امروزه یکی از ارکان اساسی برنامه ریزی شهری، توجه به مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان در تمامی ابعاد توسعه است. نظام مدیریت شهری زمانی می تواند کارآمد باشد که شهروندان مشارکت آگاهانه و فعالانه ای در تمامی ابعاد توسعه شهری داشته باشند. زیرا این امر موجب می شود مشارکت شهروندان در کارهای شهری از پایداری، استمرار و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار شود و زمینه انجام هر چه بهتر مدیریت امور شهری و کاهش معضلات آن شود.
در سالیان اخیر، تغییر در بنیان های نظری برنامه ریزی باعث شده است که مقوله مشارکت اهمیت فراوانی بیابد. در این ارتباط برنامه ریزی مشارکتی یکی از جدیدترین رویکردهای برنامه ریزی است که بر نگرش سیستمی استوار بوده و بر این باور است که مشارکت افراد باعث تحقق واقعی مفهوم توسعه و توانمندی افراد می شود.
در جوامع پیشرفته، مشارکت مردم در برنامه های شهری نهادینه شده و حقوق و تکالیف مدیران شهری و شهروندان مشخص شده است مشارکت ازطراحی برنامه ها و الگوهای علمی اجرایی تا ارائه، تأیید و تصویب، اجرا و نظارت ادامه دارد.
الگوهای برنامه ریزی مشارکتی، اعتماد شهروندان به نتایج حاصله را افزایش می دهد، میزان دقت، حساسیت و ابعاد آن را روشن می سازد و مشارکت واقعی و هدفمند آنان را تضمین می کند. در این فرایند، مشارکت نه تنها هزینه محسوب نمی شود
بلکه به ارتقاء کیفیت زندگی، آرامش و آسایش شهروندان منجر می شود اما نکته بسیار مهمی که باید دربرنامه های مدیریت شهری مورد توجه قرار گیرد، این است که بین وارد شدن شهروندان درمشارکت های تشریفاتی و ساختگی با مشارکت های واقعی که نشانگر قدرت تأثیر مردم در فرایند مدیریت و برنامه ریزی است، تفاوت وجود دارد بنابراین مشارکت واقعی در مدیریت شهری در واقع همان ارتباط متقابل مردم با مدیریت شهر است به صورتی که بتوانند در شهر تأثیرگذار باشند
فاکتورهای مشارکت برای شهروندان
اهمیت یافتن نقش مردم در جوامع و پیدایش و تقویت نظام های مبتنی بر مردم سالاری، درس گرفتن از روندهای توسعه در دهه های گذشته ، تطابق نداشتن برنامه های مدیریت شهری با نیازها و خواسته های مردم، اهمیت یافتن فرآیند به جای محصول، توسعه اجتماعی، اقتصادی،فرهنگی و سیاسی، پیچیدگی فزاینده زندگی شهری، نداشتن توان مالی دولتها، تضعیف منافع شهروندان و جلوگیری از وابستگی جامعه به دولت، نداشتن تداوم فعالیت های توسعه و عمران و جزو آن اشاره کرد.
مشارکت شهروندان دارای مزایایی چون: سهیم شدن مردم در قدرت، افزایش سطح آگاهی های عمومی جامعه، حس مسئوایت اجتماعی و تعلق به جامعه، بهبود کیفیت طرح ها و برنامه ها، پذیرش طرح ها و برنامه ها توسط مردم، بازآموزی برنامه ریزان، دستیابی به مدیریت خوب جوامع یا همان حکمرانی خوب و جزو آن می باشد. از این رو با این همه دلایل و مزایایی که فاکتور مشارکت برای شهروندان به دنبال دارد، برنامه ریزان، طراحان و سیاستگذاران ناگزیر به استفاده از مشارکت شهروندان در برنامه ریزی، اجرای طرح ها و مدیریت شهرها هستند. چرا که تنها از این طریق می توانند مشکلات عدیده شهری را کاهش داده و به یک الگوی بهینه مدیریتی دست پیدا کنند.
مشارکت شهروندی
ضرورت و اهمیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری را می توان اینگونه خلاصه نمود:
- مشارکت شهروندان منجر به استفاده بهینه از ظرفیت های موجود و نیروهای توانمند شهر می گردد.
- مشارکت، موجب افزایش شور و شوق مردم برای فعالیت هر چه بیشتر در امور شهری شده و در نتیجه قدرت سازندگی
شهروندان و مدیران شهری را تقویت میکند.
- مشارکت در مدیریت شهر موجب افزایش نوآوری و ابتکار می شود. زیرا مردم به واسطه قرارگرفتن در بطن امور)فرایند
زندگی شهری(، درمی یابند که چگونه خواسته های خود را شناسایی و سپس الویت بندی نموده و سرانجام راه حل های پیشنهادی را ارائه نمایند.
- به واسطه مشارکت مردم در فرایند مدیریت شهری، مدیران بهتر می توانند مسائل و نارسایی های موجود در شهر را شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به عمل آورند.
- مشارکت، توانایی شهروندان را بسط و گسترش می دهد.
- مشارکت، موجب تقویت حس تعلق مکانی و اجتماعی شهروندان به شهر و زندگی شهری می شود.
- مشارکت، حس اعتماد و همکاری میان شهروندان و نظام مدیریت شهری را تقویت می نماید.
- مشارکت، سازوکارهای دموکراسی شهری را از طریق تحقق وظایف و حقوق شهروندی و مدیریت شهری تقویت می
کند(زالی و همکاران؛ به نقل از نجاتی حسینی) در سطح یک شهر مشارکت به سه صورت قابل تقسیم بندی است: ۱-مشارکت شهروندان در تصمیم سازی و تصمیمگیری امورشهر؛ - ۲مشارکت در حفظ و نگهداری شهر۳- مشارکت در ارتقا و توسعه کمّی و کیفی فضاهای عمومی اشکال مشارکت شهروندان
مشارکت شهروندان را میتوان در سه نوع مطرح نمود:
الف- اجتماعی، ب- اقتصادی و ج- علمی و فنی
اجتماعی : در قالب تشکلها و همکاریهای جمعی و محلی در تهیه و اجرا ی طرح ها و نظارت و پیگیری
اقتصادی : در جهت جلب همکاری و سرمایهگذاری بخش خصوصی در توسعه و عمران
علمی و فنی : همیاری با نهادها و موسسات حرفهای و تخصصی شهرسازی در زمینه ی تهیه طرح ها و برنامههای توسعه (مهدیزاده،)
وظایف مدیریت شهری
وظایف کنونی مدیریت شهری(صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظامهای اجتماعی و سیاسی گوناگون) تنها محدود به مواردی از قبیل برنامهریزی، خدماترسانی، مدیریت فرهنگ محلی، انجام پروژههای عمرانی و...نمی شود. بلکه جهت دهی فعالیتهای شهری و ترسیم چشم انداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار از جمله مهمترین وظایف مدیران شهری به شمار می رود .
یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و درصدد تقویت مزایای رقابتی برآید(لطفی و همکاران) بسیاری بر آنند که جامعه آینده، جامعه ای شهر نشین خواهد بود. بنابراین، شهرها به جای این که مکان هایی بی ثمر برای
سرمایه گذاری اقتصادی یا تراکم کارگران بیکار با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی باشند؛ باید به مراکز رشد و پویایی اقتصادی و اجتماعی، در چارچوب ملی، بدل شوند. این مراکز، باید آفرینش گر فرصت هایی ارزنده برای رفاه و توسعه نه تنها برای جمعیت ساکن در آن، بلکه برای جمعیت تمامی کشور باشند
امروزه، شهرها از دو جنبه اهمیت یافته اند: یکی بعنوان مرکزتجمع گروه عظیمی از مردم، دیگری بعنوان عمده ترین بازیگر نقش اقتصادی، در کل اقتصاد ملی از اینرو، باید به مسائل و مشکلات آنها، توجه بیشتر و دقیقتر کرد. زیرا، در حالتی که برنامهریزی دقیق و درست باشد سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان درامور شهرها می شود، شکست در حل مشکلات و مسائل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتی های اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیط زیست خواهد شد.
شهروندسازی
شهروندسازی یعنی فراهم آوردن امکانات، تسهیلات و سازوکارهای لازم برای آگاهی شهروندان به منظور دستیابی آنها به حقوق شهروندی است و ضمناً برای این است که بتوانند به نحوی وظایف و تکالیف شهروندی خویش را در قالب جامعه محلی، شهری و مدیریت شهری، انجام دهند. با توجه به مسائل جامعه شهری، مدیریت شهری اهمیت و جایگاه خاصی دارد و میتواند با آموزش و آگاهسازی شهروندان در بارة حقوق و قوانین شهری، از طرفی در مسیر دستیابی شهروندان به حقوق شهروندیشان گام بردارد و از طرف دیگر با آگاهی شهروندان و آشنا شدن آنها با وظایف و تکالیفشان، از بار مشکلات مدیریت شهری بکاهد(زیاری و همکاران)
دیدگاههای حاکم بر پیوند مشارکت مردمی و مدیریت شهری
تکوین و توسعه جامعه مدنی در گرو فرآیند درونی کردن و نهادینه سازی مشارکت مردمی میباشد و راهبردهای افزایش مشارکت شهروندی در سه فرآیند الف( درونیکردن ارزش های مشارکت ب) نهادینهسازی و کاهش اختلالات اجتماعی ج) تکوین جامعه مدنی از طریق شکلگیری اتحادیهها و سندیکاها و اصناف می باشد(دانشمند و نظریان) .عقیده ی دنیل. اچ .استروب درکتاب"توسعه در سازماندهی شهرداری " دیدگاههای فلسفی در زمینه مشارکت مردمی را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
الف- نظریه همراه ساختن
در این دیدگاه به این دلیل که اصولاً ساکنین محلی و مردم قادر نیستند نقش سازندهای درجهت انجام پروژه ها ایفا کنند. لذا
مشارکت آنها تنها درجهت کاهش ضدیت آنها با انجام پروژه ها از طریق دخالت صوری آنها می تواند باشد.
ب- نظریه مشورتی
نظریه مشورتی برسه روند تأکید دارد که عبارتند از:
- اطلاع رسانی به ساکنین در مورد گزینه های موجود
- اخذ نظرات شهروندان
- لحاظ نمودن افکار جامعه در طرح ویا برنامه های نهای
ج- نظریه درمان آموزشی -اجتماعی یا مدل یادگیری اجتماعی
افراد معتقد به این نظریه بر این باورند که مشارکت مردمی زمینه آموزش مناسبی جهت تربیت شهروندان در محله یا محدوده ای که مشارکت درآن صورت میپذیرد مهیا می سازد و بر این اصل استوار است که تنها با مشارکت دادن و دخیل نمودن ساکنین محلی در برنامهها میتوان برآن ها تأثیر گذار بود و شهروندان می توانند با آموزش، قدرت بهبود بخشیدن به وضعیت خود را بدست بیاورند.
د- نظریه قدرت جامعه
بر اساس این نظریه به طور عمده دو رویکرد در عملکرد و نقش حکومت های محلی وجود دارد رویکرد اول: توجه به مردمی تر نمودن هرچه بیشتر حکومت های محلی از طریق جای دادن افراد محلی در هیأت های سیاست گذاری مستقل در مناطق کم درآمد از طریق ایجاد سازمان های همسایگی- رویکرد دوم: باهدف افزایش کنترل شهروندان سعی در ایجاد پایگاه قدرت سیاسی دارد.
مشارکت واقعی آگاهانه وموثر مردم درطرحهای مدیریت توسعه شهری درسایه وجود وحضور جدی (NGOsجمله سازمان های غیر دولتی (CSOsگروهها، نهادها وسازمانهای جامعه مدنی میسر است. سازمان هایی که شهروندان را نسبت به حقوق، وظایف وتعهداتشان در برابر شهری که درآن سکونت گزیدهاند ونسبت به توانایی آنان در کنترل و اداره محیط اطرافشان آگاه سازند.
مهمترین پیشنهادها در زمینه نقش مدیریت شهری در افزایش مشارکت شهروندی و ارتقاء حقوق شهروندان عبارتند:
- توزیع قدرت از طریق انتقال اختیارات شهرداری به شهروندان مناطق و محلات؛
- رعایت اصول عدالت اجتماعی در روند تهیه طرحها و توزیع خدمات در سطح مناطق شهری؛
- افزایش آگاهی و ارتقای فرهنگی مردم و مدیران شهری نسبت به مشارکت مردمی و چگونگی تحقق آن؛
- فرهنگ سازی در خصوص واگذاری نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری به مردم؛
- ا طلاع رسانی به شهروندان دربارة قوانین و مقررات و طرحهای مصوب اجرایی؛
- انتشار و توزیع بروشورهایی توسط مدیریت شهری در زمینه حقوق و قوانین شهری؛
- پیادهسازی و استقرار نظام ارزیابی و مدیریت عملکرد و همسوسازی دیگر نظامهای سنجش با آن جهت حاکمیت فرهنگ
برنامه محوری در شهرداری وافزایش تقویت مدیریت مشارکتی و محلی در سطوح مختلف شهری؛
- ایجاد بستر فرهنگی و فراهم شدن زمینه مشارکتی با انجام برنامههای فرهنگی؛
- گسترش فضای فعالیت نهادهای مدنی، عمومی و مردمی در مدیریت شهری؛
- آموزش شهروندی برای ایجاد مطالبات شهروندی و تقویت جایگاه قانونی آن؛
- جلب اعتماد شهروندان از طرف شهرداری از طریق برخورد یکسان با همه مراجعین در اِعمال ضوابط و مقررات
- تبیین جایگاه وظایف، مسئولیتها و اختیارات جهت شفافسسازی امور و مسئولیتپذیری متناسب در سلسله مراتب حوزه
شهرسازی؛
- توجه به ایجاد زمینههای منابع درآمدی پایدار و باثبات مانند اخذ عوارض نوسازی؛
- آشنا نمودن شهروندان با مفهوم شهروند، حقوق و وظایف و مسئولیتها جهت افزایش مشارکت شهروندان
- شفاف سازی سیاستها، قوانین و مقررات در زمینه طرحهای عمرانی و توسعه و اطلاعرسانی به موقع آنها؛
- ترویج و رشد فرهنگ تکریم ارباب رجوع و ارتقای رویکرد تعامل شفاف بین شهروندان و شهرداری؛
- توجه مناسب به نظرات شهروندان جهت پیادهسازی عینی مقوله مدیریت مشارکتی و محلی؛
منابع:
- بشیریه، حسین()۱۳۸۳؛ جامعه شناسی سیاسی، نشر نی، چاپ دهم، تهران
- دانشمند، فتانه ونظریان، ا صغر( :)۱۳۸۹تقویت روحیه ی شهروندی در مدیریت کلان شهرها، فصلنامه جغرافیایی آمایش
،دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر، سال سوم، شماره ، ۸
- رجبی، آزیتا( :)۱۳۳۲شیوه های مشارکت شهروندی درفرآیند های توسعه ی شهری، فصل نامه جغرافیایی آمایش محیط
نویسنده: حمید بادامی نجات
نظر شما