قدس آنلاین- حتی تا همین یکی دو سال پیش میان برخی اهالی فعال و بیش فعال فضای مجازی، بحث و جدل بود سر اینکه : چند درصد دانشمندان شاغل در «اداره کل هوانوردی و فضا» ی آمریکا (ناسا)، ایرانی هستند؟
نه به آمار ۴۳ درصد آنهایی که فهرست داده و نام دانشمندان ایرانی «ناسا» را ردیف کرده بودند کاری داریم و نه به آمار بالای ۷۰ درصدی آدمهای بیش فعال فضای مجازی که عادت کرده اند اول برای کشورمان، میراث و مفاخر بتراشند و بعد هم بابت این مفاخر و میراث های خود ساخته به عالَم و آدم فخر فروشی فرهنگی کنند!
خدمت کاربران همیشه فعال در فضای مجازی یاد آور می شویم که به جز فهرست و درصدهای بی سند و مدرک در باره ایرانی های شاغل در امور فضایی، مفاخر واقعی و حقیقی هم وجود دارند که در زمینه فضانوردی و حضور در مجامع علمی و تحقیقاتی، پیشینه جالب توجهی دارند. یک نمونه اش پرفسور «ابوالقاسم غفاری» که هم اسناد و مدارک فعالیت های علمی اش در «ناسا» و جاهای دیگر موجود است و هم خودش در این زمینه یک سند و مدرک معتبر به حساب می اید.
ز گهواره تا گور
۴ سال پیش، درست مثل امروز، در حالیکه پنجمین ماه از ۱۰۶ سالگی اش را به نیمه رسانده بود از دنیا رفت. وقتی می گوییم ۱۰۶ سال لابد، تنها مشتی پوست و استخوان جلوی چشمتان می آید که سالهاست در بستر افتاده، هوش و حواسی برایش نمانده، حساب و کتاب زمان از دستش در رفته و زندگی گیاهی دارد. «ابوالقاسم غفاری» اما از جمله دانشمندانی است که حتی در آستانه ۱۰۰ سالگی و هنگام گفت و گو با خبرنگاران، بخوبی در باره دوران احمد شاه و زمان کودکی خودش صحبت می کرد و به خاطر داشت که متولد ۲۵ خرداد سال ۱۲۸۶ در «سرچشمه» تهران است. بالاتر از این، تا ۱۰۱ سالگی همچنان مشغول کارهای پژوهشی و علمی بود!
دانشمند رکورد دار
اگر اینقدر ساده و خودمانی در باره اش حرف زدیم سبب نشود از یاد ببرید که «ابوالقاسم غفاری» از جمله برجسته ترین دانشمندان ایرانی در حوزه علوم ریاضی، فیزیک و علم و صنعت هوا فضا به شمار می رود. نخستین ایرانی راه یافته به سازمان فضایی آمریکا هم هست و بر اساس گفته خودش چند سال بعد از حضورش در «ناسا» دانشمند دوم ایرانی هم به او ملحق می شود. البته این تنها رکوردش نیست بلکه او تنها دانشمند غیر آمریکایی حاضر در پروژه «آپولو» است که مأموریت فرستادن انسان به کره ماه را داشت. اگر احساس می کنید کافی نیست این را هم اضافه کنیم که : همکاری طولانی مدت با «انیشتین» در زمینه نظریه وحدت میدانها را هم دارد!
خاطراتش با «انیشتین»
پیش از اینکه با «انیشتین» در یک پروژه همکار شود هم با او نامه نگاری داشت. خوش در این باره گفته است : « ... هر چند که انگلیسی انیشتین در آن زمان چندان خوب نبود، اما بعد از خواندن و مطالعۀ مقالۀ علمیام، از طریق پست جوابی برایم ارسال کرد. ایشان نوشته بود Very Interesting یعنی بسیار جالب است... رییس بخش ریاضی دانشگاه «پرینستون» من را به انیشتین معرفی کرد ... من در زمینه نظریات انیشتین درباره نزدیکی قوای الکترومگنتیک و قوای گرانشی کار میکردم... من در سالهای ۱۹۵۱ و ۵۲ افتخار همکاری با «انیشتین» را داشتم... «رابرت اوپنهایمر» و «انیشتین» از ساخت بمب هیدروژنی که آمریکا در تلاش تولید آن بود بسیار ناراحت بودند. «اپنهایمر» به دلیل این مخالفها متاسفانه برکنار شد و انیشتین هم که اساساً برکنار بود. هر دوی آنها از انفجار بمب اتمی در هیروشیما هم به شدت ناراحت بودند و نگران بودند که این بمب جدید به مراتب بدتر از بمب اتمی است. البته با من در این مورد صحبتی نمی کردند، اما با هم که صحبت می کردند، معلوم بود بسیار ناراحتند».
از «آقا سید» تا «هاروارد»
فکرش را بکنید! بیشتر از ۱۰۰ سال پیش، چه کسی فکر می کرد از محله «سرچشمه» و کلاس های درسی که بیشتر به مکتبخانه های قدیمی می مانست، از پای درس معلمی که اهالی محل «آقا سید» صدایش می زدند و خانواده ها هر ماه پولی به او می دادند تا به بچه هایشان خواندن و نوشتن یاد بدهد، از کلاس درسی اینچنینی، یک نفر پیدا بشود که به معتبرترین دانشگاههای آن روز جهان برود و آخرش هم سر از «ناسا» در بیاورد و آپولو بفرستد به کرده ماه؟
البته رسیدنش به آن بالا بالاها، آنقدر که ما تند و آسان گفتیم، نبود. از کلاسهای «آقا سید» به مدرسه «اشراف» رفت و از آنجا به «دارالفنون» و بعد هم با یک بورسیه کامل به دانشگاه «نانسی» فرانسه اعزام شد تا ریاضی و فیزیک بخواند. دریافت مدرک دکتری از دانشگاه «سوربن»، کار های محاسباتی در رصد خانه پاریس برای محاسبه اینکه چه مقدار نیرو لازم است تا بتوان ماهوارهای را بدون خطا در مدار ماه قرار داد، بازگشت به ایران و تدریس در دانشگاه تهران، دو سال خدمت سربازی و سطح بندی زمینهای تهران برای ارتش، دعوت به «دانشگاه هاروارد» بهعنوان محقق و استادیار پژوهشی در زمینهی «معادلات دیفرانسیل» و «دینامیک گازی» و ... مسیر او برای رسیدن به جایگاههای مختلف علمی است.
پرفسور هشترودی
در «هاروارد» بود که پروفسور «هشترودی» نیز به او ملحق شد تا «غفاری» در حالیکه افتخار شاگردی «هشترودی» را داشت به قول خودش افتخار همکاری با او هم نصیبش شود. ماجرای پیوستنش به «ناسا» اما از قول خودش خواندنی است: « ...یک کنگره بین المللی است که هر ساله در یکی از شهرهای اروپا یا آمریکا تشکیل می شود، من در همه این کنگره ها شرکت کردم... آشنایی من با این موضوعات، از این کنگره ها آغاز شد. زمانی که در سال ۱۹۵۶ به آمریکا رفتم، به اداره استاندارد آنجا منتقل شدم و در آنجا با شخصی به نام دکتر Hugh Dryden که بعدها معاون «ناسا» شد، آشنا شدم. زمانی که ناسا تشکیل می شد، از عده زیادی جهت همکاری دعوت کردند که ایشان مرا نیز به ناسا دعوت کرد».
در «آپولو «چکاره بود؟
پروژه «آپولو» با همه حرف و حدیث هایی که در باره آن وجود دارد به هر حال نه تنها برای آمریکا بلکه برای علم و توانایی های بشری یک افتخار بود. در این صورت برای «غفاری» هم افتخار بزرگی بود که به عنوان تنها فرد ایرانی سهمی در این برنامه فضایی داشته باشد. بنابراین اجازه بدهید برای پایان بندی بهتر این مطلب به جای مدالها و تشویق هایی که از رئیس جمهور و دیگر مقام های آمریکایی گرفت، «غفاری» از نقش و وظیفه اش در این برنامه بگوید: «وظیفه ما در آپولو، تعیین مسیر فضاپیما در جریان سفر به ماه بود تا فضاپیما بتواند در کوتاهترین زمان، حداکثر فعالیت را انجام دهد و یا اگر اشتباهاتی در مسیر رخ می داد، آنها را اصلاح می کردیم».
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA
نظر شما