قدس آنلاین-سالهای زیادی از ورود انیمیشن به فضای سینمای ایران نمیگذرد اما با توجه به پیشرفتهایی که طی این سالهای کوتاه در حوزه انیمیشنسازی حاصل شده میتوان نوید روزهای خوبی را در این گونه سینمایی به دوستدارانش داد. جدا از همه اینها حمایت و تشویق گروههای انیمیشنسازی برای فعالیت بهتر آنها از ضروریات است و چه جایی بهتر از جشنواره فیلم فجر که میتواند با حمایت از انیمیشنها مردم را بیش از پیش با این گونه سینمایی آشنا کند اما امسال باوجود این که یک انیمیشن باکیفیت به نام «فیلشاه» در جشنواره حضور داشت، داوران در هیچ بخشی به این فیلم توجه نکردند و کوچکترین حمایتی نسبت به حوزه نوپای انیمیشن دریغ شد. به همین بهانه باهادی محمدیان کارگردان «فیلشاه» درباره جایگاه انیمیشن در سینمای ایران و حواشی جشنواره فیلم گفت وگو کردیم.
یک تصور عمومی وجود دارد که انیمیشن برای کودکان ساخته میشود در حالی که قلابی برای جذب مخاطب بزرگسال است. با توجه به این مسئله به نظر خود شما مخاطب اصلی انیمیشن کیست و در ایران چقدر بزرگسالان مخاطب انیمیشن محسوب میشوند و کودکان چقدر این فضا را میشناسند؟
این که میگویید مخاطب انیمیشن کودک است، در نگاه اول درست است ولی من خیلی این را قبول ندارم که مخاطب کودک و نوجوان قلابی برای آوردن مخاطب بزرگسال به سینماست. انیمیشن موضوعیت دارد و مخاطب اصلی آن هم کودک و نوجوان است و در وهله بعدی با بزرگسال مواجهیم. اما این را هم باید در نظر بگیریم که هیچ بچهای تنها به سینما نمیرود و این همراهی با دوستان، خانواده و یا با مدارس است. از سوی دیگر سیطره انیمیشن گسترده شده و یک رقیب جدی برای سینمای واقعی است و اگر به سینمای جهان هم نگاه کنیم همیشه جزو فیلمهای اول «باکس آفیس» است.
نکته دیگر این که مخاطب انیمیشن، خاص است و این موضوع دلایل مختلفی هم دارد؛ یکی این که چون مخاطب کودک و نوجوان سینما یا هر پدیدهای را با یک بار دیدن نمیتواند تحلیل کند و این برداشت خیلی سطحی است اما هربار که آن را تحلیل میکند به برداشت تازهای میرسد. فیلم هم جزو این قاعده است و زمانی که مخاطب کودک فیلم را میبیند با بخشهایی از آن ارتباط برقرار میکند و بخشهای دیگری را از دست میدهد به همین دلیل شاید چندین بار یک فیلم را ببیند.
سالهاست که همه کشورهای صاحب صنعت سینما به انیمیشن روی آوردهاند و از نظر میزان اهمیت، میتوان آن را تأثیرگذارترین گونه سینمایی قلمداد کرد. از نظر مخاطب هم باید بگوییم که یکی از حساسترین دورههای سنی را شامل میشود. به نظرم سینما برای کودک ونوجوان است زیرا اگر آن را به معنی سرگرمی در نظر بگیریم بیشتر در این سن کاربرد دارد چون در سنهای میانی، مشکلات زندگی، کار و... باعث میشود ما از سرگرمی فاصله بگیریم وعلاقه به سرگرمی هم قاعدتاً کمتر میشود.
بسیاری از انیمیشنهایی که تولید میشود، از حمایتهای دولتی برخوردارند و شعارهای بزرگی مانند اکران بینالمللی و جهانی شدن دارند. بخش خصوصی چقدر در این فضا حضور دارد و عملاً حمایت بخش خصوصی از انیمیشن قابل توجه است یا خیر؟
سینما در این سالهای اخیر خیلی به بخش دولتی متکی بوده است. ضمن اینکه کار بخش خصوصی حمایت کردن نیست. علاوه بر این در انیمیشن هزینهها بیشتر از سینمای واقعی است و بخش خصوصی نیازمند حمایت است که این حمایت صرفاً پول نیست. اگر ما بخواهیم این چرخه اقتصادی در سینما درست اتفاق بیفتد این اتفاق به دست بخش خصوصی میسر است، زیرا رقابت به وجود میآورد و ما مجبوریم کار باکیفیت بسازیم. از طرفی باید خودمان را توسعه بدهیم و با علم روز دنیا آشنا شویم. در ایران غیر از این راه، راه دیگری برای پیشرفت و توسعه نیست و بخش خصوصی است که میتواند وارد شود و هزینه کند چون بخشهای دولتی که وارد میشوند و هزینه میکنند؛ این هزینه را در میآورند، بنابراین برای تیم تولید، کیفیت در اولویت بعدی است. نتیجه این میشود که فیلم فروش نمیکند و مخاطب جذب آن نمیشود در نتیجه فروش و بازگشت سرمایه ندارد و این چرخه ناقص میشود.
بنابراین فکر میکنم این اتفاق یعنی چرخه درست اقتصادی از تولید تا توزیع، در بخش خصوصی رخ میدهد و فکر میکنم مؤسسه هنر پویا به عنوان یک شرکت خصوصی نمونه خوبی است که کارهای انمیشین با هزینه بالا میسازد و اتفاقا درآمد هم دارد.
انیمیشن در ایران به عنوان یک هنر ـ صنعت نوپا، رقیبهای جدی در فضای بینالمللی دارد و ناخواسته با کارهای بزرگ و روز دنیا سنجیده میشود. جایگاه انیمیشن ما در فضای بینالمللی کجاست و چقدر به این فضا نزدیک هستیم؟
ما بعد از این که «شاهزاده روم» را تولید کردیم، هیچ کس فکر نمیکرد جایگاه سوم پرمخاطب ترین فیلم سال را به دست بیاورد و این نشان میداد که ظرفیت انیمیشن بسیار بالاست. از طرفی فروش بالا باعث شد که کار بعدی را شروع کنیم و الان هم این برنامه را داریم که هر سال یک انیمیشن تولید کنیم. زمانی که ما فیلمنامه را مینویسیم، به بازارهای جهانی نگاه میکنیم چون میخواهیم پخش بینالمللی هم داشته باشیم و پارامترهایی وارد فیلمنامه میکنیم که فیلم مختصات ایرانی به خودش نگیرد و بتواند در فضای بینالمللی هم جایگاه خودش را داشته باشد. یا این که فکر میکنیم در کنار فیلم بتوانیم محصولات جانبی مانند عروسکها، بازیها و ... را تولید کنیم که بتواند بخشی از هزینههای تولید را دربیاورد و خوشبختانه طی این سالها هم در کشور خودمان شناخته شدهایم.
ما در حال حاضر نمیتوانیم ادعا کنیم که صنعت انیمیشن داریم. صنعت انیمیشن یعنی در حوزه انیمیشن شبیه کشورهای صنعتی شده باشیم. این که یک تیم، سالی یک انیمیشن تولید کند و ما نهایتاً هر سه سال یک بار یک انیمیشن داشته باشیم معنایش این نیست که این صنعت را داریم. در واقع این اتفاقی است که در نتیجه تلاش خودجوش تیمها میافتد. ضمن این که این صنعت نیاز به زیرساخت دارد و باید بتوانیم روی حمایتهای بخش دولتی حساب کنیم.
یکی دیگر از مؤلفههای این زیرساختها برخورداری از فضای آکادمیک است. در این مورد در چه سطحی هستیم؟
متأسفانه در مورد فضای آکادمیک بسیار ضعیف هستیم. فقط دانشگاه سوره و دانشکده صدا و سیما در این زمینه فعالند. به نظرم باید ۱۰ تا ۱۵ دانشگاه داشته باشیم و خروجی دانشگاه هم باید انیمیشن باشد و کاملاً همه دانشگاهها خروجی تجربی و عملی داشته باشند. همه اینها در کنار هم میشود صنعت؛ یعنی استقلال بخش خصوصی، حمایت بخش دولتی، رشد فضای آکادمیک و از طرفی دیگر حمایت در زمان اکران و بحثهایی مانند بیمه و صنف است که در نهایت چرخه صنعتی را تشکیل میدهد.
در حال حاضر در ایران یکی دو شرکت مستقل وجود دارد که به صورت خودجوش کار سینمایی انیمیشن میکنند و این، جایگاه انیمیشن ما در سینمای دنیاست. جالب است بدانید درآمد حاصل از انیمیشن ژاپن به عنوان یکی از سردمداران حوزه انیمیشن برابر با بودجه نفت ماست. این یعنی صنعت به عنوان بخشی که درآمدزایی میکند و جالب است که در همین کشورها مانند ژاپن و کره در فصل زمستان که کارگرها و کشاورزها بیکار میشوند به شرکتهای انیمیشن کمک میکنند. حالا با این تعاریف، چقدر صنعت در جامعه ما نمود دارد؟ جز چند حرکت خودجوش از بخش خصوصی و مستقل چیزی نداریم و نشان از فاصله زیاد ما با این صنعت در دنیا دارد.
اما در مورد کیفیت باید بگویم ما خیلی به آنها نزدیک هستیم اما قابل رقابت نیستیم. مثلاً درهالیوود حدود ۱۵۰ فیلم انیمیشن تولید میشود و از این کارها ده تای آن برجسته میشود. بنابراین فاصله ما در کیفیت نیست، بیشتر در کمیت است.
نکته مهم دیگری که در مورد انیمیشن وجود دارد بحث قصه و فیلمنامه است. این یک واقعیت است که در پس اغلب انیمیشنهای بزرگ دنیا نگاههای ایدئولوژیک نهفته است اما به قدری این پرداخت ظریف و زیرکانه است که مخاطب به سادگی متوجه آن نمیشود. در حالی که علیرغم این که انیمیشنهای داخلی از کیفیت خوبی در فرم و ساختار برخوردارند اما به لحاظ محتوایی دچار نقایصی همچون شعار دادن و گلدرشت شدن مفاهیم هستند. علت این ضعف در محتوا چیست؟
بله ما به لحاظ فرم و تکنیک خوب عمل میکنیم و بحث اصلی در محتواست و فیلمنامه است. ما در این باره با دو بخش محتوایی و فیلمنامه سرو کار داریم. الان در همه جای ایران از شرکت هنر پویا مطالبه دارند که چرا این گونه کار میسازید؟ جواب ساده است، ما دوست داریم به این شکل کار بسازیم. مثلاً درهالیوود وقتی حدود ۱۵۰ فیلم ساخته میشود، ۳۰ تای آن تاریخی، تعدادی کار دینی و بخشی صرفاً سرگرمیاست و همه سطح فکری را پوشش میدهد اما این جا یک شرکت «هنر پویا» ست که در سه سال یک فیلم میسازد و دوست دارد این شکلی هم بسازد. خب تیمهای دیگر بیایند طور دیگری بسازند.
این زیر ذره بین رفتن به دلیل کم بودن تنوع کار است که این تمرکز روی شما را ایجاد میکند.
بله دقیقاً به دلیل کم بودن تنوع، تمرکز روی ما بیشتر است و همه انتظار دارند ما یک تنه، همه کارها را بکنیم و همه مطالبات را از میخواهند در حالی که شما از یک فیلم چقدر میتوانید انتظار داشته باشید؟ انگار ما نماینده نگاه خاصی هستیم و باید همه سلیقهها را پوشش دهیم و این حتماً مطالبه غلطی است. ما تلاش خود را میکنیم که تیم را گسترش دهیم و سالی دو تا فیلم تولید کنیم ولی باز نهایتاً سالی دو تا فیلم داریم در حالی که ما نیاز داریم سالی حداقل ۱۲ فیلم داشته باشیم. ما این جا حق انتخاب برای مخاطب نداریم. دوسال یه بار یک فیلمی ساخته میشود و همه میخواهند همه مدل سلیقهای را پوشش دهد که این غیرممکن است.
مسیر ما در «هنر پویا» مشخص است که دوست داریم چه کارهایی بسازیم. ضمن این که اصلاً بحث ما تنها ملی و دینی نیست، ما میخواهیم قهرمانهایی را نشان دهیم که میشود روی آنها حساب کرد.
نکته دیگر این که چرا ما در فیلمنامه مانند کارهای خارجی نیستم؟ اول اینکه همین که الان «فیلشاه» با انیمیشنهای روز دنیا مقایسه میشود جای امیدواری دارد. یعنی ما به یک سطحی رسیدیم که امکان مقایسه فراهم شده است اما انگار ما این را فراموش میکنیم که جایی مانندهالیوود صدسال است که انیمیشن میسازد و آنها آزمون و خطاهای بسیاری را پشت سر گذاشند و ما هنوز اول راه هستیم. به طور مثال ما در «شاهزاده روم» اشتباهات خودمان را دیدیم و نتیجه این اصلاح خطاها شد «فیلشاه» که به نظرم روند رو به جلوی نسبت به فیلم قبلی است. این را هم در نظر بگیریم که جو سینمای رسانه با سینماهای مردمی خیلی تفاوت داشت. در سینماهای مردمی که خودم یا بچههای گروه رفته بودیم، استقبال مردم بسیار خوب بود و این نشان داد ما خیلی تغییر کردیم. ممکن است بگویید این کف خواسته فیلمساز است که مخاطب کارش را ببیند اما مخاطب کودک خیلی فرق میکند. کودک خیلی بیرحم است و هرجا حوصلهاش سر برود، بلند میشود و اصلاً جو سینما را به هم میریزد. این نشان میدهد ما نسبت به «شاهزاده روم» در بحث فیلمنامه خیلی تغییر کردیم و این یعنی پیشرفت. قطعاً نکات غلطی هم هست اما این نتیجه چهار پنج سال تجربه ما در قبال صد سال انمییشنسازیهالیوود است.
نکته دیگر این که مخاطب ما متفاوت از مخاطب خارجی است و بافت فرهنگی، مذهبی و فکری آنها با ما متفاوت است و ما اگر فیلمهای روز دنیا را در سنیما اکران کنیم ممکن است بازخورد خوبی نداشته باشد چون متعلق به فرهنگ ما نیست، بنابراین پیدا کردن این ذائقه زمان بر است.
ما پس از اکران «فیلشاه» باز یک قدم به جلو برمیداریم و نواقص را در کار بعدی برطرف میکنیم. وقتی من به این روند نگاه میکنم میبینم که الان کسی به تکنیک کار ندارد و بیشتر انتقادها در مورد فیلمنامه است. البته این سطح بالای توقعها به ما کمک میکند. من در اغلب نقدهایی که خواندم کمتر ایرادی به تکنیک گرفته شده و بیشتر بحث محتوایی است. نقدی هم که به محتواست این است که چرا به یک باره از یک داستان فانتزی به یک داستان تاریخی ـ دینی متصل شده است. در حالی که فراموش میکنیم اصلاً برای بچهها این موضوع مهم نیست و آنها اصل ماجرا را پیگیری میکنند. این موضوع برای کسی مهم است که این قصه را قبلا شنیده و نسبت به آن موضعگیری دارد و در واقع این شوک برای مخاطب بزرگسال است که این مسئله اصلاً برای ما مهم نیست چون ما برای مخاطب کودک و نوجوان فیلم ساختیم.
در «فیلشاه» از ضرب المثلهای زیادی استفاده شده که بعید به نظر میرسد بچهها متوجه آن شوند.
ضربالمثلهای به کار رفته قصه را جلو میبرد و ممکن است بچهها متوجه نشوند اما با آنها میخندند. البته غرض ما از این کار بیشتر برای مخاطب بزرگسال است که ممکن است خسته شده باشد. به همین خاطر یک چیزی بشنود که برایش جالب باشد. قرار است ده دقیقه از کار را در بیاوریم و در حال اصلاح ضرباهنگ تند هم هستیم. ما از گزینههای متقاضی اکران نوروزی هستیم و امیدوارم امکانش فراهم شود که بتوانیم این فیلم را در نوروز اکران کنیم.
امسال روی حضور انیمیشن «فیلشاه» در جشنواره فجر مانور زیادی داده شد اما داورها هیچ اقبالی به آن نشان ندادند و عملاً در فضای جشنواره جایی نداشت.
احساس میکنم آنقدر همه اعتراض کردند، چه آنهایی که جایزه گرفتند و چه کسانی که نگرفتند و همه ناراضی بودند که اتفاق خوبی نیفتاد. ما هم خیلی ناراحت بودیم نه از این جهت که جایزه نگرفتیم اما این داوری نشدن به نظرم توهین کننده بود و خوشبختانه داوران هم این موضوع را متوجه شدند و عذرخواهی هم کردند. ما در واقع میخواستیم با اعتراضمان این را برسانیم که انیمیشن خیلی مهم است و نباید ساده از کنارش گذشت و فکر میکنم همین کافی بود که به اعتراض پایان دهیم، زیرا انیمیشن آینده سینمای ایران است و در بحث رونق سینما و آمدن جلوههای ویژه به سینما خیلی کمک میکند.
نقاط ضعف و قوت انیمیشن در سینمای ایران چیست و چشم انداز این هنر را چگونه ارزیابی میکنید؟
نقطه ضعف انیمیشن در ایران فقط تجربه کردن است. این که ما نیاز به سختافزار داریم از بدیهیات و جزو الزامات کار است اما چیزی که وجود دارد این است که هیچ چیز به اندازه تجربه نمیتواند به ما کمک کند. ما باید فقط به سمتی برویم که کار تولید کنیم. چون واقعاً اتفاقی که در اکران میافتد و دانشی که به ما اضافه میکند با هیچ چیز به دست نمیآید. خوشبختانه ما به لحاظ منابع انسانی بسیار قوی هستیم و چشمانداز ما این است که هر سال یک کار تولید کنیم و تبدیل به یک کمپانی فیلمسازی شویم. ما تلاش خودمان را میکنیم و با هزینه شخصی فیلم میسازیم به مرور زمان مخاطبمان هم زیاد میشود و متوجه صداقت در کار ما میشوند.
نظر شما