مریم احمدی شیروان: براستی چه لذتی در این جلب توجهها نهفته است و این بانوان چه نصیبی از این ارزانفروشی یا به بیان درستتر به حراج گذاشتن گوهر انسانی خود میبرند. آیا میزان شأن و شخصیت زنان با مقدار غلظت آرایش و کمتر شدن حیا و عفاف آنان سنجیده میشود؟ و پرسش دیگر اینکه چرا هیچ کدام از این بانوان بدحجاب در اجتماع به مدارج بالای علمی یا اجتماعی نمیرسند؟ چرا بیشتر آنان وقتی متوجه نگاه ابزاریای میشوند که خودشان باعث و بانی آن بودهاند و دچار یأس و سرخوردگی و افسردگی میشوند؟ چرا بیشتر آنان زندگیهای موفقی ندارند و دهها چرا و چرای دیگر ...
این بانوان شاید نمیدانند که با رفتار و نمایشهای خارج از عرف و حیای انسانی خود، موجب فروریختن بنای اخلاق در جامعه و فروپاشیدن بسیاری از زندگیهای سالم میشوند.
و باز شاید ندانند که مسئول به انحراف کشیده شدن دختران نوجوانی هستند که رفتار و کردار خود را از آنان الگو میگیرند و به راه ناصوابی میروند که آنان رفتهاند. براستی آیا پاک زیستن و در صدف حیا و عفاف بودن، جذابتر و زیباتر نیست؟
حجاب؛ قربانی شبکههای مجازی و ماهوارهای
دکتر مجید ابهری به خبرنگار ما میگوید: با توجه به گسترش جنگ نرم و مهندسی فرهنگی دشمنان، از آنجا که حجاب پرچم باورهای دینی و آرمانهای انقلابی است یکی از اهداف اصلی در این جنگ نابرابر میباشد. متأسفانه کم توجهی برخی خانوادهها، منفی بودن رفتار هنجارفرستان، برخی الگوهای رفتاری که در جامعه منشأ صدور رفتارهای تقلیدی میباشند از یک طرف و گسترش هجوم شبکههای ماهوارهای و فضای منفی مجازی از طرف دیگر باعث شده حجاب مورد کم لطفی قرار گیرد.
مهندسی منفی فرهنگی
این کارشناس فرهنگی، آسیبهای ناشی از بدحجابی در خانواده و جامعه را تحریک جنسی مردان و جوانان تنوع طلب و ایمان و باورهای ضعیف دانسته اضافه میکند: بروز روابط فرازناشویی، تشنج در خانوادهها، افزایش آمار طلاق و فرزندان طلاق و آسیبهای مرتبط با بیوهگی و ظهور بیوههای جوان از عوارض اصلی بدحجابی در جامعه است.
وی توضیح میدهد: خانوادهها به تنهایی قادر به انجام کاری نیستند، بلکه ابتدا باید والدین با اصلاح و الگو قرار دادن رفتارهای خود به عنوان اولین الگوهای رفتاری کودکان، بذر حجاب را در ذهن فرزندان خود بکارند. در کنار آنها آموزش و پرورش، مدارس، جامعه، نهادهای فرهنگی و رسانهها بخصوص صدا و سیما در چرخه تکمیل آداب و باورهای حجاب نقشآفرین هستند. متأسفانه از آنجا که این چرخه هیچ وقت کامل نبوده و خانوادهها بعد از تربیت فرزندان خود در خانواده، آنها را به جامعه میفرستند و تربیت آنها در جامعه توسط عوامل گفته شده مورد تردید قرار میگیرد، همواره در تکمیل چرخه حجاب دچار مشکل هستیم.
ابهری در پایان میگوید: وقتی فرزند از خانواده خارج و وارد جامعه شده است، نهادهای تربیتی و فرهنگی بهعنوان عوامل کنترل، پیشگیری و مقابله با جنگ نرم و مهندسی منفی فرهنگی باید با برنامههای تشویقی و تربیتی و نه برخورد چکشی و خصمانه، خلاء به وجود آمده در تربیت اجتماعی جامعه را پر کنند.
حیا پیشنیاز حجاب در جامعه است
نسرین شعبانزاده، کارشناس ارشد مردم شناسی معتقد است برای صحبت کردن از حجاب، باید به پله قبلتر از آن، یعنی حیا توجه کرد. او میگوید: حیا به معنای زنده بودن و زنده نگهداشتن است. به عبارتی دیگر ما برای زنده نگهداشتن فرزندانمان از طفولیت تا بزرگسالی به ابزاری نیاز داریم که عمدهترین آن حجاب و پوشش است. این حیا و حجاب مانند آن میوهای است که اگر پوست نداشته باشد، خیلی سریع فاسد شده و نمیتوانیم از آن بهره ببریم.
این استاد مردم شناسی اضافه میکند: در تربیت فرزندان چه دختر و چه پسر، حیا و حجاب اهمیت بسیاری دارد، اما شاید بتوانیم بگوییم که حجاب برای دختران اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که ذرات وجودی آنها از جنس عاطفه است و به مراقبت بیشتری نیاز دارند و آسیبپذیرتر هستند.
بروز روابط فرازناشویی، تشنج در خانوادهها، افزایش آمار طلاق و فرزندان طلاق و آسیبهای مرتبط با بیوهگی و ظهور بیوههای جوان از عوارض اصلی بدحجابی در جامعه است.شعبانزاده پدر و مادر را هستههای اصلی خانواده برای تربیت صحیح فرزندان میداند و میگوید: طبق نظر لغتشناسان زبان عرب، «ام» در لغت به معنا اصل و ریشه است. «امی» کسی است که به همان حالت و طبیعت که از مادر زاییده شده، بماند. در این صورت اگر به مادر، «ام» میگویند، برای این است که ریشه انسان به شمار میرود و اگر فرد ناآشنا به خواندن و نوشتن را «امی» مینامند برای این است که بر وضع نخستین خود باقی است و گویی آن را از مادر گرفته است. پس از آنجا که مادر ریشه خانواده است، اگر قوی بوده و صلابت و قدرت داشته باشد، میتواند ساقه و شاخههای سالم و در نهایت میوههای خوبی را ثمر بدهد.
این کارشناس امور فرهنگی در ادامه توضیح میدهد: در صورت آسیب دیدن ریشه، باز هم درخت ممکن است میوه داشته باشد، اما این احتمال وجود دارد که آن میوه کیفیت لازم را نداشته باشد. او میگوید: همیشه برای پدرها شنیدهایم که مردها باید غیرتمند باشند. این غیرت تعابیر مختلفی در جامعه دارد، اما میتوان گفت مادر به عنوان ریشه و پدر با غیرتش اجازه حضور غیر در خانواده را نمیدهد و از آن محافظت میکند. این «غیر» میتواند فضای مجازی، اشکالات گفتاری، رفتاری و... باشد و تنها محدود به داشتن پوششی روی سر یا بدن نمیشود.
پدر و مادر باید هم حاضر باشند و هم عامل
وی میافزاید: پدر و مادر حتی مراقبت میکنند که فرزندانشان حرفهای نامناسب اجتماعی را تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیدهاند، نشنوند. آنها فرزندانشان را هدایت میکنند که وجه انسانی خودشان را در فضای جامعه و اجتماع بروز دهند نه وجه جنسیتیشان را. وقتی این ایزولههای جنسیتی در فضای خانه درست انجام شود، فرزندان هنگام ورود به اجتماع با وجه انسانی وارد شده و کمترین آسیب را میبینند. پایههای این رشد و هدایت از پدر و مادر شروع میشود. شعبانزاده تأکید میکند: البته پدر و مادری رشد دهنده هستند که هم ناظر باشند و هم عامل.
او به دهکده جهانی اشاره کرده میگوید: با توجه به اینکه در عصر دهکده جهانی و فضاهای مجازی زندگی میکنیم و تمامی کشورها به فرهنگ سازی یکسان رو آوردهاند کار پدر و مادر سختتر شده است. در این روزگار مادر به عنوان ریشه از فضای خانه حذف شده و حتی دیده میشود که در معماریهایمان به سمت بیحیایی میرویم. وقتی دیوارهای آشپزخانه برداشته شده و مادر در این فضای اپن، نمیتواند در خانه و از نظر معماری حیا داشته باشد، این آسیبها در تمام جامعه منتشر میشود.
این استاد مردم شناسی میافزاید: اطلاع رسانی و آگاهی دادن موارد خوبی است و شاید با آنها اتفاقات خوبی بیفتد، اما در سالهای اخیر دیدهایم که بسیار اطلاعات و دانشها منتقل شده؛ اما افراد زیادی آگاه نشدهاند. ما در فضاهایی قرار گرفتهایم که عاملیت را نمیبینیم. شعبانزاده در پایان میگوید: هشدار و اطلاعرسانی فقط به خود ما کمک کرده و از بار عذاب وجدانمان میکاهد و سودی دیگر ندارد. باید بچهها یا بزرگسالان را در فضاهای خاصی قرار دهیم که عاملیت و عمل کردن به آن موضوعات را ببینند و برای الگوگیری ترغیب شوند.
نظر شما