قدس آنلاین- «زنجیره غم» عنوان پیشنهادی برای یک راهبرد رسانهای است که دست کم از سال ۱۳۹۵ به عنوان یک خط عمومی در پی متصل کردن اخبار منفی و ناامید کننده برای زمینه سازی اتفاقاتی است که نمونه شکست خورده آن را در دی ماه سال جاری دیدیم. اتاق فکر ضدانقلاب از طرف کنترلرهای خود، برای برجسته سازی اتفاقاتی که قابلیت اتهام زنی به بخشهای مختلف نظام را دارد به صورت مستمر در پی ایجاد روح بدبینی و یأس در مردم است.
در این راهبرد کشف و ربط اتفاقات و متصل کردن آن با جریانهای طبیعی و غیرطبیعی سیاسی میتواند، به کمک نتیجه گیری مطلوب این راهبرد بیاید و در نتیجه به مقصود اصلی یعنی ایجاد نارضایتی و بی تفاوتی عامه مردم و غیر قابل دفاع نشان دادن نظام اسلامی منجر شود.
رویدادهایی شبیه آنچه در کشتی سانچی یا سقوط هواپیما و حتی زلزله میتواند در زمان و مکان عمومی دارای ابعاد فنی و انسانی و طبیعی باشد، در فضای کنونی تبدیل به یک بحران جدی و محملی برای تبلیغات سیاسی شود.
از این پروژه که تحلیلگران سیاسی از آن با اصطلاح لیبی سازی ایران نیز یاد میکنند، در پی آزمایش همه راههای شکننده روان ایرانیان در کانتکس شبکههای اجتماعی هستند به عنوان مثال، گرچه ایران با وجود تحریمهای بنیانی سی و چند ساله در صنعت هوایی حتی در میان ۲۰ کشور اول سوانح هوایی دنیا نیست و آمریکا با ۸۲۱ و روسیه و برزیل و کلمبیا و کانادا در بالای مرگبارترین سقوطهای هواپیماهای مسافربری جهان است، اما در کشور شرایطی به وجود بیاید که تصور شود به جز ایران هیچ کشوری دارای چنین بلایایی نیست. یا به عنوان نمونه دیگر، اتفاق تلخی که برای نفتکش سانچی افتاد، همزمان با شایعه مضحک حمله موشکی به آن به مسئلهای تبدیل شود که حتی رسانههای رسمی کشور را نیز منفعلانه به اظهارنظرهای غیرتخصصی وادارد.
وقتی مسئله رویدادهای بزرگ و نیمه بزرگ در حال آرام شدن است هم میتوان با برخی از موضوعات اندک مثل اعتراض به حجاب سعی کرد که نشان داد وضعیت کشور عادی نیست.
در ادامه برخی رویدادهای داخلی نیز به طور خیلی اتفاقی! سعی میکنند زنجیره این رویدادها از هم نگسلد، مانند شورش برخی از منتسبین به دراویش یا تبدیل شدن یکی از مسئولان سابق کشور به اپوزیسیون که مؤیدی است بر همه مشکلاتی که نشان میدهد کشور در وضعیت عادی نیست!.
در ادامه این پازل، بازی روی گسلهای قومیتی، مسئله مهم آب و تغییرات اقلیمی، مسائل جنسیتی، اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی، دانشی و اقتصادی خیلی غیرقابل تصور نیست و باید منتظر واقعه بازی یا واقعه سازی رسانهای بود.
بی تردید میتوان این نوع فشار را که با پشتیبانی همزمان ماهواره و شبکههای اجتماعی از طرفی و بی احتیاطی و به بیان بهتر فقدان سواد رسانهای بخش بزرگی از جامعه از طرف دیگر، یک هجمه بی سابقه در مقابل بقای جمهوری اسلامی است که ظاهراً امیدهای فراوانی نیز برای عاملان و سلسله گردانان اصلی خود به همراه دارد.
نکته تأسف بار در این ارتباط با این عملیات دقیق و عمیق، آمیزهای از انفعال، بی تفاوتی و در نهایت همراهی جبهه داخلی در مصاف با این تهاجم بی سابقه و بزرگ دشمن است.
به نظر میرسد، درگیری در بگومگوهای بعضاً تعمدی داخلی و جناحی، تشدید خلأ اطلاع رسانی و یا اطلاع رسانی یکسویه که سبب کشیده شدن مخاطبان به سمت رسانههای معاند میشود. نبود خط خبری تبلیغی در بحرانهای قابل پیش بینی و نبود راهبرد صحیح برای رویارویی با رویدادهای غیرقابل پیش بینی و به اصطلاح ارتباطات بحران، نشناختن خطهای رسانهای دشمن در فضای داخل و افرادی که جبهه مقابل همیشه روی بلاهت و تحلیلهای آنها در داخل و فضای رسانههای مورد توجه عموم مردم و جوانان حساب باز کرده و میکند؛ از عواملی است که در فضای تماماً درگیری و در حال خطر افکار عمومی میتواند، بیش از پیش سبب ضعف ما در جنگ رسانهای تلقی شود و روز به روز از امکان ابتکار عمل در برابر آنچه روی میدهد، بکاهد.
بی شک، بدون باور این جنگ و دیدن سربازان پیدا و پنهان این رویارویی در جبهه خودی و غیر خودی، جایگیری و ایفای نقش در این زمینه بسیار دشوار است. این مسئلهای است که درباره آن به جای فکر کردن به مبارزه فنی با امواج و نرم افزارهای رایانهای باید به فکر شکل گیری کمیتههای عالی رصد رسانهای بود. کمیته هایی که از جایگاهی فراتر از قوای سه گانه و ساختار دیوان سالار خسته و تنبل بتوانند فضای رویارویی را برای نیروهای عمل کننده کاملاً تشریح کند.
۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸
کد خبر: 590478
زنجیره غم» عنوان پیشنهادی برای یک راهبرد» رسانه ای است که دست کم از سال ۱۳۹۵ به عنوان یک خــط عمومی در پی متصل کردن اخبار منفی و ناامید کننده برای زمینه سازی اتفاقاتی است که نمونه شکست خورده آن را در دی ماه سال جاری دیدیم.
منبع: روزنامه قدس
نظر شما