ایران در دهههای گذشته با فراز و نشیبهای زیادی از نظر جمعیتی روبهرو بوده به طوری که زمانی سیاست کاهش جمعیت و در مقطع دیگر برنامه افزایش تعداد زاد و ولد را در پیش گرفته که این سیاستها تأثیر معناداری در ترکیب جمعیت کشور برجای گذاشته است.
به عنوان مثال آثار و تبعات سیاست کاهش جمعیت ایران که چند دهه قبل دنبال شد، این روزها بتدریج خود را نشان میدهد. بسیاری از کودکان و جوانان ما حالا دایی یا خاله، عمه یا عمو و... ندارند. خانوادهها بسیار کوچک شدهاند و این تنها بخشی از مشکل جمعیتی است که به دلیل سیاستهای غلط گذشتگان گریبان جامعه ایرانی را گرفته است.
هرچند آمارهای جمعیتی سازمان ثبت احوال هنوز هشدار دهنده است و براساس این آمار کشورمان با وجود نرخ رشد ۲۴/۱ درصدی، همچنان در آستانه بحران جمعیتی و کاهش چشمگیر نفوس قرار دارد، اما با اتخاذ تدابیر و سیاستهای تشویقی مبتنی بر تعالیم دینی برای افزایش موالید و بویژه سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، امید میرود این مشکل نه تنها به بحران تبدیل نشده که به طورکلی رفع شده و دغدغهای از این حیث نداشته باشیم. بویژه آنکه خراسان رضوی با حدود ۲/۰ درصد نرخ رشد جمعیت بیشتر از میانگین کشوری، از وضعیت بهتری برخوردار است.
تحقق این امر نیز علاوه بر ضرورت پای کار بودن دستگاههای مرتبط با مقوله جمعیت، همراهی و همکاری آحاد جامعه را میطلبد. با این باور که نشاط و سرزندگی خانوادهها و به تبع آن توسعه و پیشرفت کشور مدیون رفع مشکل کاهش فزاینده جمعیت است.
* جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع
در عین حال، جامعه شناسان تأکید میکنند که با کاهش و رشد منفی جمعیت، جامعه پیر و از نشاط و سرزندگی لازم خالی میشود چراکه جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیتها و جهشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور میرسد.
این مسئله آنجا اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم در کشور ما با توجه به شرایط و شواهد موجود، سیاست کنترل جمعیت، همواره سیاستی استعماری بوده و پیروی از سیاستهای جهانی و توصیه و ترغیب مداوم و هنجارسازی نسبت به داشتن فرزند کم و نفی مطلق افزایش جمعیت، رشد منفی جمعیت را در کشور ما به دنبال داشته است.
این در حالی است که با ادامه روند نزولی آمار جمعیت، بدون شک جامعه ما به سمت پیر و پیرتر شدن پیش خواهد رفت و بحران جمعیتی که هم اکنون دامن بسیاری از کشورهای غربی و توسعه یافته را گرفته، دامنگیر کشور ما نیز خواهد شد.
* ناتوانی در بهره برداری صحیح از منابع
البته نباید از این حقیقت تلخ نیز غافل شد که مشکلات موجود کشور ما تا حدودی ناشی از توزیع نامناسب و تراکم جمعیت در شهرها و ناتوانی در بهره برداری صحیح از منابع در کنار توسعه نامتوازن شهرها بوده است که باید با برنامه ریزی صحیح و به کارگیری نیروهای جوان مولد در عرصههای گوناگون، بر این مشکل فائق آمد.
* خانواده عامل اصلی گسترش جمعیت
یک استاد دانشگاه در این باره میگوید: از جمله آثار و پیامدهای منفی کاهش جمعیت، تغییر ساختار جمعیتی و به اصطلاح، پیر شدن جمعیت کشور و در نتیجه عدم رشد و توسعه اقتصادی است. بدین معنا که انتقال هرم سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی، در شرایطی است که محرکة اصلی توسعه، «منابع انسانی» و مهمترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است.
محمد علیرضایی با تأکید بر اینکه عامل اصلی گسترش جمعیت، خانواده است و خانواده بدون خویشاوندی و خاله و عمه و دایی و عمو دارای نقصهای فراوان هنجاری خواهد بود، میافزاید: در جوامعی که خانوادهها در آن به سمت تک فرزندی میروند، ایجاد خانههای سالمندان تبدیل به یک ضرورت میشود و این تازه بخش اندکی از مشکلات فراوانی است که دامنگیر جامعه و کشور خواهد شد.
به باور این استاد جامعه شناسی، از دیگر مشکلات ناشی از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، نبود نشاط و تحرک لازم اقتصادی، اجتماعی است چراکه توسعه و رونق اقتصادی وابسته به نیروی جوان و کارآمد است و با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر میشود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود.
علیرضایی تأکید میکند که جوانان مایة پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیتها و نیز جهشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور میرسد، درحالی که در جامعه با جمعیت پیر، ناامیدی بر جامعه سایه میافکند و جامعه به سمت محو شدن کامل حرکت میکند.
* فراهم آوردن بسترهای لازم برای افزایش جمعیت
یکی دیگر از جامعه شناسان معتقد است: فزونی جمعیت به عنوان یک اصل اولی و یک قاعده در متون دینی، امری پسندیده است. به عبارت دیگر، اسلام و دیگر ادیان آسمانی، پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته، در حد توان توصیه میکنند؛ اما طبیعی است که توجه به مقتضیات زمان، مکان، شرایط اقلیمی، میزان جمعیت اقتضا دارد که با برنامه ریزی، تدبیر و فراهم ساختن زیرساختهای لازم، جمعیت را در حدی که امکانات پاسخگوست، تکثیر و متعادل کرد.
سید حسن موسوی متذکر میشود: در همین زمینه، رهبر معظم انقلاب با تعدیل جمعیت در زمان حاضر مخالف بوده و در این زمینه میفرمایند: «من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم، میتواند ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از ۱۵۰ میلیون انجام بگیرد.»
وی تصریح میکند: تحقق این مهم نیز بدون شک درگرو فراهم آوردن بسترهای لازم برای افزایش جمعیت ازجمله ازدواج آسان جوانان، اشتغال زایی و فرهنگ سازی و ارائه الگوی صحیح مصرف و سبک زندگی است و در صورتی که امکانات مورد نیاز افزایش جمعیت فراهم نشود، پاسخ به نیازهای معیشتی و معنوی افراد با گستره ۱۵۰ میلیون نفر بسیار دشوار خواهد بود.
* یک واقعیت تلخ
از سوی دیگر به باور این کارشناسان، چنانچه برنامههای افزایش جمعیتی کشور ما با موفقیت همراه نشود، همچنانکه سال ۲۰۱۰ در سناریوی سازمان ملل متحد پیش بینی شده، ایران در ۸۰ سال آینده جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که ۴۷ درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال را در برمی گیرند و این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.
ایران در حال حاضر نیز جزو ۱۰ کشوری است که به سرعت به سمت کهن سالی در حال حرکت است و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری میرسند.
نظر شما