قدس آنلاین- دولت در حال گران کردن همه کالاها و مایحتاج مردم، خدمات و حتی دو - سه برابر کردن نرخ جرایم غیبت سربازی، عوارض خروجی، ثبتنام در مقاطع مختلف تحصیلی، حاملهای انرژی و هر روزنهای است که بتوان از آن کسب درآمد کرد و چاله چولههای خزانه را که به گودالهای عمیق تبدیل شده پر کرد.
دولت جرئت ندارد، بسیاری از بودجههایی را که خروجی مشخص ندارند و همه مشابه و یکسان هستند کم کند، جرئت ندارد از حقوق عدهای که همه ثروتمند هستند دیناری بکاهد و فقط جیب مردم بیپناه، بیدفاع و مظلوم را میشناسد و به گونهای مردم را نقره داغ میکند که مایه حیرت و تأسف است.
از قرارداد هستهای گرفته تا قراردادهای منعقد شده با کمپانیهای خودروسازی خارجی، دولت تمام مسائل مهم را محرمانه میداند و مردم از همه چیز بیخبر میمانند. مثلاً به مردم حتی خبر داده نمیشود که چرا ایران باید از پاریس شتر خریداری کند و به جای عقد قرارداد در پاکستان و افغانستان در پاریس قرارداد میبندد.
چرا ناگهان بهای خودروهای وارداتی که ۳۵، ۴۰ یا ۵۰ میلیون تومان است تا ۲۰۰ و حتی ۳۰۰ میلیون تومان افزایش مییابد. چرا تخممرغ نایاب و گران میشود و ناگهان ۲۰ هزار تن از خارج وارد میشود.
در هنگام اشغال کشور از سوی نیروهای انگلیسی و شوروی سابق و سپس نیروهای آمریکایی که در آذر ۱۳۲۰ پس از حمله ژاپن به هاوایی و بندر پرل هاربر وارد بندر شاپور (امام خمینی امروز) شدند، برخی از پیران سیاست آن زمان مردم را قانع میکردند.
در طول سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ تا پیش از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که متأسفانه قلمها شکست و زبانها در دهان فلج شد، رجال سیاسی و روزنامه نگاران پیوسته با مردم روراست بودند و به همین جهت ایران در پرتو درایت و میهن دوستی و تدبیر آنها توانست از برزخ آذربایجان و کردستان بیرون آید و این دو استان زرخیز ایران را از دهان خرس روسی و دندانهای تیز او بیرون بکشد.
همچنین ایران توانست صنعت ۵۰ ساله نفت و پالایشگاه با عظمت آبادان و سراسر تأسیسات کمپانی غارتگر نفت انگلیس را ملی کند و من که آن زمان کودکی ۱۱-۱۰ ساله بودم، میدیدم که همه مردم در آن جنبش خود را سهیم میدانستند.
اما دولت کنونی که گویا رئیس آن دانش آموخته آکسفورد است و وزیران او همگی دارای تیترهای برجسته علمی هستند و من به یکی دو تن از ایشان ارادت میورزم که یکی پزشک دلسوز و حاذقی است، شیوه سخن گفتن با مردم را نمیداند. سخنگوی بیخیال و ضعیف دولت میآید میگوید از حاملهای انرژی این قدر عایدات داریم، ولی مثلاً ۳۲ هزار میلیارد تومان کم است و قرار است ۴۸ هزار میلیارد بستانیم، مانند شفیعی جم کمدین که در سریالی میگفت: پول زوری خواهم و میخواهم بستونم. بده، بده.
چرچیل، نخست وزیر مقتدر انگلستان و منجی آن کشور با خواهش و لبخند و امید بخشیدن از مردم انگلیس در دوران جنگ خواهش میکرد همکاری کنند و نیازهای خود را کاهش و به دولت مجال دهند دشمن را که شب و روز بر خاک انگلستان بمب میریخت و کشتیهای چند هزار تنی آن کشور را غرق میکرد، از خیال تسخیر انگلستان دور کند. هیچ کس سخنان دولتیها را جدی نمیانگارد، هیچ به وعدههایی که میدهند اعتماد ندارد.
عدهای از سیاستمداران با سخنرانیهای هیجانی خود، با سکوت و بیاعتنایی و تبسم مردم رو بهرو میشوند و به نظر میرسد از شیوههای کهنه و منسوخ پیروی میکنند.
سخنگوی دولت بسیار بد سخن میگوید، حالت طلبکارانه از مردم دارد، مرتب میفرماید دولت میخواهد سهم خود را از حاملهای انرژی افزایش دهد. بسیار خب، مردم در این میان چکارهاند. وقتی در بودجه آن همه ارقام میلیاردی صرف همایشهای نهاد ریاست جمهوری میشود، چرا مردم موظفند کمبودهای بودجه را تأمین کنند؟ از کجا بیاورند؟ چرا دولت خود را به صرفهجویی مکلف نمیداند؟ چرا سهم کارهای عمرانی آن قدر ناچیز است؟ چرا این قدر دولت حقوق بگیر دارد؟
چرا بخش خصوصی به بخش حداقلی در اقتصاد کشور تنزل مقام یافته است؟ چرا گرانی بیداد میکند؟ چرا ایران این همه سفارتخانه در کشورهای جهان دارد؟ چرا این همه ارقام میلیارد تومانی به این شخص و آن شخص و این مؤسسه و آن مؤسسه تخصیص داده میشود؟ راستی چرا دولت این قدر از مردم طلبکار است و چرا سفره مردم را خالی میکند؟ نگاهی به چهرههای زرد و رنگ پریده و لباس مندرس مردم کردهاید؟
نظر شما