تحولات منطقه

اهواز- آزار جسمی سه کودک ماهشهری، بیانیه ها، اقدامات و حرفهای فلسفی مثل تمام هیاهوی خبرها یک هفته بعد در بهترین وضعیت در گنجه ای خاک می خورد و دست کم چند ماهی بعد حتی این کودکان هم با تمام دردهایشان فراموش می شوند...

واقعیت های تلخ از ناامنی سایه یک پدر
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

قدس آنلاین- گروه استانها- طیبه قاسمی؛ چند وقتی بیشتر نیست که خبر آزارهای جسمی چند کودک خوزستانی سرو صدا راه انداخت. در شهرهای این استان، بیانیه ها، اقدامات و حرفهای فلسفی مثل تمام هیاهوی خبرها یک هفته بعد در بهترین وضعیت در گنجه ای خاک می خورد و دست کم چند ماهی بعد حتی این کودکان هم با تمام دردهایشان فراموش می شوند. تا حکمی برای والدین آنها اجرا شود چند خبر روی رسانه ها و فضای مجازی جولان دهد و بعد یادم تو را فراموش. اما همین اخبار بد علاوه بر ابراز تاسف، بیانیه، همدردی یا تظاهر به آن نیاز به موشکافی هایی دارد تا در موارد مشابه تکرار نشوند یا لااقل باری کمتر بر دوش جامعه باشند، کمترین کار این است  که دلایل و پیامدها و تاثیرات آن بر اجتماع کنونی سنجیده شود.

تنبیه یا خشونت قبیح است حتی کسانی که این کار از آنها سر می زند هم در ناخودآگاه ذهن خود آن را پسندیده نمی دانند، اما متوسل شدن به هر چیزی برای خالی کردن عقده های درونی راه حلی آنی برای کسانی است که برای پیداکردن راه حل های دیگر عاقلانه نمی اندیشند. از سویی آنقدر میان این حرکات غرق شده که متوجه حرکات خود نیست، که به اذعان خودشان بعد از انجام این اعمال تازه می فهمند چه شده، در این زمینه معتادین به مواد مخدر را کنار بگذاریم با بررسی یک انسان با شرایط عادی می فهمید خشونت قسمتی از ناخودآگاه ذهنی است که نیاز به پرورش برای بروز دارد بدان معنا که اگر به آن بها دهید بیشتر اتفاق می افتد. قدیم ترها می گفتند زدن اولین سیلی بسیار سخت است و خوردن اولین سیلی دردناک تر، اما در خشونت دو قشر بیشتر به چشم می آیند زنان و کودکان؛ این بدان معنا نیست که کتک خوردن مردان دلخراش نیست اما کودکان و زنان آسیب پذیرترند.

واقعیت تلخ پدر ماهشهری

چند وقت پیش تنبیه سه کودک ماهشهری از پدر  و نامادری شان چند روزی از تیترهای مهم رسانه های کشور بود. در نظر بگیرید یک کودک ۵ ساله چطور می تواند در قبال کتک کاری ها از خود دفاع کند یا در برابر پدرش از کسی کمک بخواهد، امروز با وجود فاصله کم بین خانه ها که گاهی دیوارها آنقدر بهم چسبیده که صدای نفس های همسایه را هم می توانی بشنوی چه پیش آمده که درد شکستگی دست یک کودک به پشت دیوارها نمی رسد.

زمان بدی است اگر صدایت درآید به دخالت در کار دیگران متهم می شوی و همین است که قصه تلخ و واقعی دنیا را دیرتر از دروغ های مجازی می فهمی، بی خبری همسایه ها از هم به جایی رسیده که چند سال از عمر یک کودک در شکنجه ها می گذرد و کسی نمی فهمد و زمانی حقیقت معلوم می شود که آسیب های جسمی و روحی آنها دیگر التیام بخش نیست، اسلام در تمام آموزه های دینی خود به اطلاع از حال همسایه تاکید کرده و آن را ارجح از همخون آدمی دانسته، با این حال حریم تنهایی آدمها به جایی رسیده است که مصداق بارز «کلاه خودت را سفت بچسب باد نبرد» یا «هر کس در گور خود می خوابد» بهتر از هر چیزی اجرا می شود. دخالت نکردن در کار دیگران کار پسندیده ای است که وقتی ناپسند می شود که همچنان در کارهایی که نباید دخیلیم اما در مسئولیت اجتماعی، خود را به کوچه علی چپ می زنیم و شانه بالا می اندازیم که به من ربطی ندارد همین فرزند خودم در بهترین شرایط بزرگ شود وظیفه ام تمام است، در حالی که نمی دانیم جامعه علاوه بر کودک ما در آینده جایگاه این کودکان با تمام آسیب هایی که دیده اند هم هست و آنجاست که اثرات مخرب این ندیدن ها، بی اهمیتی ها رخ نشان می دهد و سرنوشت کودکان ما را نیز تغییر می دهد.در این رابطه یک کارشناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین خشونت خانگی علیه کودکان را یک واقعیت تلخ، غیر قابل انکار و آزار دهنده می داند که در دنیای امروز اتفاق می‌افتد و صرفاً به ایران و طبقه خاصی تعلق ندارد، اما جامعه ایرانی به دلیل اینکه آنرا انسانی تر و دینی تر می دانیم انتظار چنین پیامدهای در آن را کمتر داریم و این حوادث باعث جریحه دار شدن روح اجتماع آن می شود.

پناهگاهی که امن نیست

فاطمه نجفی می گوید: وقتی چنین اتفاقی در یک خانه می افتد، خانه ای که برای ساکنان پناهگاه امن است، ناامن، سرشار از رنجها و دشواری ها و تبدیل به جهنمی که آتش خشم خود کودکان نیز در آن هر لحظه بیشتر می شود، در این آتش خشم زنان و کودکان آسیب بیشتری می بینند و جای تاسف این است؛ خشونت و کودک آزاری والدین طبق تحقیقات انجام شده نسبت به کودکان از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و افرادی که خود مورد آزار دیگران در دوران کودکی قرار گرفتند همین رفتار را در آینده خواهند داشت.

او این خشونت‌ها را به دو دسته می‌داند و اذعان می کند: خشونت‌های روانی که شامل محرومیت عاطفی، تهدید، شرمنده کردن، تمسخر و بی‌توجهی به نیازهای کودکان، ناسزاگویی و تحقیر آنها و خشونت‌های جسمی مثل کتک زدن، سوزاندن، ضربه زدن با اشیا و پرت کردن آن است که این رفتارها در کودکانی که موجب آسیب های اینچنینی بوده اند بروز بیشتری دارد، و این اشتباهات را به روی فرزندان خود و یا در موقعیت های مختلف اجتماعی که برای آنها ایجاد می‌شود نشان می دهند.

ترحم هرگز

نحفی با تاکید بر اینکه کودکان به خصوص اگر بیش از چهار بار مورد آسیب باشند ۱۲ بار بیشتر با خطر اعتیاد به مواد مخدر و الکل رو به رو می‌شوند، درباره برخورد ترحم انگیز جامعه عنوان می کند: معمولاً برخوردهای احساسی و ترحم برانگیز راه به جایی نمی برد و فقط ایجاد یک فضای عاطفی و احساسی که کمک های آنی در آن است و بعد به صورت مسئله موقتاً پاک شده تا دوباره اتفاق دیگری برای کودکی دیگر در نقطه دیگری بیفتد، پس باید از رفتارهای ترحم برانگیز عاطفی پرهیز کنیم.

او درباره برنامه‌ریزی برای این کودکان توضیح می دهد: برنامه ها بر روی تحصیل، بهداشت و مراقبت های پزشکی همچنین آموزش والدین آنها برای اینکه چگونه خشم خود را کنترل کنند باعث رفع خطا در فقر و نداری و انجام رفتار درست آنهاست.

همین لحظه، کودکی در حال کتک خوردن است

این کارشناس دلیل اصلی افزایش چنین اتفاقاتی در جامعه ایران که خانواده‌ها با آن دست به گریبانند و به دنبال آن اعتیاد پدر مادر و توهمی که از مصرف موادمخدر به آنها دست می‌دهد و باعث می‌شود دلبندان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهند را  فقر می خواند و از عموم جامعه می خواهد تا جایی که ممکن است عقلانی و منطقی با این مسئله برخورد کنند، اقدامات قانونی انجام دهند و برای کمک نیز به صورت غیر مستقیم از طریق دادگاه بهزیستی و مجموعه های متولی مراجعه شود.

نجفی تنش‌های اجتماعی و آزرده شدن روح اجتماعی درباره این مسائل را چنین بیان می کند: در چنین اتفاقی شکل قباحت و زشتی بیشتر مورد تقبیح قرار می گیرد و گاهی کسی که قصد انجام آن را دارد، اعتبار و آرزوی اجتماعی اش را کنترل شده می بیند و این مقداری جزئی برای او بازدارنده است، اما جلودار خیلی از افراد نیست و خیلی از کودکان همچنان حتی در این لحظه که ما در حال صحبت هستیم در حال آزار دیدن در چارچوب خانه‌ها هستند و کسی هم خبر ندارد.

او  می افزاید: این بچه‌ها توان نه گفتن و قدرت پیگیری ندارند و آنقدر به والدین خود عشق دارند که خود را مقصر آسیب می‌دانند، به طور مثال می‌گویند؛ من بچه بدی بودم که پدر یا مادرم مرا کتک زد و دچار آسیب شدم، حتی به مشاوری یا پزشکی قانونی که قصد کمک دارند آنچه اتفاق افتاده را به ندرت بازگو می کنند.

آمار آزار کودکان صعودی است

یک روانشناس در این ارتباط در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین با اشاره به اینکه صدمات جسمی و روحی که تحت عنوان کودک آزاری از آنها نام برده شد می تواند باعث مرگ کودک و یا درگیر شدن در مشکلات روانی بسیار جدی شود که گاهی تا آخر عمر همراه کودک بالغ شده است؛ اذعان می کند: این بیماری شکلها و ابعاد مختلفی دارد که در تقسیم بندی کلی می تواند شامل عاطفی، تامینی، جنسی، لفظی و حتی نادیده انگاشتن و توجه نکردن به کودکان نیز می تواند جزآن باشد.
دکتر مرجان شیخی نسب، با ابزار تاسف از اینکه آمار کودک آزاری در دنیا بسیار بالاست و در کشور ما هم این آمار بالطبع افزایش داشته می گوید: از طرفی با ایجاد فضای مجازی این روزها مردم زودتر از این موارد مطلع می شوند و نکته مثبت آن، خوشبختانه از طریق پیگیری های مردمی خیلی زود به این مشکلات رسیدگی می شود، هر کدام از انواع کودک آزاریها علائمی دارد به عنوان نمونه آزار جسمی کودکان مثل، کتک زدن، سوزاندن، شکستن اعضا و کوتاه کردن موهای آنها. کودک آزاری از نوع بی توجهی و تامینی شامل مانع شدن رفتن کودک به مدرسه . خودداری از غذا دادن و عدم پوشش لباس مناسب برای فرزند یا کودک تحت نظر.
احساس شدید ناامنی

او با بیان این نکته که بی شک کودک آزاری در سنین مختلف می تواند صورت گیرد و هر چه سن کودک کمتر و مدت زمان آزاررسانی بیشتر باشد آثار روانی در کودک ماندگار تر است؛ بیان می کند: کودکان آزار دیده، کودکان بی فردایی هستند که حتی می توانند دستاوردهای آزاردهنده و تجربیات مخرب خود را به نسل بعدی منتقل کند چراکه تاثیرات روانی ضرب و شتم بر آنان و
از آنجایی که این کودکان غیر از آزارهای جسمی مورد اهانت هم قرار می گیرند خودبخود انشعابی از آزار روانی در آنها ایجاد می شود و در کودکانی که این آزارها بیشتر توسط پدر و مادر، قیم و یا والدین رضاعی که مسئولیت آنها را بعهده دارند صورت می گیرد احساس شدید ناامنی را نیز به همراه دارد.

شیخی نسب می افزاید: خود انگاره  این کودکان بسیار ضعیف و عدم اعتماد بنفس یا دوست نداشتن خود، پرخاشگری، افسردگی، منزوی شدن، بدکارکردی جنسی و گاهی اوقات رفتارهای واکنشی و بازگشتی شامل شب ادراری، مکیدن انگشت، دیدن کابوس و حتی در درازمدت روی آوردن به الکل و مواد مخدر را باعث می شود.
این روانشناس از اختلال خواب و روان تنی این کودکان می گوید و ادامه می دهد: این کودکان اغلب  سردرد ، تهوع،  دردهای مزمن، شکم درد و دارای ظاهری ناآراسته و خسته هستند، لباسهای این کودکان ضمن کثیف بودن نامتناسب با فصل هستند، معمولا گرسنه هستند و دست به گدایی غذا و حتی دزدی خوراکیها می زنند.


آثار کودک آزاری

شیخی نسب با اشاره به اینکه ضریب هوشی این کودکان به سرعت کاهش می یابد و این امر باعث افت تحصیلی در آنها می شود؛ تصریح می کند: از نظر عاطفی وابستگی خاصی به والدین خود ندارند و خیلی راحت و با تمایل بسیار زیاد از والدین خود جدا می شوند، اغلب دیر به مدرسه می روند و گاهی دست به فرار از مدرسه می زنند، در مدرسه کمتر ارتباط اجتماعی برقرار می کنند.
او با توضیح شرایط آنها را از لحاظ فیزیکی و لفظی نسبت به کوچکتر از خود مهاجمانه و نسبت به بزرگترها و قلدرها با حالتی منفعل و ترسو می خواند و عنوان می کند: این وضعیت اسفناک همواره بدنبال اوست و در بقیه مراحل زندگی هم نمودهایی از خود نشان می دهد که بسته به قدرت ضایعات روحی روانی و مدت زمان آزاردیدگی دارد که اگر مورد روان درمانی و روانکاوی منسجم و مداوم قرار گیرند می توانند مورد درمان قرار بگیرند در غیر اینصورت مثل یک ویروس در اجتماع به بقیه افراد منتقل می کنند و افراد ضعیف تر از خود و حتی فرزندان آنها را مورد تهدید قرار می دهد.
عدم آگاهی والدین 

دکتر شیخی عوامل و علل برجسته  کودک آزاری را در مواردی بی آگاهی والدین یا افراد آزار رسان می شمارد و ادامه می دهد: آزارهای جسمی و روحی که بر کودک اعمال می کنند را معمولی می دانند و درک نمی کنند این رفتارها شامل رفتارهای کودک آزارانه است و این موضوع از عدم آگاهی والدین به رفتار صحیح شکل می گیرد از طرفی تنبیه، تحقیر و اهانت از نظر آنها معمولی ست و از تاثیرات آن بی خبرند.
او مشکلات اقتصادی و معیشتی را عامل بعدی می شمارد و می گوید: متاسفانه این دلایل که به شکل فزاینده ای رو به رشد است و در ایران کانون خانواده ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد، فقر باعث می شود تا دسترسی کودک به نیازهای اساسی مانند تغذیه پوشاک و مدرسه کم شود و یا والدین به علت فشارهای اقتصادی و مالی با کودک پرخاشگرانه رفتار کنند و آنها را مورد تنبیه و بی توجهی قرار دهند.

این روانشناس اضافه می کند: اعتیاد بدلیل تاثیراتی که بر روح و روان فرد می گذارد (مانند: پرخاشگری، بی مسولیتی، بی توجهی و کاهش عواطف ...) باعث می شود کودکان مورد آزار و ضرب و شتم و حتی سواستفاده برای جابجایی مواد مخدر قرار گیرند، از طرفی مشکلات خانوادگی چون؛ درگیری و مشاجرات طولانی مدت والدین، تعداد زیاد خانواده ها در یک منزل، عدم ثبات تربیتی و فرهنگی باعث آزار کودکان می شود، حتی گاهی کودکان به جرم شباهت با یکی از والدین یا اقوام نزدیک مورد خشونت و اهانت قرار می گیرند.
شیخی نسب اختلالات روانی و ابتلای والدین به اختلالات روانی که باعث رفتارهایی از جمله تندخویی، خشونت، ناسازگاری  و بی توجهی می شود، و خودبخود باعث آزار کودک می شود را نیز از نابهنجاری ها می داند و تصریح می کند:گاهی کودکان بخاطر ابتلا به بیماری جسمی روانی و یا فیزیکی و یا اختلالی مانند شب ادراری و بیش فعالی و مشکلات دراز مدتی که برای نگهداری و درمان برعهده  خانواده می گذراند مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. و افراد خانواده بدلیل بی اطلاعی از منشا این مشکلات و بیماریها کودک را ندانسته مورد هجمه و آزار قرار می دهند و گاهی نیز مشکلات هوشی و تحصیلی دلیل آزار آنهاست؛ والدین بدلیل انتظار بیش از حد از کودکان و نداشتن استعداد در زمینه  خاصی و یا کم هوشی کودکان باعث بروز رفتارهای زورگویانه ای می شوند که کودک را مورد آزار و اذیت قرار دهند و با تنبیه و خشونت کودک را تحت فشار قرار دهند.

ای که دستت می رسد کاری بکن

تمام کودکان در همه جای دنیا حق داشتن حداقل ها را دارند اما متاسفانه دنیا سخاوت بخشیدن آن را به بعضی ها نداشته و آنها در شرایط نابهنجار فقط به فکر طی کردن روزهایشان هستند، در این میان اگر رنجی به آن اضافه شود، غیرمنصفانه ترین اتفاق روی داده ، شاید بهتر است کسانی که کاری می توانند برای این کودکان انجام دهند شرایطی به وجود آورند که در آینده کودکان کمتری دچار چنین وضعیت های بغرنجی شوند و این تنها با کاوش و وارسی ابعاد مختلف این شرایط روانی و اجتماعی آنها رخ می دهد نه پاک کردن صورت مسئله که ما چنین مشکلاتی نداریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.