تحولات لبنان و فلسطین

سال ۱۹۷۰ علیه پدرش کودتا کرد. البته تنها اسمش شبیه دیگرکودتاهای منطقه و جهان بود. همان آرامش و مهربانی را که می شود در چهره «قابوس» دید، در کودتایش هم دیده می شود.

همیشه میانجی

قدس آنلاین - نقلِ چهل و چند سال پیش است. «سلطان قابوس» - یازدهم اسفند سال ۵۲ -  به دعوت دولت ایران به تهران وارد شد. این بار نه برای جشن های ۲۵۰۰ ساله رژیم پهلوی که شاید برای قدردانی آمده بود. ماجرای شورشیان ظفار که تا دو سه سال پیش بلای جان شاه تازه به قدرت رسیده «عمان» شده بود، حالا به کمک ایران و چند کشور دیگر داشت سروتهش جمع می شد. 

آرام  و بدون خونریزی

سال ۱۹۷۰ علیه پدرش کودتا کرد. البته تنها اسمش شبیه دیگرکودتاهای منطقه و جهان بود. همان آرامش و مهربانی را که می شود در چهره «قابوس» دید ، در کودتایش هم دیده می شود. آرام ، کم سرو صدا و بدون خونریزی پدر را از قدرت کنار زده و او را به تبعید فرستاد تا شاید بتواند سرو سامانی به اوضاع کشور عقب مانده و درب و داغون «عمان»  بدهد. اصلاحات در این کشور نیز از همان زمان آغاز شد.

مدیون پدر

سال ۱۳۱۹ شمسی در «صلاله» که مرکز حکومت پدری بود به دنیا آمد اما پس از کودتای آرام ، پایتخت را به «مسقط» منتقل کرد. اگرچه از شیوه حکومت پدر ناراضی به نظر می رسید اما با این حال هر بار که حس و حال خاطره گویی داشته به نیکی از پدر و زحماتی که برایش کشیده یاد کرده است : « پدرم تاکید داشت که آموزش دینی، و همچنین تاریخ و فرهنگ عمان را فراگیرم. این آموزش ها نظر به اینکه درک مرا بسط دادند و مرا به مسؤولیتم در قبال مردمم و بطور کلی در برابر بشریت آگاه ساختند، اثر زیادی بر من گذاشتند».

اول انگلیس بعد آلمان

برخی ها نوشته اند او تحصیلات نظامی اش را در دانشکده افسری ایران گذرانده است! با این همه چه در خاطراتش و چه در زندگینامه هایی که دیگران برایش نوشته اند جز ۱۶ سالگی که به دستور پدر در مدرسه نظامی «سند هرست» انگلیس ثبت نام می کند و مدتی هم حضور در یک هنگ انگلیسی مستقر در آلمان ، پیشینه تحصیل در ایران توی پرونده اش دیده نمی شود. البته چند سال بعد دوباره به آلمان رفته و مدتی در ستاد ارتش این کشور دوره می بیند و پس از آن نیز برای گذراندن دوره علوم مدیریت حکومتی دوباره به انگلستان می رود.

راز اردات به ایران

وقتی شورشیان «ظفار» از جنوب عمان کارشان را آغاز کردند و تا کنار گوش پایتخت و «قابوس شاه» جلو آمدند ، شاه تازه کار نه ارتش کارآزموده و نه تسلیحات مدرنی داشت. برخی از کشورهای عرب منطقه نیز تا زروشان می رسید ، شورشی ها را تجهیز می کردند. این شد که حکومت ایران به عنوان ژاندرام منطقه مأموریت پیدا کرد تا در این کشور دخالت کند. با حضور نظامی ایران بود که پایگاه اصلی شورشیان فتح شد و دولت نوپای عمان از سقوط نجات یافت. البته سربازان ارتش ایران برخلاف نیروهای نظامی کشورهای دیگر در این حضور نه چشم طمعی به نوامیس و مردم این کشور داشتند و نه خودشان را آقا بالاسر فرض می کردند. این شد که عمانی ها و سلطان شان تا امروز از ایران و ایرانی خاطره خوشی دارند و بارها گفته اند: ما مدیون ایران هستیم.

خوش سابقه

شاید به محافظه کاری محکومش کنند اما واقعیت این است در میان کشورهای عرب منطقه ، بیش از همه به داشتن رابطه عادلانه و منطقی و به دور از شیله پیله های سیاسی با ایران پایبند است. همپیمان خوش سابقه به خاطر همین خط مشی سیاسی در سالهای اخیر به میانجی بزرگ میان ایران و آمریکا تبدیل شده و در مواقع  حساس با اطمینانی که هر دو طرف به او دارند بخوبی از عهده نقش میانجی گری برآمده است.

مشروطه ، شاید وقتی دیگر

یکی از ثروتمندترین پادشاهان جهان ، نه همسری دارد ، نه فرزندی و نه حتی برادر که بخواهد جانشینش شود! چند سال قبل که خبر ابتلایش به سرطان پخش شد، بسیاری از خبرگزاری ها نگران اوضاع این کشور و درگرفتن جنگ قدرت شدند. اگرچه ۵ نفر از عمو زاده و اقوامش را از گزینه های محتمل جانشینی او می دانند اما بر اساس قانون و توافقی نانوشته انگار سخن گفتن از جانشین پادشاه در «عمان» ممنوع است و همه چیز به زمان اعلان مرگ شاه و باز شدن وصیت نامه اش موکول شده است. آیا سلطان بعدی «عمان» خواهد توانست اصلاحات ناتمام «قابوس» را دنبال کند و طبق وعده های او ، سلطنت مطلق در این کشور را به مشروطه تبدیل کند؟ 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.