قدس آنلاین- مناسک به عنوان سپهری که قرار است فکر، اندیشه و ایمان را به عرصه زندگی عملی وارد کند در هر دینی مشهود و موجود است. عملکرد مناسکی و نزدیکی به امر قدسی برای یک شیعه در فضاهای مناسکی عاشورا و مناسبت های پس از آن به بهترین وجه مهیا میشود به طوری که برای یک مشارکت کننده بیرونی هم به خوبی قابل درک و تجربه نمودن است. یکی از مهمترین این فضاهای مناسکی مربوط به "زیارت اربعین" است که در منابع روایی شیعی فراوان به آن توصیه شده است. در واقع در تشیع زیارت از جمله مهمترین مناسک دسته جمعی محسوب می شود و سابقه ذهنی کلی در مورد آن وجود دارد.
راهپیمایی اربعین اگر چه از جمله مناسک دینی است که به لحاظ ریشههای تاریخی به شیعیان عراق تعلق دارد؛ ولی اکنون بعد از گذشت سالها با افزایش معنادار تعداد مشارکتکنندگان ملیتهای مختلف در حال تبدیل شدن به نمادی از هویت مذهبیِ شیعه است. نمادی که سهم به سزایی در ایجاد خودآگاهی در میان شیعیان دارد و به حفظ و تداوم احساسات مذهبی و ایجاد همبستگی و وحدت در میان آنها کمک خواهد کرد و بیشترین اهمیت آن از آنجاست که بالقوه، وجه نمادین پررنگی دارد. چرا که اگر رمزها و نمادها نباشند، احساساتِ اجتماعی، فقط وجودی گذرا خواهند داشت. مادام که آدمیان با هماند و وجودشان بر هم تأثیر متقابل میگذارد این احساسات جمعی، بسیار نیرومند خواهند بود. اگر حرکتهایی که قالب بیان احساساتاند بر روی چیزهایی که پایدار هستند حک شوند در این صورت آن احساسات جمعی و حرکات بیانگر آنها نیز پایدار خواهند شد. وجود آن چیز، دائم یادآور آن احساسات بر اذهان است و همواره آنها را بیدار نگاه میدارد. باری، علامتگذاریهای نمادین که برای خودآگاهی یافتن جامعه ضرورت دارد از نظر پیوستگی و ارائه این خودآگاهی نیز همچنان ضروری است. این نمادِ هویتی جدید علاوه بر اینکه بیانگر و بازتابندۀ احساس مشترک جمعی و موج غالبی از باورهای دینی تعداد بسیاری از مردم است از سویی هم به نوعی به برساخته شدن دوبارۀ این باورها کمک میکند؛ چرا که نمادها علاوه بر آنکه بازنمای حیات اجتماعیاند در ساختن آن نیز مشارکت دارند.
همکاری افراد در ایام اربعین از جنس همدلی و اخلاق است. در چنین بستر مهیای معنوی که از اجتماع پر شور مذهبی به وجود آمده است، در از میان بردن اختلافات فرهنگی و کم اثر کردن شکافهای موجود میان ملتهای منطقه و ایجاد الفت، وحدت و همبستگی بیشتر میان شیعیان تأثیر فراوانی دارد.
از طرفی در مناسک اربعین بر خلاف روزهای عادی -که افراد اشتغالات دنیوی و مادی دارند- برهم خوردگی در نظم و منطق حاکم بر زندگی افراد و تعاملات روزمره آنها وجهی بسیار جذاب از یک تجربه دینی ناب را به زائران مینمایاند و شیرینی احساس تجربهای متفاوت و نامأنوس از روابط مبتنی بر منافع فردگرایانه را به آنها میچشاند.
در این جمع، از آنجا که روابط معمول و نظم اجتماعی به هم میخورد و نیرویی معنوی، افراد را در تعامل با یکدیگر قرار میدهد، همه چیز صبغهای معنوی و الهی دارد و حتی حقوق و وظایف هم در راستای یک هدف مقدس، تعریفی دگرگون مییابند.
در فضای مناسکی اربعین به خوبی میتوان شاهد عینیت یافتن همذاتی افراد در احساس و باور دینی شد. افراد از اقوام و ملیتهای مختلف با انگیزۀ مشترک اتصال به وجود قدسی امامشان در یک جمع بینظیر گردهم میآیند و عشق و ارادت دینی اشان را به نمایش میگذارند.
در واقع مناسک مذهبی مانند اربعین به خوبی توانسته جمع را به تحرک وا دارند. گروهها برای برپایی آنها تجمع میکنند از اینرو نخستین اثرشان مرتبط کردن افراد، افزایش تماس میان آنها و صمیمیت بخشیدن میان آنها با این واقعیت است که محتوی آگاهیها تغییر مییابد. این در حالیست که در روزهای عادی اشتغالات دنیوی و مادی هستند که توجه بیشتر افراد را جلب میکنند.
زیارت، سفری است که یک شخص در جستوجوی حالتی انجام میدهد که معتقد است در بردارندۀ آرمانی ارزشی است و در زیارت اربعین هر زائر اگرچه به معنای حقیقی کلمه، ایمان و یقین دارد؛ ولی در جمع زائران دیگر قرار میگیرد تا باور و احساس خود را به آنها نیز منتقل کند. این نیازی غلبه ناپذیر در درون او برای گستراندن احساسش است. او برای این کار از حالت فردیت و تنهایی خویش فاصله میگیرد و به سیل زائران اربعینی میپیوندد و این شور اعتقادی برانگیخته از کوشش اوست که درونش را تسلا میبخشد.
در فضای مناسکیِ اربعین به خوبی میتوان شاهد "پراکسیس" و تلاقی و پیوند میان باور و رفتار بود. باوری که فرد را در مسیر حرکت عینی قرار میدهد، مسیری پر از رنج و سختی. در واقع مسیر زیارت و سختیهای آن هم، جزئی از عمل مؤمنانه است و زیارت از همان نقطۀ شروع حرکت زائر آغاز شده است و از آنجا که «هر مناسکی نوعی فرآیند تطهیر محسوب میشود» از اینرو فرد در این پراکسیس خاص و با تحمل سختیهای مسیر به نوعی به دنبال تطهیرِ نفس و رهایی از آلودگیها و خالص شدن است. البته در مسیر زیارت اربعینی برای تحمل رنجها و سختیها علاوه بر نیاز فرد به تطهیر، دلالتی دیگر هم وجود دارد و آن تلاش زائر امام حسین علیهالسلام در دستیابی به نوعی همذاتپنداری با امام و خانواده و یاران ایشان است. یعنی مرور و تکرار تجربۀ جدیدی از آنچه قرنها پیش اتفاق افتاده است و از امام حسین(ع) و یارانش برای ابد، تصویری زنده و مقدس در اذهان حک کرده است.
در بستر این رنج و سعی و تلاش مؤمنانه برای نزدیکی به امر قدسی، وجهی عرفانی از مناسک رخ مینماید. سیر وسلوک عارفانهای که مهمترین مکانیسم اثرگذاری مناسک بر مؤمنان است.
بنابراین از دلایلی که میتواند برای زائران اربعین ایجاد انگیزۀ قوی کند نوعی تجربه خوشایند عرفانی و معنوی و احساس رضایت است که به دنبال طی طریق و رسیدن به پایان مسیر برایشان محقق میشود. احساس رضایتی که در طی مسیر نیز از دیدن زائران دیگر و همراهی با آنان تجربه کردهاند؛ «چرا که افراد با حضور در یک مناسک به یکدیگر شهادت میدهند که همگی از اعضای یک جماعت با نظام اخلاقی مشترکاند و به پیوندهای خویشاوندی که آنان را به هم متصل میکند، آگاهی مییابند» از جمله امید به شفاعت و نجات از طریق اتصال به موجودی قدسی و الهی که یکی از دلالتهای محکم و قطعی ایجاد انگیزه و شوق به زیارت است و از آنجا که «امر لاهوتی تسریپذیری بسیار بالایی دارد» این امید در میان جمع تسری مییابد.
افراد در این مسیر تجربهای عمیقاً درونی و بلاواسطه با امر قدسی دارند که برای هر کدامشان معانی خاص خود را دارد. در طی مسیر، زائر در حال معنا بخشیدن به خود است و غایت چنین صیروریتی یگانگی با مطلوب است.
در اجتماع مناسکی فرد نیرو و قدرتی در درونش حس میکند که در عین حال حمایتش میکند و او را به فراسوی خود میخواند. با تکیه بر همین نیروست که به نظرش میرسد، میتواند بهتر با ابتلائات و مشکلات زندگی مواجه شود و حتی میتواند طبیعت را در برابر خواست خود به زانو درآورد. این احساس مذهبی در جامعۀ بشری عمومیتر و مداومتر از آن بوده است که بتواند توهم باشد. توهم قرنها به این ترتیب تداوم نخواهد یافت، پس نیرویی که انسان احساس میکند به سویش میآید، باید واقعاً موجود باشد. در این مناسک است که ایمان مشترک کاملاً به طور طبیعی در قلب این گروه تشکیل شده و دوباره تقویت میشود. این ایمان دوباره متولد میشود، چون خود را در شرایط واقعی که ابتدا قرار داشت مشاهده خواهد کرد.
بنابراین زائر اربعین نیز که در فضایی مناسکی طی طریقی دسته جمعی را تجربه می کند، نیرویی قدسی و الهی دریافت میکند که میتواند نقطه پایانی بر تردیدهای ذهنیاش باشد. علاوه بر این، حضور در این اجتماع مناسکی موجد آگاهی و باورهای جدید برای زائر می باشد، باورهایی که صبغهای شهودی و عرفانی دارد.
در فضای مناسکی اربعین فرد مؤمن اگر چه به ظاهر در میان انبوه جمعیت کاملاً گم است ولی در ذهن و آگاهی خود به نوعی در جریان یک سلوک معنوی فردی آگاهانه قرار دارد. در واقع مواجهه با حقیقت معنایی عاشورا برای این مؤمن عامل اصلی جذب شدن و قرار گرفتن در چنین فضای مناسکی میباشد. حقیقتی که از دیدگاه شیعه و بسیاری از متفکرین و آزاد اندیشان دنیا، بیانگر مهمترین مصداق عینیت یافته و واقعی از تقابل جهل و معرفت، اسارت و آزادگی و دنائت و تعالی روح انسانی است و از آنجا که این حادثه طبق باور و نگاه فرد مؤمن کاملاً حقیقی است و نه سمبلیک و نمادین، به مرورذهن او را در مسیری معنوی و سلوک گونه قرار میدهد و روز به روز افقهای معنایی تازه را مقابل دیدگان مؤمن میگشاید.
بنابراین به جرأت میتوان گفت امروز زیارت اربعین، مناسکی است که مرزهای جغرافیایی، اجتماعی و ایدئولوژیک را به طرز شگفتآوری در نوردیده و در زمان مناسکی خود بر روی زمین اتصالی قدسی و آسمانی را برای انسان مؤمن میسر ساخته است.
نظر شما