تحولات لبنان و فلسطین

۲۷ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۲
کد خبر: 563415

گزارش از شخص

معلّمِ آخر

مجید تربت زاده

«مهدی محقق» پس از ۶۶ سال تدریس ، تحقیق و تألیف از معلم بودن خسته نشده است

معلّمِ آخر

قدس آنلاین- چه در فضای مجازی و چه در عوالم حقیقی، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، از او با عنوان علامه، ادیب، فقیه، مجتهد، پژوهشگر تاریخ پزشکی اسلامی و ... یاد می کنند. خلاصه اینکه «مهدی محقق» به تقلید از نام خانوادگی اش، پژوهشگرِ تنها نیست و اگر حوصله کنید که در اینترنت و جاهای دیگر سراغ سوابقش را بگیرید ممکن است به عناوین دیگری مانند : نویسنده، مصحح و شارح کتابهای فلسفی و فقهی و نسخه پژوه  هم برخورد کنید. «محقق» همه اینها هست اما دیروز وقتی خبرنگاری از او پرسید با وجود این همه مشغولیت و عناوینی که در باره شما وجود دارد، خودتان «مهدی محقق» را بیشتر از همه با کدام عنوان می شناسید و قبول دارید؟ پاسخ داد : «دوست دارم همه، همواره من را به عنوان یک معلم بشناسند».  

کودکی ای که تلخ شد

سال ۱۳۰۸ در مشهد به دنیا آمده است و ۶ سالگی اش هنوز هم تلخ ترین خاطره زندگی اش است. واقعه گوهر شاد، صدای تیراندازی های پی در پی و هراس از  دستگیر شدن پدرش که منبر رفته و حرفهای بودار زده بود، بیشتر از همه خاطره های تلخ و شیرین در خاطراتش مانده است. پدر مدتی بعد دستگیر و برای ۳ سال به زندان قصر می رود و پس از آزادی هم ممنوع المنبر می شود. اوضاع نامساعد مالی خانواده، گرفتاریهای پدر، هجرت به تهران و ... سبب شد درس خواندن علامه آینده مدتی به تأخیر بیفتد. به هر حال درس خواندنش را در دبستان «فرهنگ» تهران آغاز کرد و بعد هم وارد دبیرستان شد. نوجوانی و دوران دبیرستان می توانست از جمله خاطرات شیرینش باشد اما باز هم گرفتاری های مالی خانواده اجازه نداد تا «مهدی» به قول خودش یکباره از درس، بحث و علم زده شود و بیفتد دنبال کسب و کار و معاش.

مجتهد جوان

دلزدگی اش از درس خیلی نپایید و «مهدی» با تشویق های پدر دوباره به دنیا درس و مدرسه برگشت. این بار مدرسه «مروی» و علوم حوزوی، مدرسه سپهسالار، نشستن پای درس علمای مختلف و ... آخرِ کار هم بازگشت به مشهد، درس خواندن در محضر «آیت الله کاشف الغطا و ایت الله سید  محمد خوانساری و ... خلاصه جوانی که چند سال پیش، علم و علم آموزی دلش را زده بود و داشت آینده اش را در بازار جستجو می کرد، حالا به درجه اجتهاد رسیده بود و تصمیم داشت حالا حالاها همین راه را دنبال کند. راهی که البته می دانست نمی شود برایش آخر و انتهایی متصور شد.

بیسواد چکار می کنی؟

معلم شدنش بر می گردد به سال ۱۳۳۰ و آشنایی اش با «آیت الله کاشانی» که یک روز با همان لحن  و تکیه کلامی که مخصوص شوخی هایش بود، پرسید : بیسواد چکار می کنی؟ و «محقق» جواب داد : حضرت آیت الله، درس می خوانم ... آیت الله کاشانی گفته بود : «همان مقدار که خواندی بس است ... برو بچه مسلمان ها را در مدرسه درس بده ... شما ها خودتان را کنار می کشید که کافرها می آیند همه جا را می گیرند...». همین توصیه بهانه استخدام و آغاز معلمی اش شد. دبیرستان «ابوسعید»   و روحانی ۲۲ ساله ای که فارسی و عربی تدریس می کرد و همکارهای تازه استخدام شده اش  کسانی مانند «سید جعفر شهیدی» بودند. از یکی دو سال بعد هم دو تغییر در زندگی اش رقم خورد. تغییر اول اینکه سراغ تحصیل در دانشگاه رفت و تغییر دوم هم تصمیمی بود که طی مشورت با دیگران گرفت : «همان زمان با افراد مختلفی مثل آقایان راشد، فلسفی و پدرم مشورت کردم و آنها به من توصیه کردند که اگر بخواهی به علم خدمت کنی در لباس شخصی راحت تر هستی».

۲ مدرک دکتری در ۲ سال!

بعد از دروس حوزوی، اجتهاد و معلم شدن حالا نوبت دانشگاه بود. همزمان با تدریس در دبیرستانهای تهران، دوره دکتری الهیات را در دانشگاه تهران تمام کرد. یک سال بعد هم دکتری زبان و ادبیات فارسی اش را گرفت در حالی که هنوز ۳۰ سال بیشتر نداشت و سال بعد هم در آزمون دانشیاری دانشگاه پذیرفته شد و به عضویت هیأت علمی درآمد تا معلمی را در سطوح بالاتر ادامه بدهد. دعوت شدن به کار از طرف دانشگاه لندن، دانشگاه آکسفورد، دانشگاه «مک گیل» کانادا، مؤسسه های بین المللی علمی مختلف، عضویت در مجامع و نهادی های علمی ایرانی و خارجی، تأ لیف دهها اثر ارزشمند علمی، دریافت جوایز و نشان های علمی معتبر و ... ادامه فعالیت های دانشمندی شد که تا مرز ترک تحصیل همیشگی پیش رفته و دو باره به دامن علم بازگشته بود.

فقط ایران

تنها می شود سفرش از مشهد به تهران و دوباره از تهران به مشهد را مهاجرت آن هم از نوع علمی اش نامید. دیگر سفرهای پرشمار «مهدی محقق» هیچیک به مهاجرت یا حتی سکونت موقت در کشورهای دیگر منجر نشد. با اینکه هم زمینه اش فراهم بود و هم بسیاری از کشورها برای حضور او در مجامع علمی شان سرو دست می شکستند. این را خودش هم گفته است که هرگز حتی از فکرش هم نگذشته که بتواند جای دیگری به جز ایران زندگی کند. «محقق» به جای رفتن یا انتقال دایمی تجربیاتش به کشورهای دیگر، شعبه مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه «مک گیل» را در تهران راه اندازی می کند و پای بیشتر از ۳۰ دانشمند داخلی و خارجی را به این مؤسسه باز می کند. «ایزوتسو» اندیشمند و اسلام شناس ژاپنی را پیش از انقلاب به ایران می آورد تا بعدها که این دانشمند به ژاپن برگشت در باره اسلام و انقلاب اسلامی کتاب بنویسد. در این باره گفته است که پس از انقلاب نیز کوشیده است او را به ایران بیاورد اما بیماری دانشمند ژاپنی اجازه این کار را نداده است.

سیاست نه

۶۶ سال معلمی کردن، کار کمی نیست. بیشتر از آن اما این است که استاد «محقق» در آستانه ۹۰ سالگی هم سرِ بازنشستگی ندارد. هنوز خودش را معلم می داند و در پاسخ به اینکه آیا کاری مانده که آن را انجام نداده باشید؟ می گوید: «نه، من همیشه هرکاری دوست داشتم انجام داده ام و تا همین الان هم ۸۸ سال سن دارم در حال تدریس و معلمی هستم و از این کار لذت می برم».

او وقتی به پرسش خبرنگاری ظاهراً سمجی می رسد که :چرا افرادی چون شما درباره مسایل روز جامعه اظهار نظر نمی کنند، می رسد، خیلی خلاصه و کوتاه پاسخ می دهد: «کسی که اهل علم است مسائل سیاسی واینها خیلی برایش اهمیت ندارد. ضمن اینکه در جامعه ای مثل ایران به جهت جناح بندی های زیادی که وجود دارد، اهل علم ترجیح می دهند که نظر ندهند تا منسوب به گروه یا جناح خاصی نشوند».

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.