قدس آنلاین- همیشه زبان، مترجم عقل بوده، ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز میریزد، عشق حضور دارد، ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جمله های منطقی میسازد، عقل حاضر است. بنابراین همان طور که استدلالهای منطقی و کوبنده میتواند، همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد، قطرههای اشک نیز میتواند، اعلان جنگ عاطفی برضد دشمنان مکتب، محسوب شود.
از این رو گریه حضرت زینب(علیها سلام) بر اهل بیت(علیهم السّلام) گریه عاطفی و گریه پیام آور و یک نوع نهی از منکر و شعار شورانگیز و سوزاننده و رسواگر طاغوتیان و ستمگران بود.
بر همین اساس است که پیامبر اکرم و امامان(علیهم السّلام) کسی را که آمادگی گریه کردن ندارد به تباکی (خود را به شکل گریه درآوردن) دعوت کردهاند تا یاد امام حسین(علیه السلام) در همه قرون و اعصار در خاطرهها زنده بماند.
این روزها در ایام حزن و اندوه خاندان عترت قرار داریم؛ ایام سالگرد شهادت سرور و سالار شهیدان و همه یاران عاشورایی اش. بارها درباره آثار و برکات اشک بر سیدالشهدا(علیه السلام) شنیدهایم، اما بی مناسبت نبود در این ایام که ذهنها و دلها آمادگی بیشتری برای شنیدن کلام حق دارد، به بررسی آثار اشک بر امام حسین(علیه السلام) بپردازیم. حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی میرباقری در این گفت وگو به بررسی آثار و فواید اشک بر شهادت سالار کربلا پرداخته است. این گفتوگو را میخوانید:
جناب میرباقری! یکی از مسائلی که در عزاداری امام حسین(علیه السلام) به آن توصیه مؤکد شده، اشک بر مظلومیت این امام شهید است، در باب این مسئله چه نکاتی قابل طرح است؟
اشک برای امام حسین(علیه السلام) منشأ خیر و برکات برای عزادار ایشان است، اما اشک حقیقی اشکی است که منشأ آن حزن امام باشد، امام حسین(علیه السلام) با تباکی و بکا از همه مردم جز دو گروه، دستگیری میکند و همه اهل جهنم را جز معاندین که همیشه در آتش هستند؛ از جهنم نجات میدهد. اشک بر امام حسین(علیه السلام) باب نجات عالم است. البته طهارت نفس انسان به خضوع در برابر خداوند متعال و بازگشت به وادی ولایة الله منجر میشود.
در روایات معصومین(علیهم السلام) برای بکاء بر سیدالشهدا(علیهالسلام) آثاری ذکر شده که یکی از این آثار، همراهی با معصومین(علیهم السلام) به گونهای است که بین ما و معصوم، حجاب و فاصلهای نباشد که فرمود: «مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا» و یکی از راه هایی که ما را به این همراهی با امام میرساند، اشک بر سیدالشهدا(علیه السلام) است. البته رسیدن به این همراهی پس از سیر خاصی است که پس از ورود به وادی اشک بر مظلومیت سیدالشهدا(علیهالسلام) و درک مصیبت ایشان، این سیر برای او حاصل میشود. در زیارت عاشورا از آن صحبت شده است و این سیر به همراهی با ایشان میرسد که در زیارت عاشورا میخوانیم: «أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة» معیت جامع تری نیز وجود دارد که در سجده زیارت عاشورا از آن صحبت شده است که در آن میخوانیم: «ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْن».
اما دومین اثری که برای اشک بر این امام مظلوم بیان شده، طهارت نفس انسان است.
بر اساس روایات تاریخی، تولی و تبری هم ماحصل اشک بر مصیبت کربلاست، درست است؟
بله همین طور است و آنکه برای امام حسین(علیه السلام) و مصائب کربلا گریه میکند در حقیقت به وادی تولی و تبری پا گذاشته و اگر کسی به ولایت معصومین(علیهم السلام) تولی داشت -که ولایت آنان، ولایة الله است- و از دشمنان آنان تبری جست، از صفات رذیله، پاک میشود و با تولی به صفات حمیده میرسد.
توجه به این نکته، حیات قلب عزادار حسینی را توسعه میدهد تا در روزی که دلها میمیرد، دلش به یاد امام حسین(علیه السلام) زنده، روشن و مطمئن بماند زیرا در قرآن از امام معصوم به عنوان حیات طیبه یاد شده است. این اتصال به امام، موجب رسیدن به حیات طیبه میشود و اگر کسی بر سیدالشهدا(علیه السلام) اشک ریخت، این بکا او را سیر میدهد تا جایی که «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» حیات و ممات او شعاعی از حیات و ممات نبی اکرم و اهل بیت(علیهمالسلام) میشود. بنابراین رسیدن به حیات طیبه هم اثری از آثار بکا بر سیدالشهدا(علیهالسلام) است.
روزی که همه چشمها گریه میکند، چشم کسی که بر امام حسین(علیهالسلام) گریه کرده است، اشک نمیریزد. ناامنی در قیامت، ناامنی گستردهای است که جز خواص، همه اسیر آن میشوند. در کامل الزیارات آمده است که در روز قیامت -که قیامت صحنههای سنگین دارد و در آیات و روایات بیان شده است- عزادارهای امام حسین(علیهالسلام) در محفلی گرد حضرت جمع میشوند و آن قدر کرامت الهی بر این محفل نازل میشود که وقوف آنان طولانی شده و حوریان از بهشت به آنان پیغام میدهند، اما آنان نمیروند.
اگر امنیت انسان در قیامت مستند به این است که نسبت به ائمه(علیهمالسلام) به مقام معرفت و محبت برسد و از دشمنانشان تبری پیدا کند و همچنین اگر ناامنی در قیامت و سختیهای آن ناشی از دوری از اهل بیت(علیهمالسلام) و رو کردن به دشمنان آنان باشد؛ اشک بر سیدالشهدا سرآغاز توجه به اهل بیت(علیهم السلام) و دوری از دشمنان آنان است.
به این نکته اشاره کردید که بکای حقیقی نشأت گرفته از حزن اهل بیت(علیهمالسلام) است، لازمه شکل گیری این حزن در قلب محبان خاندان عترت چیست؟
حزن اهل بیت(علیهم السلام) انسان را محزون میکند و همین حزن تبدیل به اشک میشود، اگر غصهای که در دل امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است وارد دل مؤمن شود و به خاطر حزن امام، غصه دار شود و گریه کند، این گریه، گریهای حقیقی است. مؤمن مرتبط با سایر مؤمنین است به همین خاطر میشود که با غصه امام، ما نیز غصه دار شویم. چنانکه شخصی گفت یابن رسول الله گاهی اوقات اندوهگین میشوم، اما ریشه آن را پیدا نمیکنم. علت آن چیست؟ حضرت فرمود: ریشهاش در این است که برادر مؤمن شما غصه دار است و غصه او به شما منتقل میشود زیرا شما با هم مرتبط هستید. حزن امام، غصه بسیار رفیعی است زیرا برای خداست چون او در مقام عصمت است و شادی و غمش نیز برای خداست.
یعنی گریه بر سیدالشهدا(علیهالسلام) منوط به محبت ایشان است؟
بله حتماً. مقاماتی از بکا و تباکی همین گونه است. انسانی که دوست دارد بر سیدالشهدا(علیهالسلام) گریه کند و به همین خاطر سعی میکند با زور از خودش گریه بگیرد، این نیز ناشی از حبّ است و این گریه جز از ایمان ناشی نمیشود و غیرمؤمن نمیتواند، گریه کند. به همین خاطر در برخی از روایات این گونه تعبیر شده است که اگر شخصی به اندازه بال مگسی بر سیدالشهدا(علیهالسلام) گریه کند، گناهانش آمرزیده میشود، هرچند همچون کف روی دریا باشد. که شاید معنای این تشبیه این است که مؤمن باطنش متصل به امام است و ممکن است، ظاهرش به گناه آلوده شود و این گناه کف روی ایمانش باشد. هنگامی که مؤمن گریه میکند، این کف به ساحل شیطان بر میگردد و از بین میرود. پس ممکن است، کسی قائل به این شود که آثار بکا برای اهلِ بکا است و اهل بکا محبین هستند. اگر کسی اهل محبت نشود، اهل بکا نمیشود. بنابراین اشک بر امام حسین(علیه السلام) کیمیای جان هاست و هرکه دل در گرو محبت این امام همام دارد، قطعاً به فلاح و رستگاری میرسد.
نظر شما