اگر از شما بپرسند در آینده میخواهید چکاره بشوید، ممکن است بگویید خلبان، دکتر یا پلیس. شاید بچه خلاقی پیدا بشود و بگویید نقاش یا چون دوره، دوره ستارههاست بگوید: «شهاب حسینی یا ترانه علیدوستی» شاید هم بچه متفاوتی پیدا بشود و بگوید که مثلاً میخواهد معمار بشود، اما قطعاً هیچکدام شما نمیگویید میخواهم کولبر شوم!
چون اصلاً اسم این شغل به گوشتان نخورده، اگر هم خورده باشد، با توجه به خبرهایی که در مورد این افراد هرروز در رسانهها پخش میشود، از جانتان سیر نشدهاید که همچین شغلی را انتخاب کنید. اگر میگویید اصلاً ماجرا چیست و کولبری چه شغلی است؟ خدمتتان عرض کنیم که کولبر به افرادی گفته میشود که برای کسب درآمد زندگی خود مجبورند اجناس قاچاق را کول کرده و از مرز رد کنند.
کولبران بیشتر در استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان مشغول به کولبری هستند. آنها بهخاطر بیکاری و از روی ناچاری و در مقابل دستمزد بسیار کم، کالاهای خارجی را از نقاط غیررسمی و بدون مجوز گمرک وارد کشور میکنند. بیشتر این اجناس تلویزیون، کولر، بخاری، سیگار، لاستیک خودرو، پوشاک و پارچه است. کولبری در حالحاضر جزو یکی از خطرناکترین کارها در ایران است. بیشتر افراد کولبر را جوانان و افراد میانسال تشکیل میدهند که فقط برای بهدست آوردن خرج روزانه خود این شغل خطرناک را از روی ناچاری انتخاب کردهاند. متأسفانه بین کولبران، نوجوانان ۱۳ساله و حتی پیرمردهای ۶۰ساله هم وجود دارد. هرساله بیش از صدها نفر از کارگران کولبر هنگام فرار یا بهدلیل درگیری و حادثههای طبیعی، جان خود را در مرزها از دست میدهند. بهعنوان مثال در زمستان گذشته چند کولبر جان خود را بهخاطر سرما و یخبندان از دست دادند و اینطوری کولبرها سوژه رسانهها شدند.
شغلهایی که مخفی هستند
در همه دنیا تعدادی شغل وجود دارد که بیشتر ما با آنها آشنا هستیم و توی جامعه برای خودشان جایگاه مشخص و معلومی دارند؛ مثل بناها، پزشکها، نجارها یا معلمها! درمقابل این شغلها، تعدادی شغل وجود دارد که چون معمولاً غیرقانونی هستند، غیررسمی هم هستند و تا میشود کسی اسمی ازشان نمیآورد. حتی شاغلان اینجور شغلها هم ترجیح میدهند کسی از شغل و کار و کاسبیشان خبر نداشته باشد. برای همین توقع بیمه یا مواردی مانند امنیت شغلی ندارند و تسهیلاتی مثل بازنشستگی و شکایت از کارفرما هم که درموردشان صدق نمیکند. برای اینکه بهتر متوجه شوید، فردی که دستفروش است را درنظر بگیرید؛ طبیعی است که این فرد اصلاً توقع بیمه و حق اولاد و اضافهکار و سرویس ندارد و اگر روزی هم از دست کارفرمایش شاکی بشود یا کارفرمایش حقش را بخورد، میداند که نمیتواند به جایی برای شکایت مراجعه کند، چون امکان دارد اول از همه برای خودش دردسر درست شود.
باید به فکرشان باشیم
ازطرف دیگر متأسفانه معمولاً بیشتر فعالان در اینجور حرفههای غیررسمی، افراد آسیبپذیرتر جامعه هستند، مثل نوجوانها و جوانها یا افراد سالخورده که دیگر شغل مناسبی برایشان وجود ندارد. برای همین، شرایط این افراد بسیار سختتر از آن است که ما تصور کنیم.
اول از همه این افراد دارای یک شغل یواشکی هستند. دوم اینکه چون شغلشان یواشکی است، پس شامل قانون ممکلت نمیشوند و مزایا که هیچ، حتی امنیت شغلی هم ندارند. اگر بخواهیم نگاه سیاه و سفیدی به موضوع داشته باشیم، میتوانیم بگوییم خب میخواستند سراغ اینجور کارهای غیرقانونی نروند، اما الان مردم و مسئولان مدتهاست که فهمیدهاند نباید اینطور به ماجرا نگاه کرد و باید نسبت به این مشاغل هم احساس مسئولیت داشت. بدونشک اقدام اخیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان برای ایجاد راه امن در مرز برای کولبران و همچنین راه انداختن ایستگاههایی برای تغذیه و استراحت آنها در مسیر رفتوآمدشان، از همین دست اقدامات است که نشان میدهد با عوض کردن نگاه میتوان به خود و دیگران کمک کنیم و حتماً اینجور برخوردها بهجای دستگیری و تنبیه برای بهتر شدن شرایط مؤثرتر هستند.
نظر شما