تحولات منطقه

اهواز- مینی بوس از شهر کنده می شود جاده قدیمی که از شیشه ها پیداست و پیچ و خم هایی که بیشتر چرخ ماشین را نوازش می دهند خبر از نزدیک شدن به روستا می دهد به سمت روستایی می رویم که به تازگی نام بخش گرفته است. بخش اسماعیلیه ۵۰ روستا و ۱۸ هزار نفر جمعیت را در خود جای داده است.

اینجا قطعه ای از خوزستان است
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

قدس آنلاین-گروه استان ها: مدت زیادی است که مشکلات روستاهای این بخش مردم را سردرگم کرده است، اهالی دلخورند  از نداشتن معلم در بعضی مقاطع درسی و نبود مدرسه برای دختران تا از کمترین حق قرن حاضر یعنی سواد" بهره مند شوند. اکثر آنها تغییر غیر اصولی روستا به بخش را تصمیمی عجولانه می دانند و...

اسماعیلیه و کمبود

سید احمد موسوی رییس شورای بخش اسماعیلیه می گوید: تشکیل یک بخش باید سیکل های مشخصی داشته یاشد متاسفانه اسماعیلیه بدون مکانیسم های اصولی تغییر کاربری داد و این در شرایطی است که ما حتی یک اداره مشخص نداریم که تابع بخش باشد.

موسوی با اعلام اینکه خود بخشداری هم ساختمان مشخصی ندارد ادامه می دهد: باید ادارات در بخش ها مشخص باشد اما تنها اداره ما آموزش و پرورش است که سه سال است به آن مراجعه می کنیم و تا به حال یک بار به اینجا نیامده اند حتی نمی دانند این بخش چند روستا دارد، نبود آموزش عامل ناهنجاری های اجتماعی از جمله اعتیاد و ناامنی است و مشکلات فراوانی از بی سرو سامانی و عدم آموزش بخش را فرا گرفته است.

وی مشکل دیگر روستا را عدم اعتبار می خواند و اضافه می کند: اعتبار در ماهیت روستا نیست، یک سال و نیم است شرکت تعاونی روستا کار نمی کند چون ضمانتی ندارد، پروژه های بنیاد بسته شده اند و عملا نمی توانیم مردم را تامین کنیم.

حتی کشاورزی که رکن اساسی معیشت مردم است به دلیل شوری آب و از دست رفتن کیفیت محصول و حاصلخیزی زمین ها در مرز نابودی است و این معضل هر چه به خرمشهر نزدیک شویم بیشتر است، آب فقط برای توسعه نیشکر استفاده می شود.

مشکلات بر روی زمین مانده

از درد دل های های موسوی می گذرم تا به دنبال نشانی از عمران در آبادی باشم یک شرکت تعاونی در یکی از روستاهای بخش شاید دلخوشی کوچکی باشد برای ادامه راه توسعه این بخش ...

میثم رضایی مدیرعامل شرکت تعاونی امید از خریداری ۸۵۰ تن محصولات کشاورزان به صورت توافقی توسط تعاونی خبر می دهد و عنوان می کند: اگر از اعتبارت روستایی به تعاون روستایی و قشر کشاورزان کمک نشود دیگر گندم را نمی توانیم به صورت تضمینی بخریم ودلالان آن را کاسب می شوند، در این صورت با وجود ۱۰۰و خورده ای شالی کوبی باز هم دچار ضرر می شویم.

وی بااشاره به این که هر واسطه ای فقط به فکر سود خود است اضافه می کند: طبق مصوبه وزارت کارو مجلس شورای اسلامی علاوه بر تزریق نقدینگی، جهاد کشاورزی باید قیمت شلتوک را در بازار تعیین کند وقتی دولت نمی تواند قیمت گذاری کند کشاورز هم تلاش می کند قیمت بر اساس هزینه هایش باشد و در پی عدم تامین نقدینگی در سطح استان رقمی برای خرید شالی نمی ماند.

رضایی در پایان با اشاره به زمین های زیاد کشت شلتوک تصریح می کند: دولت به خاطر کم آبی مجوز کشت شلتوک را نمی دهد البته حتی به اندازه مجوز صادره هم اعتباری در کار نیست.

موقع نهار است، مبهوط پذیرایی این مردم بخشنده و دریا دل میان تمام نداشتن هایشان هستم، گوسفندان زیادی قربانی نهار امروز گروه خبری ما شده اند تا سخاوت میزبان را به رخ بکشند، دلم می گیرد از سفارشی نوشتن ها و اهمیت ندادن ها به درد مردمانی که چه ساده، دل خوش کرده اند شاید ما تریبونی برای رساندن صدایشان باشیم ...

نبود امنیت

یکی از اهالی میان مصاحبه مطبوعاتی خبرنگاران داد می زند، بگویید که ما حتی در این جا مشکل امنیتی داریم ماشین ها برای عبور و مرور خود به آیه های قرآن متوسل می شوند چون هر لحظه ممکن است اسلحه بر روی آنها کشیده شود، پاسگاهی در این منطقه وجود ندارد که ضامن امنیت مردم باشد، آخرین پاسگاه فاصله بسیاری با بخش داردو... صدایش را مبهم می شنوم و میان آنهمه خبرنگار و مسئولانی که برای تبلیغات شورایی مشغول مصاحبه اند گم می شود.

قدم هایم دیگر سمت کاندیدا ها نمی رود وقتی بچه ها صف کشیده اند قطارقطار! تا از آنها عکس بگیریم وچه ژست هایی می گیرند با آن شلوارهای کوتاه و بلند، دمپایی های تابه تا و اکثرا آبی، پر شده ام از هوای خوب صداقت، آری این آبادی پر است از درختان زیبا که کنار آب، عشق بازی راه انداخته اند با موجهای آرام و مرغابی هایی که زیر درخت نخل خواب بعد از ظهر به جا می آورند خورشید نورانی تر است و سایه درختان گسترده تر، هنوز جنگل های زیبایی دارد که هزار عکس سلفی بگیری،

 اما سوژه عکس عکاسم کودکی با موهای ژولیده  میان آشغالهای زیر همان نخل است ...

این جا پر است از مردمان درد کشیده ولی مهربان که یکایک تو را به خانه هایشان دعوت می کنند.

اینجا قسمتی از خاک خوزستان است بدون امکانات و محروم، که قصه های پر غصه ای در دل اهالی اش است از پدر عرب زبانی که سی سال است آرزوی داشتن شناسنامه داشته وحالا آرزوی مدرسه رفتن کودکانش، تا جوانانی که آرزوی امنیت و کار دارند و کودکی که نیازبه نفس کشیدن.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.