام(ره) به آن نسل که شنید غلبه کرد. قرآن وقتی می‌خواهد زن را مطرح کند، نشان می‌دهد زن اگر بخواهد بر آن محیطی که فرعون آماده کرده غلبه می‌کند و بعد می‌گوید، این نمونه ای است هم برای مردان و هم برای زنان.

ادامه دارد...

--

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.