کارگران در مدیریت تأمیناجتماعی نقشی ندارند
دبیر کل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور با اشاره به زیانده بودن تعداد زیادی از شرکتهای تحت پوشش شستا میگوید: علت زیانده بودن شرکتهای عریض و طویل این سازمان، هزینههای سربار آن هاست. هزینههایی که در سایه نبود صاحبان سرمایه یا نمایندههای آن ها که از منافع صندوقها منتفع میشوند به رشد خود ادامه داده و حالا این شرکتها نه تنها باری از دوش صندوقها برنداشتهاند که حتی زیانده بودن آن ها بار سنگینی بر دوش صندوقهای بازنشستگی است.
هادی ابوی، در پاسخ به این پرسش که به چه دلیل در شرکتهای شستا و شرکتهای زیرمجموعه نمایندگانی از کارگران حضور ندارند، توضیح میدهد: عمده دلیل این کار به رسمیت نشناختن سهم شرکای تأمیناجتماعی در مدیریت سازمان است. سهمی که پس از حذف شورای عالی تأمیناجتماعی و جایگزینی آن با هیئت امنای سازمان کاملاً نادیده گرفته شده و اداره سازمان تأمیناجتماعی کاملاً توسط دولتی انجام میشود.
این فعال حوزه کارگری یادآوری میکند: دو نماینده کارگری که عضو هیئت امنای سازمان تأمیناجتماعی هستند، از سوی وزیر کار انتخاب میشوند و نه تشکلهای کارگری و حتی این دو نفر هم نمیتوانند تاثیری بر تصمیمات داشته باشند، زیرا اکثریت مطلق با نمایندگان دولت است. به همین دلیل است که صاحبان این منابع هیچ اختیاری در اداره و هدایت سازمان ندارند.
ابوی اضافه میکند: حداقل یک سوم مجموعه هیئت مدیرهها باید از کارگران باشند، زیرا آن ها زبان گویای جامعه کارگری هستند و منافع آن ها با منافع اکثریت جامعه گره خورده است. البته منظور این نیست که تنها یک بیمه شده تأمیناجتماعی را نماینده جامعه کارگری معرفی کنیم بلکه طبق آنچه قانونگذار به آن اشاره کرده، مجامع داخلی و بینالمللی تشکلها باید نمایندههای خود را معرفی کرده و از ظرفیت وجود تشکلها بهره ببرند. کاری که اصلاً در کشور به آن اعتقادی وجود ندارد.
دبیر کل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور اضافه میکند: البته معرفی هر فردی بعنوان عضو هیئت امنا به سازمان تأمیناجتماعی حواشی بسیاری داشته و هر فردی پذیرفته نمیشود. ضمن اینکه در شرکتهای شستا هم درخواست نمایندهای نکردهاند و حتی اگر نمایندهای نیز معرفی کنیم پاسخی به آن داده نخواهد شد.
دولتها نمیخواهند صاحبان اصلی سازمان تصمیمگیر باشند
در حالی که گفته میشود دست کارگران از مدیریت و نظارت بر شرکتهایی که خود سرمایهگذار آن هستند کوتاه است، اثری از کارفرمایان هم در این سیستم دیده نمیشود.
مدیر امور بیمه تأمیناجتماعی در اتاق تهران و منتخب بازنشستگان سازمان با بیان اینکه کارگران یکی از صاحبان اصلی شرکتهای شستا هستند، میگوید: اتحادیههای کارگری، کارفرماها و دولت سه مالک سازمان تأمیناجتماعی هستند. سه رکن به هم پیوستهای که باید بر عملکرد این سازمان نظارت داشته باشند اما متاسفانه این مالکیت در حد حرف باقی مانده و مالک اصلی در حال حاضر دولت است.
محمد جعفری اضافه میکند: مدیران شرکت شستا توسط سازمان تأمیناجتماعی انتخاب میشوند و کارفرمایان که تامینکنندگان مالی این شرکتها و کارگران که صاحبان اصلی آن هستند هیچ دخالتی در نظارت بر عملکرد این شرکت ها ندارند.
مشاور اتاق اصناف کشور عدم حضور کارگران و کارفرمایان را یکی از دلایل اصلی مشکلات پیش روی سازمان تأمیناجتماعی میداند و تاکید میکند: حضور نمایندههایی از این دو صنف در قانون سازمان تأمیناجتماعی مصوب سال ۱۳۵۴پیشبینی شده است اما متاسفانه این دولتها هستند که با درخواست حضور آن ها و احیای شورای عالی تأمیناجتماعی که چندی قبل منحل شد، موافقت نمیکنند. مخالفتی که به وضوح بیان میکند دولتها علاقهمند نیستند صاحبان اصلی سازمان در راس امور قرار بگیرند و بر درآمدها و هزینه کردها و دریافتها اعمال نفوذ داشته باشند.
مداخله دولت در تأمیناجتماعی متوقف شود
جعفری با ابراز تاسف بیان میکند: بعنوان یکی از نمایندگان بخش خصوصی مخالف این روش از مدیریت هستم اما کاری نمیتوانم انجام دهم. به دلیل همین عدم نظارت، شرکتهای زیانده به صندوق های بازنشستگی واگذار میشود که اگر ما بعنوان صاحبان این شرکتها به رسمیت شناخته شده بودیم، مانع این کار بودیم.
مدیر امور بیمه تأمیناجتماعی در اتاق تهران که تاکید میکند این سازمان در آینده با مشکلات بسیاری روبرو میشود، توضیح میدهد: شرکتهای زیانده و بدهی حدود ۱۳۰هزار میلیارد تومانی دولت حکایت از این دارد که سازمان تأمیناجتماعی اگر در مدیریت خود تجدید نظر نکند دچار چالش خواهد شد. این سازمان زمانی میتواند در ارائه خدمات مطلوب به جامعه موفق باشد که مداخله دولت در این سازمان متوقف شود و به حداقل آن یعنی تنظیم روابط و نظارت بر امور محدود شود.
او بیان میکند: یکی از مشکلات فعلی سازمان تأمیناجتماعی این است که مسئولیتهای حمایتی متعدد به این سازمان واگذار میشود درحالی که وظیفه این سازمان ارائه خدمات بیمهای است و باید بین خدمات بیمهای و حمایتی تمایز قائل شویم.
مدیریت شستا فنی و دلسوزانه نیست
گفته میشود در شرایطی که کارگران و بیمه شدهها به عنوان شهروندان کشور مانند بقیه مردم حق دارند از پوششهای اجتماعی برخوردار باشند، آن ها نه تنها از این حقوق بهرهای نبردهاند که دولتها هزینههای خود را از منابعی که آن ها در سازمان تأمیناجتماعی به عنوان اندوخته دارند، جبران میکنند.
یک کارشناس تأمیناجتماعی با بیان اینکه مدیریت حاکم بر شرکتهای شستا مدیریت تخصصی، فنی و دلسوزانه نیست میگوید: مدیریت رابطهای، حزبی، جناحی و رابطهبازی سبب شده که این شرکتها بخوبی هدایت نشده و به ورشکستگی برسند. شرکتهایی زیانده که اگر هر کدامشان را به بخش خصوصی واگذار کنیم، با امکاناتی که در اختیار دارند در اندک زمانی به بالاترین میزان سوددهی خواهند رسید. اما متاسفانه همان انتصابهای غیرکارشناسی مدیران تأمیناجتماعی بلایی بر سر این شرکتها آورده که تقریباً تمامی ورشکسته هستند.
سید هادی مقدسی اضافه میکند: باید اساس انتخاب هیئت امنای سازمان تأمیناجتماعی اصلاح شود تا پس از آن انتخاب هیات مدیره و سایر مدیران نیز طبق اصول انجام شود. سازمان تأمیناجتماعی بر اساس قانون و اساسنامه از سه ضلع کارگران، کارفرما و دولت تشکیل شده، البته تکیه بر نقش نظارتی دولت و حاکمیتی کارگر و کارفرما بوده است. اما در حال حاضر هر دو ضلع را کنار زده و تمام تصمیمگیریها بر عهده دولت گذاشته شده است. حتی انتخاب رئیس سازمان تأمیناجتماعی توسط دولت بوده و کارگران و کارفرمایان در آن هیچ نقشی ندارند.
برنامه مدونی برای تأمیناجتماعی نداریم
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی به حجم بالای سرمایه شرکت شستا نیز اشاره کرده و میگوید: سرمایه شرکت شستا تا بهحال به طور شفاف بیان نشده و تنها بصورت مستتر گفته شده که این سرمایه به اندازه پرداخت ۵ ماه حقوق بازنشستههای کشور است. اگر حداقل این سرمایه را ۱۰۰هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم، سود سالیانه آن در بانک رفاه حدود ۲۰هزار میلیارد تومان خواهد بود. در صورتیکه شرکتهای شستا با همین سرمایه به تأمیناجتماعی سودی در حد صفر ارائه میدهند.
مقدسی در ادامه بیان میکند: در نبود نظارت نمایندههای کارگری و کارفرمایی مدیریت این شرکتها به بنگاهداری و در کنار آن فامیلبازی و جناحبازی ختم میشود. به همین دلیل گفته میشود تأمیناجتماعی حیات خلوت دولتها شده زیرا برنامه مدون و استراتژی خاصی برای این سازمان تعریف نشده است.
این استاد دانشگاه دلیل اصلی تمام این نابسامانیها را متخصص نبودن مدیر این مجموعه دانسته و میگوید: در رأس سازمان تأمیناجتماعی یک پزشک قرار گرفته است. به عبارتی مدیریت و نظارت بر مجموعه بزرگ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را فردی بر عهده گرفته که تنها در یک زمینه تخصص دارد. در حالیکه مدیر این مجموعه بزرگ باید یک اقتصاد دان، برنامهریز و استراتژیست باشد. مدیری که علاوه بر مباحث بیمهای بتواند مسائل اقتصادی و اجتماعی این مجموعه عظیم را سازماندهی کند.
او با ابراز نگرانی از وضعیت آینده این سازمان اضافه میکند: مدیران باید به فکر باشند تا سرمایهها و درآمدهای عظیمی که در اختیار سازمان تأمیناجتماعی است را سازماندهی کنند. با یک مدیریت آیندهنگر میتوان بر این مشکلات پیروز شد.
لازم به ذکر است که تا آخرین لحظات تنظیم این گزارش پیگیر صحبت با مدیران سازمان تأمیناجتماعی و توضیحات شرکت شستا بودیم که متأسفانه با وجود پیگیریهای مکرر مقدور نشد.
نظر شما