تحولات منطقه

اسکات بنت، افسر پیشین ارتش آمریکا در بخش عملیات‌های ویژه و روانی و نویسنده کتاب «حقه‌بازی» است. کتابی که در آن در خصوص حمایت مالی تروریسم توسط عناصر سیاسی کشورش صحبت کرده که جنجال زیادی را موجب شد و حتی زندانی شدن وی را برای مدتی به همراه داشت. او منتقد بسیاری از سیاست‌های دولت آمریکا بوده و جنبه‌های تازه‌ای را از تلاش‌های کشورش برای بی ثباتی و کمک به تروریسم در منطقه افشا کرده است. در زمینه‌های مختلف همچون حمایت مالی آمریکا از تروریسم، نگاه افکار عمومی آمریکا به رژیم صهیونیستی و ایران به گفت‌وگو با وی پرداختیم.  

قانون و فرهنگ بیش از حد آزاد زمینه‌ساز سقوط آمریکاست
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

■ آمریکا چگونه در همه این سال‌ها در حالی که مدعی مبارزه با تروریسم بوده است، از آن‌ها حمایت مالی می‌کرده؟
من کتابی در خصوص حمایت مالی برخی از اعضای دولت آمریکا از تروریست‌ها با عنوان «حقه بازی» نوشته‌ام. اگر بخواهم در مورد جزئیات نوشته هایم بگویم، باید به کمک مالی سی‌ای ای و بنیاد کلینتون و وزارت خارجه آمریکا با استفاده از بانک‌های سوئیس در تأمین مالی گروه‌های تروریستی وهابی در لیبی سوریه و کشورهای دیگر اشاره کنم. من خودم را موظف می‌دانم که در مقابل چنین حرکت‌های تروریستی بایستم و تلاش می‌کنم با شرکت در محافل مختلف و برگزاری سخنرانی و نوشتن مقاله در این رابطه به این وضعیت سروسامان داده، و طراحان چنین حرکت هایی را که شامل تعداد زیادی از آمریکایی‌ها می‌شود را رسوا کنم. افشای نقش افراد نزدیک به اوباما در ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده، بنیاد کلینتون یا حتی رئیس پیشین خود من یعنی «داو زاکایم» در تأمین مالی تروریست‌ها موجب شد که من به زندان بیفتم تا بتوانند بر این اسناد سرپوش بگذارند. اکتشاف‌های من در مورد تأمین مالی صورت گرفته از طریق بانک‌های سوئیس، لیختن اشتاین و شرکت‌ها و بنیادهای مالی سعودی و افرادی مانند عبدالعزیز در این کشور و رویکرد کاری آن‌ها با سی‌ای ای و موساد، موجب شد که آن‌ها به سراغ من بیایند تا ساکتم کنند، اما من نمی‌توانستم سکوت کنم؛ چون به عنوان یک افسر نظامی قسم یاد کرده بودم که از قانون اساسی کشورم محافظت کنم و این چیزی که من کشف کرده بودم نمونه کامل یکی از بزرگ‌ترین توطئه‌ها در تاریخ جهان بود.

■ غرب و آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران چه دیدگاهی دارند؟
این اولین بار است که به ایران می‌آیم، اما در بسیاری از نقاط دنیا حضور داشته‌ام. فکر می‌کنم ایران کشوری است که غرب در مورد آن اشتباه برداشت کرده و فکر می‌کنم رسانه‌های صهیونیست در آمریکا و مسیحیان صهیونیست و ساختار سیاسی آمریکا که از ایران به عنوان کشور حامی تروریست یاد می‌کنند، نام گذاری بسیار ضعیف و غلطی را از این کشور ارائه داده‌اند. من از حضورم در اینجا و ملاقاتم با افراد مختلف لذت بردم و در راه برگشت به آمریکا حاوی پیام مهمی به مردم کشورم خواهم بود. پیامی به این مضمون که ایران کشوری امن است و به هیچ عنوان حامی تروریست نیست. پیش از سفرم بسیاری از افراد در مورد خطرهایی که ممکن است برای من در سفر به ایران پیش بیاید، صحبت کردند و اینکه یک آمریکایی نباید به آنجا سفر کند. البته من به هیچ کدام از این صحبت‌ها گوش نکردم چون حقیقت را می‌دانستم. می‌دانستم که این نظریات یک پروپاگاندای اشتباه در مورد ایران است و می‌بینم هر آمریکایی که به ایران سفر می‌کند، بیشتر به این حقیقت می‌رسد که ایران کشوری قدیمی با فرهنگ قدیمی و کشوری با مردم متشخص است و با تروریسم به هیچ عنوان نزدیکی ندارد. کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات، بحرین و قطر در این زمینه بسیار بیشتر لایق عنوان نزدیک بودن به تروریسم هستند. به نظرم ایران می‌تواند برای آمریکا متحد بهتری نسبت به این کشورهایی که از آن‌ها نام بردم باشد، اما از سال ۱۹۷۹ این خصومت به وجود آمده و فعلاً درگیر آن هستیم. من فکر می‌کنم تمرکز زیاد غرب بخصوص آمریکا در معرفی ایران به عنوان کشور حامی تروریسم در مقایسه با کشورهای واقعی حامی تروریسم مانند عربستان یا امارات، این باشد که ایران از اقتصاد مستقلی برخوردار است. ایران نظام بانکی خود را دارد، از چرخه دلاری نفتی آمریکا استفاده نمی‌کند و همین طور جزوی از نظام بانکی صهیونیستی نیست.

■ نظر شما درباره تلاش آمریکا در تغییر رژیم در کشورهای منطقه بویژه ایران چیست؟
ما نباید فراموش کنیم که از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ هدف اصلی آمریکا حذف رژیم هفت کشور در مدت پنج سال بوده است. کشورهای لیبی، مصر، عراق، افغانستان، سوریه و ایران در این فهرست بوده‌اند. آمریکا ضعیف کردن این رژیم‌ها را برای تقویت اسرائیل در منطقه الزامی می‌داند و ایران را یکی از بزرگ‌ترین این تهدیدها می‌داند. آمریکا هدف خود را پس از عراق ایران قرار داد، اما این کشور را دست کم گرفت. آمریکا نباید کشوری مانند ایران که هشت سال جنگ با عراق را پشت سر گذاشته بود را دست کم می‌گرفت. مردم ایران قدرت و اراده بالایی در تسلیم نشدن در مقابله نظامی یا تغییر اجباری نظام دارند. اتحاد ایران، روسیه، سوریه و چین کار را برای ایزوله کردن آن‌ها سخت‌تر نیز کرده است و این درسی است که از آن‌ها باید استفاده کرد. من به عنوان عضو سابق گردان جنگ روانی آمریکا می‌دانم که حقیقت می‌تواند بهترین سلاح در مقابل چنین جنگی از طرف آمریکا باشد. ایرانیان باید بتوانند این حقیقت را به مردم آمریکا منتقل کنند که دشمن مردم آمریکا نیستند و نمی‌خواهند به کشور آمریکا تجاوز کنند یا آن را نابود ساخته و مرگ را برای مردم و کودکانشان به همراه بیاورند؛ بلکه تنها هدف مردم ایران این است که به خواسته‌های صهیونیستی سیاستمداران آمریکایی که تلاش می‌کنند نظام مذهبی و سیاسی ایران را سرنگون کنند، تن ندهند. نظام اقتصادی، سیاسی و مذهبی و آموزشی ایران متعلق به خود این کشوراست و هیچ کشوری مثل آمریکا حق ندارد آن را نادیده بگیرد و به آن صدمه بزند. تلاش‌ها پس از یازدهم سپتامبر تغییر رژیم این کشورها به کشورهای دیکتاتوری حامی آمریکا بوده که نام آن را دموکراسی گذاشته‌اند. اگر به عراق نگاه کنیم پس از حمله آمریکا این تلاش انجام شد که این کشور دولت حامی خود را مستقر کند، اما موفق نشد و مردم عراق این اجازه را ندادند. متأسفانه مردم آمریکا به شکل بدی از طرف سیاستمداران خود رهبری می‌شوند. آن‌ها به دنبال جنگ در هیچ کجا نیستند، اما این سیاستمداران و کارخانجات اسلحه سازی هستند که با وجود جنگ به حیات خود ادامه می‌دهند. آن‌ها به تنش و آشوب علاقه دارند و مسبب چنین جنگ هایی می‌شوند.

■ به عنوان کسی که از نظام سیاسی و نظامی آمریکا آگاهی کامل دارید، تحلیلتان از دلایل و نتایج خروج ترامپ از توافق با ایران چیست؟
دولت آمریکا و ترامپ می‌داند که نیازمند مذاکره با ایران است؛ چون مردم آمریکا به هیچ عنوان جنگ با ایران را تحمل نخواهند کرد. مردم آمریکا به این دلیل ترامپ را انتخاب کردند که از جنگ هایی که جرج بوش به راه انداخته و اوباما ادامه داده بود، خسته بودند. آن‌ها می‌خواستند که ترامپ رئیس جمهور شود تا جنگ را پایان دهد، با روسیه دوست باشد و این تغییر نظام‌ها را متوقف کند. دونالد ترامپ می‌گفت که این کارها را خواهد کرد و به همین دلیل به او رأی دادند. برعکس آن، کلینتون قصد داشت سیاست‌های جنگ آفرین قدیمی را ادامه دهد.  
مردم بر روی ترامپ سرمایه گذاری کردند، چون می‌دانستند مسیر دیگری را در پیش خواهد گرفت. البته کارهایی که او اخیراً کرده برای رأی دهندگان به او مثل من ناامید کننده بوده است. مردم ایران باید بدانند که تنها دلیلی که ترامپ برجام را کنار گذاشت، به این دلیل بود که اوباما آن را به وجود آورده بود. هر چیزی که اوباما به وجود آورده باشد و هر کاری که او انجام داده، برای آمریکا زیان بار بوده است. هر کاری که او کرده از دیدگاه ترامپ نابودکننده و سمی و شیطانی بوده است. او همجنس گرایان را وارد ارتش کرد، او نظام آموزشی تراجنسیتی را راه انداخت و تمام این کارهای منحرفانه را انجام داد که موجب شد محافظه کاران نظر به انتخاب ترامپ داشته باشند. این خروج از برجام را نیز به همین دلیل که اوباما آن را تهیه کرده بود انجام داد، اما مطمئنم که کاملاً علاقه مند است که تنها با عنوان و شکلی دیگر این تفاهمنامه را برگرداند.  

■ رژیم صهیونیستی چه جایگاهی در افکار عمومی آمریکا دارد؟
مردم آمریکا اندک اندک در حال فهم تفاوت صهیونیسم و یهودیت هستند. آمریکایی‌ها نمی‌دانند که ایران میلیون‌ها یهودی در کشورش دارد. مردم آمریکا و مردم ایران مشکلی با یهودی‌ها ندارند، اما قضیه صهیونیست‌ها متفاوت است؛ آن‌ها یک مفهوم سیاسی مانند آپارتاید نژادپرست هستند که فلسطینیان را از اورشلیم بیرون کردند و جرایم ضدبشری مختلفی را مرتکب شده‌اند که در تاریخ، کمتر نمونه آن را مشاهده کرده‌ایم. من فکر می‌کنم مردم آمریکا به خاطر اینترنت و شبکه هایی مانند یوتیوب هر روز بیشتر با کارهایی که صهیونیست‌ها مانند کشتن و قحطی دادن به فلسطینیان انجام می‌دهند، آشنا می‌شوند. صهیونیست‌ها داستان تخیلی در مورد هولوکاست در زمان جنگ جهانی دوم را مطرح می‌کنند؛ در حالی که خود، هولوکاست واقعی را برای فلسطینیان رقم زده‌اند.

■ آمریکا پس از یازدهم سپتامبر تلاش کرده که به عنوان یک ابر قدرت خود را معرفی کند، ۱۷ سال از این واقعه می‌گذرد، این کشور در چه وضعیتی است؟
آمریکا از زمان یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تغییر زیادی کرده است؛ یعنی زمانی که سی‌ای ای با همکاری صهیونیست‌ها و موساد نقشه حمله به آمریکا را ریختند. آن‌ها بودند که این حمله تروریستی را به وجود آوردند، نه عرب هایی که از لحاظ عقلانی رقم زدن چنین حمله‌ای توسط آن‌ها غیر ممکن است. آمریکا پس از آن زمان آزادی خود را از دست داده و به حکومتی پلیسی تبدیل شده است. آزادی موقعیت‌های خوبی را در مورد خلاق بودن یا موفقیت در تجارت به وجود می‌آورد، اما در کنار آن قانون و فرهنگ بیش از حد آزاد هم می‌تواند نابودکننده باشد. سقوطی که آمریکا آن را تجربه می‌کند به خاطر از بین بردن خانوده است.  
از بین بردن ازدواج با قانون طلاق آسان، رواج همجنس گرایی و ازدواج آن‌ها و مانند آن موجب از بین بردن خانواده و مفهوم پدر شده است. چنین چیزهایی سبب دیوانگی و رواج توهم گرایی در یک کشور می‌شود. این دیوانگی‌ها موجب رواج اعتیاد به الکل و مواد مخدر و مشکلات مختلف روانی و اجتماعی در آمریکا شده است. آمریکا آنچنان خود را درگیر آزادی کرده که راهش را گم کرده و مغزش را از دست داده است.  
این بخصوص بر روی زنان در جامعه ما اثر شدیدی داشته و به عنوان مثال وقتی زنان را در ایران می‌بینم احساس می‌کنم که آن‌ها از زنان آمریکایی شادتر هستند و این به خاطر از دست رفتن مفهوم مادری و همسری در آمریکا است. آن‌ها تلاش می‌کنند مانند مردان باشند که سبب از دست رفتن روح آن‌ها شده است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.