قدس آنلاین- شاید دیدن برخی پدیدهها و تکرار و فراوانی آن، اهمیت مسئله را در نگاه مسئولان کمرنگ کرده باشد اما باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که یکی از آسیبهای اجتماعیِ امروز در کشور ما که باید از آن به «آسیب مادر» یاد کرد، مسئله «بیکاری» است. بیکاری بصورت زنجیرهوار باعث تولد آسیبهای دیگر میشود.
دیروز در تاکسی و در حال آمدن به روزنامه، راننده جوان که دل پردردی از اوضاع روزگار داشت، سرِ درد و دلش با من که مسافر تنهای خودروی او بودم، باز شد. از کارش گفت که آن را از دست داده است و از بیکاری این روزهایش. کاری که بابت آن ماهیانه یک میلیون تومان حقوق میگرفته در حالی که بیمه هم نبوده است. میگفت دو سالی در این کار که در یک شرکت معروف صنایع غذایی بوده، مشغول بوده، اما چندی پیش که صحبت بیمه شده، او را به بهانهای بیرون کردهاند و فرد دیگری را جایگزینش کردهاند تا احتمالاً یکی دو سال دیگر او را هم بیرون کنند و باز نفر بعدی.
گلایه داشت از اینکه هر جا میرود، خبری از کار نیست. میگفت کل راسته شهرک صنعتی را بارها رفتهام و آمدهام اما کسی به من کار نمیدهد در حالی که به همان ماهی یک میلیون تومان هم راضیام. حالا از مجبوری با این ماشین، مسافرکشی میکنم، اما این کار درآمدی ندارد.
خیلی مظلومانه حرف میزد. بدون هیچ خواسته بزرگی. فقط یک کار بخور و نمیر میخواست تا نانی به خانه ببرد و نه بیشتر. حتماً فکر خرید خانه و مسافرت داخلی و خارجی و مبلمان منزل نبود؛ چون کسی که به ماهی یک میلیون تومان ساخته است، چنین خیالاتی را در سر نمیپروراند.
با خودم فکر کردم چرا باید برخی حقوقهای چند ده میلیونی و حتی چند صد میلیونی بگیرند و برخی مانند این جوان که به ماهی یک میلیون تومان هم راضی است، کاری گیر نیاورند. آیا به کار گرفتن او بدون بیمه با حقوق یک میلیون تومانی، یک کار انسانی و جوانمردانه است؟ او و امثال او تنها به دلیل «احتیاج» باید استثمار شوند؟
سوار تاکسی بعدی که شدم راننده، مرد میانسالی بود که از مسافرکشی رانندگان شخصی و تاکسیهای اینترنتی گلایه داشت و میگفت نان ما را آجر کردهاند و بیچاره شدهایم. قصه و غصه او بی ربط با راننده جوان قبلی نبود؛ او گلایه داشت اما با توضیحات من پذیرفت جوانی که بیکار است، نمیتواند به دنبال دزدی برود. مجبور است با دندهکشی صد تا یک غاز، تکه نانی به خانه ببرد.
یکی بیکار میشود و وارد زنجیره شغلی یک نفر دیگر میشود و او را هم با کاهش درآمدش بیکار میکند و این دور باطل ادامه مییابد. مسئولان باید بپذیرند که امالامراض آسیبهای اجتماعی، مسئله بیکاری است و تا این درد درمان نشود، کاهش جرم و جنایت و سرقت و اعتیاد، میسر نخواهد بود.
نظر شما