تحولات لبنان و فلسطین

۳۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۳
کد خبر: 606679

یک دقیقه... حتی کمتر... کمتر از ۶۰ ثانیه طول کشید... زمین لرزه کمتر از ۶۰ ثانیه زمان لازم داشت تا ۲۰۰ هزار واحد مسکونی در منجیل، رودبار و روستاهای اطراف را آوار کند روی سر آدم‌های خواب و بیدار... روی سر آن‌هایی که پیرترها و کودکانشان غرق شده بودند در خواب ناز و خیلی از جوان‌ترهایشان لابد چشم دوخته بودند به صفحه کوچک تلویزیون‌های سیاه و سفید و در هیجان و لذت جام جهانی غرق شده بودند...

به گزارش قدس آنلاین، فوتبال با همه هیجان و قشنگی‌اش، جام جهانی با همه هیاهو و شیرینی‌اش، فقط در چند ثانیه برای ایرانی‌ها تلخ شد. خیلی تلخ‌تر از ۱۵ شهریور ۶۸ که تیم ایران در تهران و با وجود پیروزی ۳ بر ۲ برابر چین از صعود به مرحله بعد بازماند. بهانه مطلب امروز را، هم می‌توانید مناسبت ۳۱ خرداد و سالگرد زلزله منجیل و رودبار حساب کنید و هم ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ و جام جهانی روسیه. اصلاً ترکیب زلزله، خرداد و جام جهانی انگار از سال ۶۹ به بعد برای ما ایرانی‌ها به نوستالژی تلخ و سه گانه‌ای تبدیل شد که خاطراتش، ۳۱ خرداد هرسال با قدرت چند ریشتر، تنمان را می‌لرزاند!

■ قیامت شده؟
آن سال هم، ۳۱ خرداد درست مثل ۲۸ سال بعد، مثل امسال افتاده بود به پنجشنبه. درست مثل امسال افتاده بود به گرمای خرداد و داغی جام جهانی فوتبال. نیم ساعتی می‌شد که پنجشنبه آغاز شده بود... خیلی از مردم رودبار، منجیل و بلکه ایران اما بیدار بودند... تیم ایران به جام جهانی نرسیده بود، اما دیدن فوتبال باصلابت آلمانی‌ها، دفاع بُتن آرمه ایتالیا و بخصوص شعبده بازی برزیلی‌ها، آنقدر جذاب بود که خواب و خستگی را از چشم و بدن مردم بگیرد و آن‌ها را پای تلویزیون بنشاند... نیمه دوم بازی بود... برزیلی‌ها اما با همه هنرمندی شان هنوز موفق نشده بودند دروازه اسکاتلند را باز کنند... «آلمائو» پاس‌تر و تمیزی را فرستاد برای «جورجینیو»... «روماریو» به سمت راست رفت... در جهت مخالفش «کاره کا» زد به دفاع حریف تا آن‌ها را به خودش مشغول کند... غرش مهیب... لرزیدن زمین...آوار... ر. آوار... شیون... چند دقیقه بعد، آن‌هایی که جان به در برده‌اند، گیج و منگ، برخورد هوا را با سر و صورتشان حس می‌کنند... آسمان سیاه و وهم انگیزی بالای سرشان دهان باز کرده... کجایند؟ واقعاً کجا بودند؟ چه اتفاقی افتاده بود؟... بعدها برخی از بازمانده‌ها گفتند: «فکر کردیم قیامت شده است»! وقتی سپیده صبح، بغض کرده و عبوس، دمید... وقتی انبوه آوار و خرابی‌ها پیش چشم‌های حیرت زده بازمانده‌ها، رژه رفتند، بیشتر یقین کردند که آخرالزمان فرا رسیده است... ت.

 تهران هم لرزید
توی اتاق، لمیده بودم پای کتاب و جزوه‌های درس اقتصادخرد و یک چشمم به نمودارها و اعداد و اعشار بود و چشم دیگرم به صفحه تلویزیون ۱۴ اینچ «پارس توشیبا» که چند متر دورتر، توی هال، هم اتاقی‌ها را دور خودش جمع کرده و تلاش می‌کرد همه حجم استادیوم، تماشاگران و شعبده بازی برزیلی‌ها با توپ را نمایش بدهد... بازیکنان سرزمین قهوه، دو بازی قبل را برده بودند و انگار قصد گل زدن نداشتند... بازی داشت کسل کننده می‌شد... رفتم سراغ جزوه‌های آمار... نمودار می‌گفت در این نقطه، تقاضا با نرخ کاهنده سیر صعودی دارد... غرشی مهیب از دور دست شنیده شد...لرزش مختصر...گوش‌هایم را تیز کردم، حواسم اما هنوز به سیر صعودی تقاضا بود... سرو صدای توی راه پله... صدای دوستان از پنجره کوچک پیچید توی اتاق... بیا بیرون... ن. بیا بیرون... از توی کوچه صدایم می‌زدند... اهالی محله «بازارچه وحدت اسلامی» مثل ما با زیر شلواری و زیر پوش ریخته بودند بیرون... تهران آن شب از خوف زمین لرزه تا صبح بیدار بود وگوش به خبرهای دیرهنگام صدا و سیما که چیزی از زلزله در گیلان نگفت... نگرانی داشت جان همه را به لب می‌رساند ...   

 مرگبارترین
سایت رسمی زلزله نگاری آمریکا هم مدتی بعد زلزله رودبار و منجیل را جزو ۱۰ زلزله مرگبار جهان معرفی کرد. لرزش ۳/۷ ریشتری در عمق ۱۹ کیلومتری زمین، آن قدر دهشتناک بود که علاوه بر ویران کردن شهرهای منجیل، رودبار، لوشان و...  ارتعاشاتش کیلومترها دورتر در استان‌های زنجان و گیلان و در بخش‌هایی از استان‌های آذربایجان شرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان و کردستان به مدت حدود ۶۰ ثانیه احساس شد. سد سفیدرود، نیروگاه، سیلو و تونل‌های منجیل در جاده قزوین-رشت نیز بشدت آسیب دیده بودند. در «ویکی پدیا» می‌خوانیم: «خسارت حاصله از این زمین‌لرزه ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد شد و بر اثر آن ۱۰۰ هزار خانه خشتی و گلی با خاک یکسان یا متحمل خسارت‌های عمده شدند. بیش از ۳۵ هزار کشته، ۶۰‌هزار زخمی و ۵۰۰هزار بی‌خانمان آن را در لیست ۱۰ زلزله مرگبار جهان در ۱۰۰سال گذشته قرار می‌دهد...».

 کمبود امکانات
ناگفته می‌دانید آن روزها مثل امروز نبود که خبرها، بسرعت و پیش از اینکه منابع رسمی به خودش تکان و زحمت بدهند، در چشم به هم زدنی به گوشه و کنار دنیا برسد. نه تنها چند ساعت نخست بلکه روزهای نخست پس از زلزله هنوز مکان دقیق نقاط آسیب دیده و نیازمند به امداد مشخص نبود. هنوز خبر نداشتیم زلزله چه حجمی از اندوه و چه داغ بزرگی را بر دلمان گذاشته است. هنوز یک چشم و گوشمان به سمت رودبار و منجیل بود با چشم و گوش دیگر اخبار جام جهانی را رصد می‌کردیم! هنوز خودمان را مدیون جام جهانی می‌دانستیم که خبرها می‌گفتند با بیدار نگه داشتن مردم، سبب شده آمار تلفات کاهش پیدا کند. بعدها فهمیدیم که به دلیل نبود تجهیزات کافی در آن زمان هم در تخمین عمق زمین لرزه خطا صورت گرفته و هم در اعلام کانون زمین لرزه که کانون آن را رشت و دیلمان اعلام کردند! چون تخمین‌ها درست نبود، تشخیص مناطق آسیب دیده هم طول کشید. می‌گویند نیروهای امدادی چهار روز پس از زلزله هنوز خیلی از روستاهای آسیب دیده را پیدا نکرده بودند و همین مسئله آمار کشته‌ها را بالا برد.

 گل... گل... گل
برزیلی‌ها سرانجام در دقیقه ۸۰ بازی توانستند به وسیله «مولر» که از دقیقه ۶۵ به زمین آمده بود، دروازه حریف را باز کنند... خیلی از علاقه‌مندان به جام جهانی و عاشقان برزیل در ایران که هنوز نمی‌دانستند در شمال کشور چه مصیبتی به بار آمده است، به هوا پریدند، کف زدند و هورا کشیدند... رودباری‌ها، اهالی منجیل و لوشان، آن‌هایی که زنده مانده بودند اما هنوز گیج و منگ داشتند شبح آوارها را تماشا می‌کردند. آن‌ها هم مثل ما هنوز نمی‌دانستند زلزله‌ای ۳/۷ ریشتری با زندگی شان چه کرده است...توی آن قیامت، حتی فراموش کرده بودند چیزی به نام جام جهانی وجود دارد... جام جهانی و فوتبال اما ما را فراموش نکرده بود. نمی‌دانم در روزگاری که هنوز نه شبکه‌های اجتماعی بودند و نه سرعت پخش اخبار به اندازه امروز بود، «یورگن کلینزمن» چگونه زودتر از دیگران از زلزله هولناک ایران و تلفات سنگینش خبردار شد؟ میان فوتبالیست‌های جام جهانی ۱۹۹۰ او اولین نفری بود که برای مردم و ورزشکاران ایرانی پیام تسلیت فرستاد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.