تحولات لبنان و فلسطین

مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال تاکید کرد اگر زمان به عقب برگردد هرگز مسئولیت این باشگاه را قبول نخواهد کرد.

به عقب برگردم، هرگز مدیر عامل استقلال نمی‌شوم/ نمی توانم عشقم را به کمیته ملی المپیک پنهان کنم/ می شد بیشتر از منصوریان حمایت کرد

قدس آنلاین - گروه ورزشی - آزاده پیراکوه : خیابان سپیدار، ساعت 6 صبح. گوشی را بر می‌دارد و با گفتن اینکه در دفتر کارش است، به منشی می‌گوید در را باز کند. تجربه مصاحبه‌های ساعت 6 صبح از کمیته ملی المپیک و باشگاه استقلال به فدراسیون بین المللی زورخانه‌ای رسیده؛ جاییکه حالا میزبان دبیر کل سابق کمیته ملی المپیک است. بهرام افشارزاده که بعد از رفتن از باشگاه استقلال ترجیح داد، کمتر مصاحبه کند اما بالاخره و در فاصله چند ماهی مانده تا انتخابات کمیته ملی المپیک به انجام یک گفت و گو رضایت می‌دهد با این شرط که برخی از حرف‌ها و درددل‌هایی که از روزهای حضورش در استقلال یا حتی دوره قبل کمیته ملی المپیک می‌گوید، به امانت پیش ما بماند. می‌گوید نمی‌خواهد برای اتفاق‌های تلخ مقصر بتراشد... روزهای حضور در استقلال و انتخاباتی که پیش روی کمیته ملی المپیک است، مهمترین بهانه‌اند برای صحبت با مدیری که به نسبت بقیه مدیران کمیته، روزهای بیشتری را در کمیته ملی المپیک گذرانده است و این روزها هم بار دیگر نامش برای حضور در یک رقابت انتخاباتی آنهم در 75 سالگی مطرح است؛ عددی که خودش به آن توجهی ندارد و پشتوانه حرفش را 18 ساعت کار روزانه و 2 ساعت ورزش قرار می‌دهد....  

***
حال ورزش چطور است. هنوز هم اتفاق‌های ورزش را رصد می‌کنید؟
ریز به ریز همه چیز را پیگیری می‌کنم و در جریان فعالیت همه فدراسیون‌ها هستم. فکر می‌کنم نسبت به قبل، فدراسیون‌ها کم کم کارهایشان روی روال قرار گرفته است. هر سیستمی برای فعالیت نیاز به فضای آرام دارد و الان با حضور آقای سلطانی‌فر فضای آرامتری نسبت به قبل بر ورزش حکمفرما شده که این موضوع را باید به فال نیک گرفت. ایشان بدون مطالعه کار نمی‌کند و اگر هم قرار است تغییراتی انجام دهد، حتما با مطالعه این کار را انجام می‌دهد. من فکر می‌کنم با کاهش تنش‌هایی که پیش از این از سوی مدیریت‌ها به ورزش تحمیل می‌شد، مدیران فدراسیون‌ها بهتر می‌توانند کار کنند. چون قرار نیست وارد فضای تقابل شوند و وقتی این فضا وجود نداشته باشد، نوآوری هم به وجود می‌آید.

* مدتی است که بار دیگر حرف از حضورتان در انتخابات کمیته ملی المپیک است. دوره قبل با اینکه در رای گیری نهایی شرکت نکردید، اما در نتیجه تاثیر گذار بودید. چون رای شما در سبد آقای شهنازی ریخت و در نهایت ایشان دبیر کل شدند. فکر می‌کنید این دوره هم اگر حضور داشته باشید، تعیین کننده هستید؟

واقعا فضا را نسنجیده‌ام و نمی‌دانم در ماه‌های پیش رو چه اتفاقی می‌افتد. چیزی که قطعی است، این است که بدون برنامه‌ریزی نمی‌توان وارد این عرصه شد. به همین خاطر است که می‌گویم فعلا تصمیمی برای حضور در این انتخابات نگرفته‌ام. فعلا پیش بینی از فضا ندارم اما امیدوارم کسانی که انتخاب می‌شوند، بتوانند کار کنند. چون کمیته ملی المپیک پیشانی ورزش است و آیینه تمام نمای ورزش هر کشوری است. چرا که نتایج ورزش کشورها در رویدادها زمینه قضاوت درباره ورزش آن کشور و حتی مسائل دیگر می‌شود و اگر کمیته ملی المپیک بتواند مدیریت خوبی داشته باشد، می‌تواند تصویر زیبایی به یادگار بگذارد.

* چه شرایطی پیش بیاید، در این رقابت حاضر می‌شوید؟
شرایط را بررسی می‌کنم. اگر ببینم که فضا فراهم است، در انتخابات شرکت می‌کنم و اگر برنده باشم، ثابت می‌کنم که هنوز هم کارهای زیادی می‌توان انجام داد و حتی بهتر از المپیک لندن می‌توانم کار کنم.

* اگر بخواهید وارد شوید باید عضو مجمع باشید.
اگر تصمیم به حضور داشته باشم، راه قانونی وجود دارد و از همان راه وارد انتخابات می‌شوم. اما تاکید می‌کنم که هنوز هیچ تصمیمی در این رابطه نگرفته‌ام.
در قمست قبل صحبت‌تان اسم از المپیک استثنایی برای ورزش ایران آوردید.

المپیک لندن و بازی‌های آسیایی گوانگ‌ژو، نتایج فوق العاده‌ای گرفتیم که به نظرم به این زودی‌ها تکرار نمی‌شود. ما در گوانگ‌ژو چهارم شدیم؛ نتیجه‌ای که حالا حالاها تکرار نمی‌شود.

* انتخابات این دوره کمیته ملی المپیک حساسیت‌های خاص خود را دارد. فکر می‌کنید کسی که امسال  رئیس و دبیر کل کمیته ملی المپیک می‌شود، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ به خصوص  اینکه هر چقدر پیش می‌رویم مسائل مالی فشار بیشتری بر بخش‌های مختلف می‌اورد و حتما کمیته روزهای بی پولی در پیش خواهد داشت.

من نمی‌توانم مشکلات مالی را علت اصلی ناکامی‌ها یا کار نکردن بدانم. زمانی که من به استقلال رفتم، پول کم داشتیم اما در ابتدای راه سعی کردم در تیم آرامش ایجاد کنم و همه را دور هم جمع کنم. نمی‌گویم در کل مسیر موفق بودم اما در بخش قابل توجهی، با این روش، حداقل توانستم حواشی را از این تیم دور کنم. البته نمی‌گویم پول نیاز نیست. قطعا وقتی قرار است کاروان ایران راهی بازی‌های آسیایی یا المپیک شود، فدراسیون‌ها باید از لحاظ مالی تقویت شوند. اما نباید اینطور هم باشد که  رئیس یا دبیر کل کمیته بنشینند و مدام از مشکل مالی بگویند. باید ارتباطات خوبی داشته باشند و بتوانند اعتبارات مورد نیاز را تامین کنند. در این میان نباید از ارتباطات بین المللی هم غافل شویم.  رئیس کمیته باید ورزش دنیا را خوب بشناسد و با این فضا بیگانه نباشد. به نظرم مدیری که جزییات را خوب بشناسد، می‌تواند تصمیمات کلان خوبی بگیرد. کسیکه می‌خواهد در ورزش کار کند باید عاشق باشد، وگرنه به نتیجه نمی‌رسد. من اینقدر عاشق کارم بودم که 5 صبح که سرکارم حاضر می‌شدم و بسیار پرانرژی بودم. در یک کلام؛ عاشق باشی، خسته نمی‌شوی.

* این روزها بحث از سن بالای شماست و فرصتی که باید در اختیار جوانترها گذاشت.
کار من ورزش است. از وقتی چشمم را باز کردم، در ورزش بودم و نمی‌توانم دل بکنم تا زمانیکه چشمم را دوباره ببندم. من بیشترین زمان مدیریتم در ورزش را در کمیته ملی المپیک گذرانده‌ام. چهار – پنج دوره در کمیته بوده‌ام. من در کمیته زندگی کرده‌ام و نمی‌توانم عشقم را پنهان کنم. به نظر من کار ورزش؛ کار تجربی است. درست است که باید جوان‌ها هم حضور داشته باشند، اما به نظرم نباید تجربه را حذف کرد وقتی من روزی 17- 18 ساعت کار می‌کنم و دو ساعت ورزش؛ به نظرتان پیرم. من هرگز احساس نکرده‌ام که ناتوانم. نیرویی که این همه تجربه دارد، توان کار دارد و فضای برون مرزی را می‌شناسد، چکار باید بکند؟ برود و گوشه خانه بنشیند؟ من که اینطور فکر نمی‌کنم. معتقدم تا زمانی که در خودم توان می‌بینم باید کار کنم. بیکار بنشینم، بیشتر فرسوده می‌شوم. بعضی‌ها به من ایراد می‌گیرند که چرا بعد از باشگاه استقلال به فدراسیون بین المللی زورخانه‌ای آمدم. وقتی این را می‌گویند از آن‌ها می‌پرسم چکار باید می‌کردم؟ با اینهمه تجربه، می‌رفتم و در خانه می‌نشستم؟ بروم و تجربیاتم را با در و دیوار خانه تقسیم کنم؟ این کشور روی من سرمایه گذاری کرده تا من به این تجربه برسم. حالا باید بروم؟ من ورزش را از معلمی شروع کردم. همان موقع هم گرمکن و کفش از بدنم کنده نشد. از ابتدا در کارم جدی بودم. فرقی نمی‌کرد معلم هستم یا دبیر کل کمیته ملی المپیک. سعی کرده‌ام همیشه کارم را درست انجام بدهم. در زمان معلمی، هیچ وقت نگفتم که درس ورزش است و مهم نیست. اگر بچه‌ها کوتاهی می‌کردند، آن‌ها را از درس ورزش تجدید می‌کردم. باید تابستان می‌آمدند و امتحان می‌دادند. هنوز هم همان جدیت را دارم.

* با توجه به این چیزهایی که گفتید و نتایجی که معتقدید در زمان شما ثبت شده و دیگر تکرار نمی‌شود؛ در خلوت خودتان به این فکر می‌کنید که بهترین دبیر کل کمیته بوده اید؟
من نمی‌توانم پاسخ این سوال را بدهم. مردم قاضی‌های خیلی خوبی هستند. مردم در برخوردشان خیلی راحت جواب می‌دهند و من از این برخورد می‌فهمم که آیا عملکردم خوب بوده یا خیر.
در دوره قبل بحث اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک ماجراهای زیادی داشت و در این دوره هم می‌بینیم که روند اصلاح زمینه ساز برخی نقدها از سوی اعضای مجمع شده است. به نظرتان چرا ماجرای اساسنامه این کمیته در این سال‌های اخیر تا این حد پیچیده شده است؟
اساسنامه قبلی واقعا موضوع پیچیده‌ای نداشت و همه چیز طبق منشور المپیک بود. چیزی که در دوره قبل دردسر ساز شد، آیین نامه انتخاباتی بود که نوشته شد. در آخرین روز پیش از برگزاری انتخابات هم از IOC (کمیته بین المللی المپیک) به ما ابلاغ کردند که این آیین نامه وجاهت قانونی ندارد اما چون چند باری انتخابات عقب افتاده بود، دیگر نمی‌توانستیم کاری کنیم. اگر اساسنامه کمیته ملی المپیک را مطالعه کنید، متوجه می‌شوید که موارد مربوط به انتخابات به خوبی در آن ذکر شده و اصلا نیازی به آیین نامه انتخاباتی نبوده است.

* پس چی شد که هیئت اجرایی این آیین نامه را تصویب کرد؟
بالاخره به خاطر شرایط آن موقع کمیته ملی المپیک، هیئت اجرایی کمیته این آیین نامه را تصویب کرد. اما من هم فکر می‌کنم برخی موارد اصلا وجاهت قانونی نداشته است مثل اینکه نوشته شد کسی می‌تواند از هیئت  رئیسه فدراسیون‌ها به نمایندگی از  رئیس فدراسیون کاندیدا باشد که شش ماه از حضورش در آن هیئت  رئیسه گذشته باشد.

* مصوبه‌ای که باعث شد کسی مثل مصطفی هاشمی طبا اجازه شرکت در انتخابات را پیدا نکند.
همینطور است. من بحث شخص را ندارم، می‌گویم در آن زمان موردی مصوب شد که قانونی نبود. حرف من این است که نباید اساسنامه یا آیین نامه را روی نفرات پیاده کنند. یعنی نباید تغییرات بر اساس موردهایی که با آن برخورد می‌کنیم، تغییر کند. اساسنامه کمیته ملی المپیک یک فرمت بین المللی دارد که باید اجرا شود.

* اما ما در دورره قبل رفتیم به سمتی که طوری نوشته شود که عده‌ای بیایند و در انتخابات شرکت کنند؛ عده‌ای هم اجازه شرکت پیدا نکنند.
این رویه مصلحت ورزش کشور در تمام بخش‌ها نیست و من در همان موقع هم با آن مخالف بودم اما در نهایت مصوب شد.

* در همان موقع بحث انتصابی بودن دبیر کل هم مطرح شد که شما واکنش نشان دادید و در نهایت رای نیاورد.
مگر می‌شود عضوی از هیئت اجرایی را انتصابی کرد. آن هم پست مهمی مثل دبیر کل را. فردی که انتخاب می‌شود باید به این نکته توجه داشته باشد که رای اعضا باعث حضورش شده و باید برای همه فدراسیون‌ها کار کند.

* عملکرد هیئت اجرایی این دوره کمیته ملی المپیک را چطور دیدید؟
به نظرم خوب بودند. هر کسی که انتخاب می‌شود سعی می‌کند بهترین عملکرد را داشته باشد. هیچ کسی نمی‌خواهد کار ضعیفی ارائه کند. گاهی برخی عوامل اجازه نمی‌دهد که فضا برای کار و جهش بیشتر فراهم شود؛ مثل شرایطی که در استقلال پیش آمد.

* به استقلال اشاره کردید. چی شد که مدیریت این باشگاه را قبول کردید؟
خیلی‌ها به من گفتند که نیا. به خاطر شرایطی که ایجاد شده بود، آقای گودرزی از من خواستند که قبول کنم. من هم این کار را انجام دادم. چه دوست و چه کسانی که دورتر بودند، گفتند نرو. این فضا برای شما مناسب نیست. اما من گفتم می‌روم تا شاید کمکی کنم.

* فکر می‌کنم کسانیکه گفتند به فوتبال نروید، می‌دانستند که جنس مدیریت شما از جنس فوتبال نیست.
واقعا هم نبود. اما با وجود همه مسائلی که به وجود آمد، به نظرم در مدتی که بودم، استقلال خوب اداره شد. البته مدتی که گذشت، بارها به آقای گودرزی گفتم اجازه بدهد بروم اما قبول نمی‌کردند. من آدمی نبودم که بخواهم آن سبک مدیریت را بپذیرم. الان مدیران قبلی استقلال علاقه زیادی دارند که برگردند اما من به هیچ عنوان علاقه ندارم که باز به استقلال یا هیچ تیم فوتبال دیگری برگردم. حاضرم بحرانی‌ترین کارها را انجام بدهم اما دیگر به استقلال نروم به خاطر اینکه در مواردی اینقدر تنش‌ها زیاد می‌شد که تمرکز را از من می‌گرفت. در فوتبال باید لحظه‌ای تصمیم بگیرید و این شرایط نیاز به آرامش دارد اما آرامشی نبود که بخواهید بهترین تصمیم را بگیرید.

* قبل از رفتن‌تان به استقلال این پیش بینی را داشتید که این شرایط رقم می‌خورد؟
من از بحران وحشت ندارم و در زندگی‌ام روزهای بحرانی کم نداشته‌ام. اما توقع چند جانبه باعث شده بود که شرایط برایم سخت شود. به نظرم چیزی که برای من سخت‌تر از بقیه مسائل بود، همین مسئله بود. با این حال من هیچ وقت نخواستم از آقای گودرزی هزینه کنم اما در نهایت فضا به سمتی رفت که تماشاچی‌ها روی ورود وزارت ورزش دست گذاشتند.( بهتر است به گذشته برنگردیم. خیلی خاطره خوبی از استقلال ندارم و دوست ندارم خاطراتم زنده شوند.)

*در مورد بدهی‌های به جا مانده کمی صحبت کنیم. آقای افتخاری اسمی از شما نیاوردند اما از بدهی‌های به جا مانده از قبل می‌گویند و دردسرهایی که برای ایشون ایجاد شده.
خب آن زمانی که من به استقلال رفتم نیز بدهی از قبل مانده بود. ما هم برای حفظ تیم باید هزینه‌هایی انجام می‌دادیم. ما از حامیان مالی هم پول گرفتیم اما با مبلغی که دریافت می‌کردیم، نمی‌توانستیم همه هزینه‌ها را پوشش دهیم و بدهی‌های قبلی را تسویه کنیم. این وضعیتی نیست که من درست کرده باشم یا مدیری دیگر. این وضعیتی است که از نبود نظام باشگاهداری در ایران به وجود آمده است. هیچ معیار و چارچوبی در مورد هیچ چیزی وجود ندارد. از نحوه انتخاب هیئت مدیره گرفته تا میزان پولی که باید به بازیکنان پرداخت شود. حالا این شرایط در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس کار را سخت‌تر می‌کند. چون تماشاگران عاشقی دارند که باید پاسخ آن‌ها را هم بدهید و راضی نگهشان دارید.

* از ارتباط‌تان با قلعه نویی بگویید که خیلی خوب شروع شد.
قلعه نویی یک مربی استثنایی است. برای کارش وقت می‌گذاشت و از هیچ تلاشی برای بهبود شرایط تیم استقلال کوتاهی نمی‌کرد. اما زمان به گونه‌ای بود که نتوانست تمام بازیکنان مورد نظرش را جذب کند و این موضوع روی نتایج تیم تاثیر گذاشت.

 * چی شد که این رابطه خوب، در نهایت به جدایی قلعه نویی از استقلال جدا شد؟
متاسفانه به خاطر نتایج، هواداران اعتراض داشتند و در نهایت هیئت مدیره مصوب کرد که تغییرات ایجاد شود.

* این حرف یعنی اینکه اگر تصمیم گیرنده صفر تا صد شما بودید، ایشان را حفظ می‌کردید؟
همینطور است. ایشان ویژگی‌هایی دارند که به نظرم از برخی دیگر متمایزشان می‌کند. من و قلعه نویی از سالهای بسیار دور با هم دوست بودیم و وقتی مجبور شدم فرد دیگری را جایگزین کنم، به خاطر این تصمیم ناراحت بودم. هنوز هم وقتی به آن روزها فکر می‌کنم از خودم می‌پرسم چرا باید دوستی چندین ساله، تحت تاثیر عوامل مختلف قرار بگیرد و خدشه دار شود. البته آقای قلعه نویی بعد از آن تصمیم هم همیشه احترام بزرگتر- کوچکتری را حفظ کرده و  چیزی به من نگفتند اما خودم بابت این موضوع ناراحتم چون برای قلعه نویی به خاطر خصایصی که دارد، احترام زیادی قائلم.

* بعد از قلعه نویی، سراغ مظلومی رفتید و در نهایت به منصوریان رسیدید؟ چی شد که حکم به مربیگری او دادید؟
وقتی در جام حذفی نتیجه نگرفتیم و در لیگ هم رده دلخواهی به دست نیاوردیم، فضا برای ادامه کار آقای مظلومی فراهم نبود و باید فردی دیگر را جایگزین می‌کردیم. در بررسی‌ها به چند گزینه رسیدیم که برخی از آن‌ها خارجی بودند.

* به خاطر نبود پول کافی با خارجی‌ها توافق نشد؟
نه. در پایان بررسی‌ها اعضای هیئت مدیره گفتند که مربی باشد از داخل که استقلالی باشد و نزد هواداران محبوبیت داشته باشد. ضمن اینکه آقای منصوریان با نفت نتیجه خوبی گرفته بود و از نظر هیئت مدیره شرایط فنی لازم برای مربیگری استقلال را داشت.

* از همکاری با او راضی بودید؟
من معتقدم که منصوریان عملکرد بدی نداشت و این اواخر کمی بدشانسی آورد. در آن مقطعی که من در استقلال بودم، منصوریان تیم خوبی جمع کرد اما خب با مصدومیت بازیکن و محرومیت آن‌ها مواجه شد و دستش بسته ماند. با این حال بد نتیجه نگرفت. به نظرم باید به او فرصت بیشتری داده می‌شد.

* اما خیلی وقت بود که بحث تغییر منصوریان مطرح بود و در نهایت بعد از فشارهای زیاد، مدیران فعلی تصمیم به استخدام شفر آلمانی گرفتند.
این خیلی بد است که ما به شیوه عرب‌ها رفتار کنیم. البته قبول دارم که گاهی برای مدیریت مجموعه‌ای شرایط فوق العاده سخت می‌شود و آنقدر از طرف هوادار و برخی دیگر از عوامل فشار می‌آید که مدیر عامل و هیئت مدیره مجبور به تغییر می‌شوند. با این شرایط هیچ کسی در فوتبال ایران در حاشیه امنیت قرار ندارد و هر لحظه باید احتمال تغییر را بدهد.

* چه روزی در استقلال برایتان خیلی سخت بود؟
من در باشگاه استقلال تلخ و شیرین زیاد داشتم. اما تلخی هایش بیشتر بود. نتیجه نگرفتن تلخی خاص خودش را دارد اما چیزی که بیشتر مرا آزار می‌داد قضاوت هایی بود که می‌کردند. من در جایگاهی بودم که نمی‌توانستم خیلی از پشت پرده‌ها را مطرح کنم و هیچ وقت هم نمی‌گویم اما قضاوت شدم. من نمی‌خواستم کسی را مقصر نشان دهم و از این به بعد هم چیزی نمی‌گویم اما بعضی رفتارها در آن مقطع واقعا زجرم داد.
اما اگر می‌گفتید، شاید بخشی از انتقادها کم می‌شد؟
شاید مقصر اصلی برای اتفاق هایی که در مورد خودم افتاد، خودم بودم. شاید باید محکم می‌ایستادم و پیشنهاد آقای گودرزی را قبول نمی‌کردم و هیچ وقت مدیر عامل استقلال نمی‌شدم. وقتی پذیرفتم که باشم، باید تبعاتش را هم می‌پذیرفتم.

* اگر برگردید به آن زمانی که آقای گودرزی پیشنهاد حضورتان در باشگاه استقلال را داد، آیا باز هم پاسخ تان مثبت است؟

به هیچ وجه. اگر به عقب برگردم، هرگز مدیر عامل استقلال نمی‌شوم. چون تفکر و نوع مدیریت من چیزی نبوده که در یک باشگاه فوتبال باید اجرایش کرد. شاید در کوتاه مدت بتوانم یکسری کارها را انجام دهم اما در دراز مدت نمی‌توانم این کارها را انجام دهم. من برای خودم  و نحوه مدیریتم ایده دارم و دوست دارم آنچه خودم فکر می‌کنم درست است را پیاده کنم اما در یک باشگاه فوتبال این شرایط نیست. به همین خاطر است که می‌گویم نباید در آن مقطع مدیرعامل استقلال می‌شدم. نه اینکه این تیم را دوست نداشته باشم. با تمام این اتفاق‌ها نسبت به این تیم عرق پیدا کرده‌ام و وقتی استقلال بازی دارد، آنقدر استرس می‌گیرم که نمی‌توانم بازی را ببینم.

* تا جاییکه می‌دانم، شما هیچ وقت استقلالی نبودید.
من هیچ وقت طرفدار هیچ تیم باشگاهی نبودم. حتی وقتی ژیمناست بودم هم سمت هیچ باشگاهی نمی‌رفتم. اما از وقتی که به استقلال رفتم چون با این فضا عجین شدم و به هر حال برای این تیم زحمت کشیده بودم، شرایطش برایم مهمتر شده است و پیگیری می‌کنم.

* یکی از حرف هایی که در مقطعی در مورد مدیریت شما در استقلال مطرح بود این است که برخی بازیکنان از جمله مهدی رحمتی تیم می‌بستند.
هیچ وقت به این شکل که شما می‌گویید، نبوده اما به هر حال گاهی مربی تیم با کاپیتان مشورت می‌کرد؛ خیلی از مربیان این کار را انجام می‌دهند. من به هیچ عنوان در کار فنی دخالت نمی‌کردم اما در مقطعی خواست مربی این بود که با کاپیتان مشورت کند. من فکر می‌کنم فضا نباید اینطور باشد که همه با هم تقابل داشته باشیم و رو دروی هم بایستیم مثل اتفاقی که چند شب پیش در برنامه 90 افتاد.

* برنامه 90 را دیدید؟
من واقعا متاسف شدم از این فضا. هیچ وقت برنامه 90 را کامل ندیده بودم اما آن شب تا انتها دیدم و خیلی ناراحت شدم. دلم می‌خواست به کسانی که در برنامه شرکت کرده بودند، زنگ بزنم و بگویم ادامه ندهید. چون برای باشگاه استقلال و ورزش چنین فضایی اصلا خوب نبود.‌ای کاش آقای افتخاری هم به آن برنامه نمی‌رفت.

*حرفی مانده که دلتان بخواهد بگویید؟
تنها چیزی که فکر می‌کنم همه ما باید حواسمان به آن باشد این است که دلی را نشکنیم. روزی در این پست هستیم و روزی دیگر نیستیم. اما امیدوارم خوبی هایی که در حق‌مان کرده‌اند را فراموش نکنیم.
*انگار دلتان پر است. به هر حال برخی رفتارها آزار دهنده می‌شوند. اما مهم نیست.
===========

خاطره اعتراض به مارتنیتی 
در لابلای صحبت‌هایش خاطره‌ای از المپیک لندن می‌گوید که جالب است. او ازمسابقه سعید عبدولی می‌گوید و اعتراضی که در آن زمان به مارتنیتی شد:« قبل از لندن پیش بینی ما این بود که کشتی خوب نتیجه می‌گیرد. اتفاقی که افتاد و اگر در کشتی فرنگی در ارتباط با کشتی سعید عبدولی آن همه اعتراض نمی‌شد؛ می‌توانستیم در کشتی آزاد نتیجه بهتری بگیریم. در آن روز وقتی داور اشتباه کرد – که البته بعدش ثابت شد، اشتباهی در کار نبوده- همه شروع کردند به اهانت به مارتنیتی. از تماشاگران گرفته تا برخی مسئولان ورزش، از  رئیس کمیته ملی المپیک گرفته تا وزیر وقت ورزش؛  بلند شدند و اعتراض کردند. به من هم می‌گفتند بلند شو. اما من گفتم شما بنشینید. ما پس فردا قرعه کشی آزاد را داریم و او در قرعه کشی این رفتار را تلافی می‌کند. مشخص بود که او کار خودش را می‌کند و کرد.»
===========
گریه به خاطر سوریان
افشارزاده در دقایقی که از لندن می‌گوید؛ به مسابقه سوریان می‌رسد و در این لحظه است که اشک در چشمانش جمع می‌شود. می‌گوید:« اینقدر این مدال به من چسبید که وقتی هر بار یادش می‌افتم، تحت تاثیر قرار می‌گیرم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.