قدس آنلاین - گروه استانها - حسین احمدی: برای اینکه اعتماد به حواس پنج گانه و خصوصاً بینایی و لامسه و شنیداری ام را از دست ندهم، برای شروع فوراً لیست خرید دیروزم را پیش کشیده و می افتم به چک کردن.
از مواد غذایی آغاز می کنم. خُب؛ دستمال کاغذی، مرغ، گوشت، روغن، لبنیات و تخم مرغ که افزایش قیمت داشتند. پس انکار گرانی اینجا که خط می خورد.
بعد با جوش و خروش می روم سراغ کالایی به نام موبایل. گوشی یکماه پیش خریده ام که طی پروسه ای دزدیده می شود، هُل ام می دهد به راسته ی تلفن همراه و معاشرت با مغازه دارانی که این بار، دوبرابر قیمت همان تلفن را مطالبه می کنند. اینجا هم که بحث ثبات خط می خورد.
خوشبختانه بدلیل تهیه جهیزیه این روزها در بازار لوازم خانگی هم دستی بر آتش دارم و با تورم، بالانشین شده ام و از سوختگانم. از آن دلسوختگانی که می توانند اظهارنظر کنند از قیمت ساعتی کالاها و بگویند اینجا هم قلمی می شود کشید بر ناگرانی.
مساله بعدی، پوشاک است که نه من، بلکه در تخصص همه خانواده هاست و درب هر منزلی را بکوبی به شما پیشنهاد می کند که حالا چه کاریست، تنوع در رخت و هیئت نو! برو که «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!». و صعود قیمت ها را دَم نمی زند تا وقتی مدیری نیاید و نگوید امسال، گرانی بی گرانی!
از التهاب مسکن و خودرو هم که حرفی نزنم، سنگین ترم که این بازارهای چاق و گردن کلفت - مصمم و میلیونی - آدم ها را خِفت می کنند! از آنها که افزایش قیمت شان چشمگیر و چشم درآور است!
خُب، مثال ها را می چینم گوشه ای و حواسم را گوشه ای... الحمدالله همه چیز، سرجای خودشان نشسته اند صریح و مرتب و ناخوشایند... تورم به جای خود، صبوری برجای خویش... دَک و پُزِ گرانی یک طرف، پای لنگ مصرف کننده یک طرف...
اما نکته غم انگیز این ماجرا، نه جیب ها و حساب های تاربسته است و نه خط قرمزهایی که به کبودی و سیاهی می زنند که متولیان و دولتمردانی هستند که عینک راستگویی شان را در خانه جا می گذارند و جای صفر و صد را، پس و پیش می بینند و انگار بی خبرند که اقتصاد بیمار، طبیب می خواهد!
نظر شما