به گزارش قدس آنلاین، البته این دومی عمرش به اندازه اولی نیست و پشتش هزار جور انگیزه سیاسی خوابیده، اما مدتی است که ابزار دست برخی رسانهها این وَر و آن ورِ آبی شده تا گاه و بیگاه به بهانه حقوق بشر، آزادی و... مجرم یا متهمی را غسل تعمید سیاسی بدهند و اگر شد از او یک قهرمان بسازند. «رامین حسین پناهی» عضو گروهک «کومله» از جمله همین سوژهها و پروژههاست که رسانهها و جریانهای خاص داخلی و خارجی از چند هفته پیش تلاش دارند او را قهرمان بی گناهی معرفی کنند که به اعدام محکوم شده است. در واقع گزارش امروز دو سوژه دارد. سوژه اول «رامین» است و سوژه دوم و اصلی گزارش، گروهک «کومله» است که زخم جنایتهایش هنوز روی بدن و دل خیلی از ایرانیها تازه و حتی خون چکان است.
با پوزش از شما خوانندگان عزیز، خواندن بخشهای مربوط به «کومله» در این گزارش را برای کمتر از 18 سال ممنوع اعلام میکنیم!
■ بی وکیل یا با وکیل؟
«رامین حسین پناهی» را یک فعال سیاسی و مدنی معرفی میکنند که تنها به خاطر عقایدش، در ایران زندانی و محکوم به اعدام شده است. رسانهها و سایت هایی که دور از مردم کردستان با پول و هزینههای مشکوک، سنگ خلق کُرد را به سینه میزنند، خیلی زود جار و جنجال راه میاندازند و از «رامین» چهره جوان مظلوم و بیگناهی را میسازند که بدون هیچ گونه فعالیت مسلحانه، قربانی خفقان سیاسی شده است. کار حتی به عفو بینالملل هم میکشد تا «فیلیپ لوتر» مدیر تحقیقات این تشکیلات در خاورمیانه اعلام کند «رامین حسین پناهی» بدون دسترسی به وکیل در کمتر از یک ساعت به جرم اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شده است. البته آقای «لوتر» در تحقیقاتش متوجه نشده که خبر قطعی محکومیت «رامین» به اعدام را نخستین بار وکیل او اعلام کرده است!
■ تیم نظامی
اطلاعیه دادگستری استان کردستان میگوید: «براساس مدارک مستند رامین حسینپناهی سالها قبل از دستگیری تحت تأثیر برادرانش که عضو گروهک تروریستی کومله میباشند جذب این گروهک شده و برای آنها در داخل کشور فعالیتهایی داشته است. وی در اردیبهشت سال ۱۳۹۴ به صورت غیر قانونی از کشور خارج و به این گروه میپیوندد و پس از گذراندن دورههای ضد امنیتی در قالب یک تیم نظامی برای انجام اقدامات تروریستی و ترور شهروندان در تیر ماه ۱۳۹۶ به داخل کشور اعزام که در درگیری با نیروهای نظامی سه نفر از عناصر نظامی گروهک کشته و وی نیز دستگیر میشود».
البته 27 خرداد امسال 40 وکیل دادگستری بدون اینکه جرم و اتهام «رامین» را لاپوشانی و یا او را بی گناه معرفی میکنند و در نامهای به رهبر انقلاب خواستار برخورد همراه با رأفت اسلامی و توقف حکم اعدام میشوند.
■ صد رحمت به داعش
آنهایی که سبب شدهاند «رامین» با اتهام «بغی» و اقدام علیه امنیت ملی رو به رو شود حالا پشت پرده ماجرای رسانهای شدن اعدام او قرار دارند. پس اجازه بدهید این پرده را کنار بزنیم تا «کومله»، پیشینه و وضعیت فعلیاش را بهتر ببینیم. گروهکی که در سالهای پایانی دهه 50 و آغاز دهه 60، خشونت و جنایت هایی را ابداع و پایه گذاری کردند که حالا و 40 سال بعد حتی ممکن است به ذهن «داعش» هم خطور نکند!
هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که اعلام موجودیت کردند. تعدادی از دانشجویان کُرد با گرایش به «مائوئیسم» و ادعای حاکمیت طبقه «دهقان»، انقلاب اسلامی را انقلاب سرمایه داری دانستند و مدعی شدند «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» یا همان «کومله» را 10 سال پیش از انقلاب تشکیل داده و حالا آن را علنی کردهاند. در نخستین نشریه سازمانی شان یعنی «شورش» نوشتند: «10 سال پیش توسط رفقا، گروهی پایهریزی شد که پس از طی فراز و نشیبها و رونق و رکودها سرانجام در بهمن ۵۷ با نام سازمان زحمتکشان کردستان ایران اعلام موجودیت کرد...».
■ با موزاییک!؟
اینکه «کومله» در واقع حاصل ادغام سه گروه کوچک شامل: گروه زحمتکشان کردستان، گروه «شیرین بهاره که چاوه» و رفقایش و گروهی معروف به اتحادیه کشاورزان بود، اینکه با پیروزی انقلاب، کومله در کنار تروریستهای حزب دموکرات قرار گرفت و تلاش کرد کردستان را در کنترل نظامی خود بگیرد، اینکه بعدها با دموکراتها دچار اختلاف و با آنها وارد جنگ شد و... شاید کمک چندانی به شناخت این گروهک نکند.
مهم این است بدانید گروهی که با شعارهای مائوئیستی و کمونیستی و حمایت از خلق کُرد اعلام موجودیت کرده بودند، در واقع تشکیلات بسیار خشن و تندرویی بودند که از همان ابتدا به خودشان اجازه انجام هر جنایتی را میدادند. جالب اینکه تعداد زیادی از نخستین و آخرین قربانیان جنایتهای عجیب و غریب آنها مردم کُرد و پیشمرگهها بودند.
بی هیچ توضیحی قسمتی از خاطرات شهید «چمران» را درباره جنایت 23 تیرماه 58 و کشتار 25 پاسدار کُرد میخوانیم: «در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی میکردند... تنها گناه آنها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمیخواستند از احزاب چپ متابعت کنند... پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزاییک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرشها و اطاقها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود...دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریشهای آنها را سوزانده بودند...»! اگر تصور سر بریدن انسان با موزاییک شکسته را «14+» نمیدانید، مجبوریم از سال 1360 بگوییم که اعضای «کومله» پس از ورود به یک شهر، برای ترساندن چشم و دل مردم، شکم شهیدان را پاره کرده و با رودههای آنها درختان خیابان را تزیین میکردند!
■ یک خاطره شخصی
سال 60 با «کریم مرحمت» همکار بودیم. یک سالی از من کوچکتر بود اما «اوستا کار» م محسوب میشد. تازه دیپلم گرفته بودم و برای اینکه دستم توی جیب خودم باشد، در یک شرکت ساختمانی، کارگری میکردم. پنلهای پیش ساخته را برش میزدیم و روی دیوارهای بتونی خانه سازمانی نصب میکردیم. سکوت و خندههای آرام و گاه و بیگاهش به شوخی هایم، آخرین خاطرهای است که از او دارم. البته اگر خاطره تلخ روزی که بقایای پیکر شکنجه شدهاش را دیدم، حساب نکنیم! تیربارچی گروهان بود و سال 61 خورد به کمین «کومله». فشنگها که تمام شده بود، تیربار را مثل گرز گرفته بود دستش و افتاده بودن به جان آنها. برای همین وقتی با هزار زحمت اسیرش کردند، آن قدر با چوب به سر و صورتش زدند که کاسه سرش متلاشی شد... جنازهاش مدتی بعد پیدا شد... سر یا صورتی وجود نداشت...دستهای مو که لابلایشان فقط بخشی از استخوان قسمت بالایی جمجمهاش به زحمت پیدا بود... روی قفسه سینه، دست، پا و... حفره هایی بزرگ که انگار بعد از شهادتش با سر نیزه یا حتی کلنگ ایجاد کرده بودند به چشم میخورد... برای خالی کردن دل ما، گذاشته بودند جنازه کرم بیفتد و بعد آن را انداخته بودند کنار جاده... ه.
■ حقوق زنان
«سهیلا نوری» معروف به «سیران» ، اهل مریوان و ساکن اربیل عراق که مدتی به «کومله» پیوسته بود در سال 1390 نامه افشاگرانه ای را برای یکی از سایتها نوشت : حقیقت تلخ از آنجا شروع شد که من به کومله ملحق شدم. اوایل ورودم شبی از سوی یکی از مسؤلین جانی به نام بهرام رضائی به اتاقش دعوت شدم ... یک لیوان شربت مخلوط به قرص (والیوم) تعارف کرد ... خوابم برد و مورد تعرض جنسی واقع شدم...
کومله از لحاظ اقتصادی و مالی در وضعیت بدی قرار داشت و برای همین ما را در هتلهای شهر سلیمانیه به تن فروشی وادار کرد... در اربیل هم زنان را به تن فروشی وادار کرده و به آنان قول داده اند به محض اینکه بحران مالی کومله بهبود یابد آنها را به خارج می فرستند ... این است حقوق زن از دید کومله ...
■ اعدام قسطی
شاید این مطلب دیگر ظرفیت نداشته باشد که خاطرات اسارت رزمنده ارتشی «آقا بالا رمضانی» و ماجرای «اعدام قسطی» را که شامل: کشیدن ناخن، سوراخ کردن پاها با دریل، بریدن گوشت دست و پا، یادگاری نوشتن با هویه و آتش سیگار روی سینه و پشت، کوبیدن نعل به پاشنه پاها و خلاصه شکنجه تدریجی و سخت تا مرگ میشد اینجا بنویسیم. فقط یادآوری میکنیم «کومله» امروز در خارج مرزهای ایران به حیات خودش ادامه میدهد و از دهه 60 به بعد چندین بار دچار انشعاب، تغییر ایدئولوژی و... شده است. البته رفتار آنها با نیروهای خودشان در اردوگاههایی که دارند، تجاوز به زنان و... نشان میدهد «خشونت دیوانهوار» هنوز هم ایدئولوژی و انگیزه اصلی سرکردگان این گروهک است.
■ قضاوت با شما
«رامین حسین پناهی» را نمیدانم اما تشکیلاتی که او را جذب کرده، آموزش داده و سپس به ایران فرستاده است، ادامه دهنده راه جنایتکارانی هستند که بالاتر، از هنرهایشان نوشتیم! تشکیلاتی که به جز آنچه گفتیم، سابقه بمبگذاری در روستاها و شهرهای دور افتاده، حمله به مساجد، جنگ افروزی میان کُردها و از همه مهمتر همراه شدن با «صدام» برای کشتار کُردهای ایرانی و عراقی را دارد. «کومله» با آغاز حمله صدام به ایران، فرصت را برای جدا کردن کردستان از ایران مناسب میبیند و برای رسیدن به این هدف، نیروها، امکانات و خشونت و وحشی گریاش را آشکارا در خدمت رژیم بعثی عراق قرار میدهد. گواهش تعداد زیادی از نظامیان ایرانی است که در زمان جنگ اسیر «کومله» میشوند و پس از شکنجه، در ازای دریافت پولهای کلان تحویل استخبارات ارتش عراق میشوند.
نظر شما