قاب سرخ اربعین
زیر نور یک چراغ
گوشهای از یک اتاق
عکس چهل آلاله را در قاب کرد
داغ هر چه تشنگی را
تازه کرد... .
...
سفره دل را گشود
بغضهایش را به چهل تا قطره اشک
دعوت نمود...
*
در حضور قلب خود
اربعین سادهای برپا نمود...
اربعین اشکها...
با چهل تا کوزه که
لبریز کردم از «عطش»
موجبات دعوت صدها شقایق را
فراهم کردهام...
*
زیر لب
گفتم به اشک؛
کاش هر شب
تا چهل شب
سفره دل،
پهن بود...
...
تا چهل شب
کاش حس و حال دعوت
«داغ» بود...
زینب رز ثمالی (سوزان)
نظر شما