به گزارش قدس آنلاین، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران با ارائه آماری به بیان کمترین و بیشترین میزان طلاق و ازدواج در کشور پرداخته است؛ به نحوی که کمترین آمارهای ازدواج ثبت شده مربوط به استانهای: خراسان جنوبی با ۱۲,۴۲ درصد، اصفهان با ۱۲.۰۷ درصد، سمنان با ۱۱.۷۶ درصد، البرز با ۹.۸۲ درصد و تهران با ۹.۳۶ درصد است.
همچنین در این آمارسنجی بیشترین میزان ازدواج به خراسان شمالی با ۲۴,۱۷ درصد، اردبیل با ۱۷.۷۷ درصد، زنجان با ۱۷.۵۱ درصد، چهارمحال و بختیاری با ۱۷.۳۴ درصد، کردستان با ۱۷.۱ درصد تعلق دارد.
بیشترین آمار طلاقهای ثبت شده نیز مربوط به تهران با ۴,۹ درصد، البرز با ۴.۸ درصد، کرمانشاه با ۴.۵۳ درصد، کردستان با ۴.۳ درصد و کمترین میزان طلاق نیز مربوط به سیستان و بلوچستان با ۱.۴ درصد، ایلام ۲.۱۴۱ درصد، یزد با ۲.۱۴۲ درصد، چهارمحال و بختیاری با ۲.۳۵ درصد و خراسان جنوبی با ۲.۳۹ درصد است.
بنابر این گزارش، اگرچه مشکلات اقتصادی همواره از علل به تعویق افتادن ازدواج جوانان مطرح شده است اما در این میان نباید از سهم تغییر فرهنگها نیز غفلت کرد، فضای مجازی و ماهوارهها امروز در تغییر سبک زندگی مردم نقش به سزایی دارند و با ترویج بیبند و باری و تجمل گرایی به دوری جوانان از ازواج دامن میزنند.
ازدواج به خودی خود شاید دارای هزینه باشد اما اسیر تجملات و مراسمهای دست و پاگیر شدن که هر یک از هزینههای بالایی نیز برخوردار هستند، راه را به مراتب دشوارتر کرده است. البته رسانه ملی و سینمای ایران نیز در این زمینه از خطا و فرهنگ سازی غلط مبرا نیستند.
مشکلات اقتصادی را به تنهایی نمیتوان عاملی برای کاهش ازدواج جوانان خواند چرا که مشاهده میشود جوانان در بسیاری از خانوادههای ثروتمند که از تمکن مالی بالایی هم برخوردار هستند تن به ازدواج نمیدهند و از مسئولیت پذیری میهراسند.
همچنین تهاجم فرهنگی و دوری از سبک زندگی اسلامی نیز در این میان مؤثر است، در حالی که ماهوارهها و فضای مجازی درصدد عادی جلوه دادن ارتباط نامحرمان با یکدیگر هستند، شاهد هستیم که معاشرتهای غلط با جنس مخالف باعث شده است زمینه ازدواج بین جوانان کاسته و یا منجر به طلاق شود.
کارشناسان برای افزایش طلاق در جامعه نیز علل متعددی را متصور شدهاند که از جمله مهمترین آنها نیز باید به مسائل فرهنگی اشاره کرد. دوری از سبک زندگی اسلامی و قرار نگرفتن هریک از زوجین در نقشهای تعریف شده که مطابق با فطرت و توان آنان است و فراموشی اخلاق اسلامی و تبعیت نکردن از احکام دینی که حد و مرز مشخصی را بین زنان و مردان نامحرم متصور شده است سبب میشود نهاد خانواده دچار از هم پاشیدگی شود.
یادآوری میشود، اگر چه تهاجم فرهنگی در این میان از نقش به سزایی برخوردار است اما شایسته است دستگاههای فرهنگی نیز با دقت عمل و جدیت بیشتر به فعالیت و فرهنگ سازی بپردازند چرا که دشمن هدف واحدی همچون فروپاشی نهاد خانواده را دنبال میکند و برای رسید به این هدف از هیچ تلاشی دریغ ندارد، بنابراین جایز نیست فاصله فرهنگسازان ما با اهداف اسلامی رو به کاهش رود.
نظر شما