قدس آنلاین-یکی از وظایف مهم حکومتها پس از تأمین امنیت، تأمین حفظ و ارتقای سلامت و کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه است و برای تحقق این موضوع مهیا سازی امکانات و تسهیلات مناسب برای تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد جامعه در همه مراحل زندگی از جمله حقوق اولیه آنها به شمار میرود. چرا که سلامت فقط یک مسئله زیستشناختی نیست و عوامل محیطی و اجتماعی متعددی در تعیین سطح آن تأثیرگذار است.
تنشهای سیاسی روی اعصاب مردم
چندی پیش نیز ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش ضمن اعلام افزایش بیماریهای روانی در سطح جامعه به نکاتی در این خصوص اشاره کرد و اینکه علاوه بر عوامل ژنتیکی و خانوادگی که میتوانند موجب ابتلا به اختلالهای روانی شوند، تنشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین حوادث و آسیبهای اجتماعی نظیر جنگ و.... میتواند بر سلامت روان افراد تأثیرگذار باشد.
دکتر حریرچی از تنشهای سیاسی و نقش مؤثر آنها در افزایش ابتلا به اختلالهای روانی میگوید. به باور وی احتمال وجود یک اختلال روانپزشکی در طول عمر از ۱۸ تا ۳۶ درصد متغیر است، حال اینکه هم اکنون ۴/۲۳ درصد جمعیت بالغ کشور دچار یکی از اختلالهای روانپزشکیاند.
تنشهای سیاسی جزو جدانشدنی زندگی اجتماعی محسوب میشود و در همه کشورها با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. از این رو، به نظر میرسد دلایل افزایش بیماریهای روانی را باید در سایر مؤلفههای محیطی جست و جو کرد. در این زمینه رابطه معناداری بین فقر و درصد ابتلا به اختلالهای روانی (۷۰ درصد همبستگی مثبت بین فقر و اختلالهای روانی شایع) گزارش شده است.
تنشهای سیاسی و ایجاد حس نا امنی
دکتر علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی،اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خصوص شیوع بیماریهای روانی در کشور، اظهار میدارد:طی سالهای اخیر پژوهشهای متعددی از جمله آخرین پیمایش شیوع شناسی بیماریهای روانی طی سالهای ۸۹ و ۹۰ در جمعیت ۱۵ تا ۶۴ کشور انجام شده که کاملترین آنها بوده است و نتایج نهایی آن که شامل انواع اختلالهای خلقی و سایکوزها، افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و... میباشد، نشان میدهد که به طور متوسط شیوع بیماریهای روانی در جامعه ما ۶/۲۳ درصد است و به طور کلی بیماریهای روانی حدود ۱۴ درصد کل بار بیماریهای کشور را به خود اختصاص میدهند که در مقایسه با آمار ۲۰ سال پیش رشد چندانی را نشان نمیدهد.
بر اساس آنچه دکتر اسدی یادآور میشود: پژوهشهای دیگری نیز از سوی دکتر نقوی و سایر پژوهشگران نیز انجام شده که نتایج آنها مشابه نتایج پیمایش ملی کشور است. همچنین سال۹۳ نیز پژوهشی در خصوص بیماریهای روانی در تهران انجام شده که نتایج آن را نمیتوان به تمامی کشور تعمیم داد و آمار رسمی محسوب نمیشود؛ چرا که ممکن است فاکتورهای متعددی در بروز اختلالهای روانی ساکنان کلانشهری نظیر تهران نقش داشته باشد که در سایر شهرها وجود ندارد.
به گفته این مسئول عوامل مختلفی مثل فاکتورهای ارثی و اکتسابی در بروز بیماریهای روانپزشکی نقش دارد و افرادی که دارای سوابق ژنتیکی در این زمینه هستند، بیش از سایر افراد درصدد ابتلا به اختلالهای روانی قرار دارند. همچنین عوامل فردی نظیر شخصیت،سبک زندگی افراد، مهارتها و تواناییها، روشهای حل مسئله افراد و عوامل اجتماعی، فرهنگی، مسائل اقتصادی و سیاسی نیز در تشدید این بیماریها تأثیرگذار است و از آنجا که تنشهای سیاسی منجر به احساس ناامنی میشود و با توجه به اینکه احساس به مراتب تأثیر بیشتری در مقایسه با بروز واقعه بر ذهن و روان انسان میگذارد، این مسئله میتواند نقش مؤثری در افزایش میزان استرس و اضطراب جامعه داشته باشد.
تزریق ناامیدی و تشدید اختلالهای روانی
وی ادامه میدهد: تزریق ناامیدی به جامعه مهمترین عاملی است که منجر به تشدید اضطراب و افسردگی در سطح جامعه شده و بهداشت روان افراد را به مخاطره میاندازد. به عنوان نمونه اینکه با استفاده از تریبونهای مختلف درخصوص نرخ دلار، برجام، خشکسالی بحرانهای ناشی از آنها هشدار بدهیم، نتیجهای جز ایجاد اضطراب و نگرانی از آینده نخواهد داشت، اما اگر با ارائه راهکارهای مؤثر در خصوص پیشگیری از بحرانهای مذکور و همچنین برنامههای دولت در این زمینه اطلاع رسانی کنیم، به طور حتم علاوه بر حفظ بهداشت روان افراد جامعه، تأثیر بیشتری در رفع مشکلات خواهد داشت.
دکتر اسدی ادامه میدهد: تأثیر محیط در بهداشت روان و تشدید مشکلات روانی بسیار دارای اهمیت است بر همین اساس باید بکوشیم به جای نگاه منفی و طرح مشکلات، با مثبت اندیشی از طریق تریبونهای مختلف نظیر رسانه ها، دانشگاه ها، مساجد، مدارس و... به طرح و ارائه راهکارهای مقابله بامشکلات و آموزش مهارتهای حل مسئله بپردازیم تا به جای احساس ناامیدی و در پی آن شیوع اضطراب و افسردگی در جامعه، شاهد رشد و شکوفایی استعدادهای اقشار مختلف و دستیابی به زندگی بهتر باشیم.
وی یادآور میشود: بار بیماریهای روانی در ایران بیشتر از سایر کشورها نیست و بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی که همان سال انتشار یافت،بار بیماریهای روانی در آمریکا بیش از ۲۶ درصد گزارش شد.
سلامت تنها به معنای بیمار نبودن نیست!
دکتر حسین نحوی نژاد، معاون توانبخشی بهزیستی کشور نیز با بیان اینکه سلامت به معنای به زیستن و رفاه کامل جسمی،ذهنی،روانی و اجتماعی و نه تنها «بیمار نبودن» است، میگوید: عوامل محیطی نقش مؤثری در سلامت روان افراد دارد. خانوادهای که فرد در آن متولد میشود، محیطی که در آن پرورش مییابد، رفتار جامعه با او، اخباری که تحت تأثیر آنها قرار میگیرد، نداشتن نشاط، احساس ناامنی، مدارسی که از سلامت روان کامل برخوردار نیستند و موجب احساس تنش در دانش آموزان میشوند، دانشگاه هایی که از ابتدای ورود با برگزاری آزمون کنکور و پس از آن با تحمیل هزینه و سختگیریهای متعدد دانشجو را وادار به مدرک گرایی میکنند، بیکاری پس از اتمام تحصیلات، استفاده از شبکههای اجتماعی، تبدیل شدن گفتار به نوشتار و دور شدن آدمها از یکدیگر و... همه و همه دست به دست هم میدهند و بهداشت روانی فرد را به مخاطره میاندازند، که البته این مسئله خاص کشور ما نیست و حتی کشورهای صنعتی نیز با آن مواجههاند، اما در کشور ما با نوعی تناقض همراه است؛ به طوری که از یک طرف وضعیت رایج کشور و هنجارهای وضع شده برای افراد مورد توجه است و از طرف دیگر سبک زندگی خانوادهها در محافل خصوصی که در برخی مواقع با هنجارهای اجتماعی در تناقض است، حالا اگر تنشهای سیاسی و اقتصادی هم به این مشکلات افزوده شود، به آسیبها دامن میزند که مجموعه این عوامل احتمال ابتلا به آسیبها و اختلالهای روانی را افزایش میدهد.
منظور از فقر، فقط فقر مالی نیست
وی درخصوص تأثیر مستقیم فقر در بروز اختلالهای روانی نیز میگوید: در بروز پدیدههای روانی و اجتماعی نمیتوان به یک عامل تکیه کرد، چرا که سبب شناسی اختلالهای روانی مولتی فاکتوریال است و نمیتوانیم مانند آنفلوآنزا یک ویروس را مسبب بیماری بدانیم، اما با توجه به اهمیت و نقش محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در رفاه و تأمین بهداشت روان میتوان فقر را به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز اختلالهای روانی برشمرد، همان طور که در روایات ائمه (ع) نیز آمده است «از هر دری که فقر وارد شود، از آن در ایمان خارج میشود». البته شاخص فقر در جامعه ما با آنچه در روایت دینی عنوان شده، متفاوت است؛ چرا که در جامعه ما افرادی هستند که ۱۰ النگو در دست دارند، اما سه عدد دندان سالم در دهان آنها وجود ندارد ! به طور حتم فقر این قبیل افراد اقتصادی نیست، بلکه آنها دچار فقر فکری و فرهنگی هستند و اگر منظور از تأثیر ۷۰ درصدی فقر در بروز اختلالهای روانی فقر کمپلکسی باشد، این مسئله مورد تأیید است؛ زیرا فقر و کمبود از هر نوعی که باشد، در بهداشت روان افراد تأثیرگذار خواهد بود.
در همین خصوص دکتر مصطفی تبریزی، دکترای تخصصی مشاوره نیز معتقد است، منفی نگری نقش مؤثری در بروز اضطراب دارد؛ مثبت اندیشی و مثبت نگری یعنی دیدن چیزهای خوب در این دنیا، ممکن است دو زندانی از پنجره زندان بیرون را تماشا کنند. یکی سوسوی ستارهها را در آبی آسمان ببیند و احساس دوست داشتن پیدا کند و زندانی دیگر زبالهها را تماشا کند و احساس منفی را تجربه کند. آدمها اصولاً مثبت نگر هستند، اما اطرافیان با رفتارها و گفتارهایشان آنها را به سوی منفی نگری و منفی اندیشی سوق میدهند.
به گفته وی مهمترین تأثیر مثبت نگری بر زندگی عادی یا روزمره این است که در صورت وجود مثبت نگری زندگی روزمره معطوف به آینده خواهد بود و افراد جامعه از گذشته نگری منفی و داشتن کنشهای آنی و لحظهای رهایی پیدا خواهند کرد. آنها پذیرای برنامه و داشتن کنشهای عقلانی معطوف به هدف خواهند شد. کنشهایی که آنها را وادار به تلاش و کوشش مضاعف و نیل به اهداف متعالیتر میکند، به گونهای که نوعی آینده گرایی و آینده شناسی را در افراد جامعه تقویت مینماید که خود میتواند پیامدهای مثبت متعددی از جمله کاهش اضطراب و ناامیدی و همچنین افزایش نشاط و امید به آینده را در پی داشته باشد.
نظر شما