قدس آنلاین- دو خبر را در هفته گذشته در مورد بازنشستگان خواندید: اجتماع بازنشستگان، فروش اتومبیل قسطی به آنان.
اجتماع بازنشستگان در جلوی مجلس شورای اسلامی برای رفع تبعیض و افزایش حقوق شرمآور بازنشستگی که در حقیقت به مثابه قوت لایموت است، در هفته گذشته و شعاری که میدادند و خواهان پایان بخشیدن به بیعدالتی بودند.
حقوقی بین یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون و ۲ میلیون و نیم و حداکثر ۳ میلیون آن هم بندرت!
در حالی که حقوقهای نجومی کمابیش پرداخت میشود، شنیدم حقوق ۳۵ میلیون تا ۵۰ میلیون تومانی هم به بعضی از عزیز دردانگان میپردازند.
چند روز پیش خبرنگاری ایتالیایی که با من سابقه دوستی دارد، پرسید حقوق ماهانهای که دولت بابت بازنشستگی به شما میپردازد چه مبلغی است؛ در کشور ما یک روزنامه نگار که ۱۵۰ عنوان کتاب از او به چاپ رسیده باشد، سالها در رادیو و تلویزیون برنامه رادیویی و تلویزیونی داشته باشد، کتاب هایش در کتابخانه کنگره آمریکا زیر عنوان نویسنده و مورخ قفسه جداگانهای داشته باشد و حدود ۲۰ هزار مقاله در جراید کشور طی ۴۰ سال فعالیت نوشته باشد مثل هر هنرمند، هر موسیقیدان و هر نقاش حقوق بسیار بالایی در ماه دریافت میکند.
او متعجب بود و خیال میکرد من دروغ میگویم. گفتم یکی دو سال پیش استاد جمشید مشایخی در یک برنامه تلویزیونی گفت که حقوق بازنشستگیاش به عنوان یک هنرمند مطرح تئاتر و سینما ماهانه یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. چند سال پیش صاحب یک شرکت کولرسازی، تصویر بزرگ استاد را روی بنرهایی در اتوبانها نصب کرد و از ایشان به نحو شایستهای قدردانی کرد. حالا نمیدانم از خجالت او درآمد یا نه، حقوق ماهانه بازنشستگی من کمی از استاد بیشتر است و یک میلیون و ۴۵۰ هزار تومان است. فوق لیسانس هم هستم. میتوانم فیش بانکی آن را هم به همه نشان دهم. در عوض کسانی در این مملکت هستند که از صندوق دولت ماهانه ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان و بیشتر دریافت میکردند و چون گند قضیه بلند شد گویا ۵ میلیارد تومان به خزانه بازگشته و عجالتاً چون سر و صدای ماجرا خوابیده است، نمیدانیم ماجرای حقوقهای نجومی پایان یافته یا نه.
آقای اژهای پارسال اعلام کرد قبل از دولت یازدهم حقوقها نجومی نبوده و خود من (معتضد) وقتی در دیداری مصاحبه وار از رئیس دولت نهم و دهم دکتر احمدی نژاد میزان حقوق ایشان را پرسیدم رقمی زیر ۷ یا ۸ میلیون تومان را با تمام مزایا و اضافه کاری ذکر کردند و دلیل و سند هم آوردند، خبرنگار ایتالیایی باور نکرد و گفت: شما شوخی میکنید من خودم سه چهار سال پیش در همایش بینالمللی اینترنت و گردشگری که یک شرکت جهانی با شرکت ۷۰۰ نفر در برج میلاد ترتیب داده بود، دیدم در فاصله پس از پایان جلسه و صرف ناهار حدود ۳۰۰ نفر با شما عکس گرفتند، کسانی که شما را از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات و کتاب هایتان میشناختند.
من پاسخ دادم ذکر این رقم را لازم میدانم؛ زیرا فقط من نیستم که چنین حقوق ناچیزی دریافت میدارم، بسیاری از کارمندان بازنشسته دولت، دبیران، معلمان، افسران نیروهای مسلح و حتی بعضی از استادان دانشگاه، حقوقی در همین حد و اندازه دریافت میکنند.
او گفت یعنی شما ماهی ۴۵۰ دلار حقوق بازنشستگی دریافت میکنید؟ گفتم بله، ولی من از محل دریافت حق التألیف کتاب هایم (چند سالی است کتاب هم مشتری و خواننده خود را از دست داده و با افزایش بهای کاغذ و بالا رفتن تعرفه کاغذ کتابها گران تمام میشود و ناشران علاقهای به امضای قرارداد نگارش کتاب یا تجدید چاپ ندارند) و نیز تهیه برنامههای رادیویی و حق سخنرانیهایی که در کنفرانسها و مجامع علمی ایراد میکنم یا حق مشورت تاریخی در خصوص فیلمهای سینمایی و سریالهای تاریخی و فیلمهای مستند درآمد متوسطی دارم و چرخ زندگیم میچرخد.
ولی هر بازنشستهای این عایدات را ندارد که تاریخ بنویسد، رمان بنویسد، مقاله نویسی کند، نمایشنامه رادیویی بنگارد یا مشاور سریالهای تلویزیونی یا فیلمهای مستند تاریخی باشد. اخیراً سریالها و فیلمهای تاریخی هم افت کرده و مردم که اغلب اندوهگین هستند میروند فیلمهای شاد مانند ۴۰ کیلو آلبالو و من سالوادر نیستم و امثال آن را تماشا میکنند و من خیلی خوشحال هستم دست کم در زمینه فیلمهای کمدی، اهل سینما کمیتشان لنگ نیست و الحمدلله به فروشهای ۲۰ میلیارد تومانی هم رسیدهایم. اما در روزنامه خواندم این فیلمهای کمدی فقط در کشور ما خریدار و تماشاچی دارد و کشورهای دیگر حتی همسایهها استقبالی از آنها نمیکنند.
خبرنگار ایتالیایی رفت و من پیش از رفتن از او قول گرفتم این رقم حقوق امثال مرا جایی نشر ندهد؛ زیرا مایه آبروریزی کشور است. به او اطمینان دادم من از راه قلم و سخنرانی و کتاب جبران عنایات دولت محترم را میکنم و امید دارم دولت معظم باز هم بیشتر به امثال آقایان صفدرحسینی و صدقی و امثالهم برسد که خدای ناکرده به آنان بد نگذرد و کم و کسری نداشته باشند. وقتی او رفت روزنامه قدس را آوردند و من خبر فروش خودرو به بازنشستگان را در آن خواندم.
خدا خیرشان بدهد. لابد همین پرایدهای درب و داغان و سایر تولیدات روی دست مانده و باد کرده را میخواهند به بازنشستگان صدقه سری بفروشند و ۱۶ درصد هم بهره بگیرند، در حالی که در تمام کشورهای دنیا بهره چندانی بابت اتومبیل قسطی گرفته نمیشود و در همین امارات متحده و کویت و سایر ممالک همسایه و ترکیه جایزه هم میدهند که مردم خودروی تولید داخل و خارج بخرند. واقعاً عجب حمایتی از بازنشستگان میکنند. آخر بازنشسته با این حقوق ناچیز کجا رویش میشود و برود ثبتنام خودروی وطنی کند؟
در کابینه دوازدهم دیدم الحمدلله تا توانستهاند آب بستهاند به کابینه و مشاغل جدیدی به عنوان معاونت درست کردهاند. مثلاً آقای رئیس جمهور نتوانسته از همکاران سابقشان دل بکند، تعداد معاونان و دستیاران را بیشتر کردهاند.
باز دیدم قرار است چهار معاونت جدید به وزارت امور خارجه اضافه شود؛ مثل معاونت اقتصادی و معاونت شهروندی و معاونت ایرانیان... ان شاءالله سایر وزارتخانهها نیز پستهای تازه ایجاد خواهند کرد.
عده حقوق بگیران در ردههای بالا که قاعدتاً باید حقوق و مزایای ۴، ۵ میلیون تومانی (حداقل) برایشان در نظر گرفته شود روز به روز بیشتر میشود در زمان یکی از وزرای سابق نفت شنیده بودم ایشان ۱۴ نفر مشاور عالی داشت که وزیر بعدی ملاحظه را کنار گذاشت و اغلب آنان را جواب کرد. باز در مجلس گفته شد آقای وزیر نفت عدهای از نمایندگان دوره سابق مجلس یا نامزدهای راه نیافته به مجلس را به سمت مشاور در وزارتخانه استخدام کرده، خود ایشان توجیه کرد که بالاخره باید نان بخورند، اگر بیکار باشند مشکل ایجاد میشود. نان رسانی بد نیست اما از کدام محل، از کدام پولهای باز شده از تحریم؟
نظر شما