اوضاع کشورهای اسلامی در عهد مأمون بسیار آشفته و نگران کننده بود و شکل گیری نهضت علویان که عکس العمل سخت گیریهای خلفای عباسی به خصوص هارون الرشید بود، مأمون را به فکر و چاره اندیشی واداشت تا با دست زدن به اقدامات تازه جنبش بوجود آمده را به آرامش و سکون مبدل کند.
براین اساس مأمون تصمیم گرفت امام رضا(ع) را به نوعی حتی برخلاف تمایلشان وارد حکومت عباسیان نماید تا بتواند رضایت علویان را جلب کرده و آنها را تحت کنترل درآورد.
در این راستا واگذاری ولایتعهدی از طرف مأمون به حضرت رضا(ع) مطرح می شود و علیرغم مخالفت امام (ع) با این پیشنهاد، مأمون ایشان را با طرح قبلی از مدینه به مرو (مقر حکومت عباسیان) فرا می خواند. حضرت رضا(ع) به اجبار راهی مرو می شوند. اما مطلبی که ما در این نوشته به دنبال آن هستیم اینکه مرکز حکومت مأمون شهر مرو بوده است اما امام رضا(ع) در طوس به شهادت رسیده و در آنجا مدفون شده اند این در حالی است که فاصله مرو تا طوس (مشهدالرضای فعلی) مسافتی بسیار طولانی بوده است، آیا بعد از شهادت امام (ع) بدن مطهر حضرت را به طوس منتقل کردند و یا اینکه مکان شهادت امام(ره) طوس بوده است؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است ابتدا به بررسی موقعیت جغرافیایی شهر مرو بپردازیم.
* موقعیت جغرافیایی مرو
خراسان بزرگترین بخش جغرافیایی ایران در طول تاریخ بوده است که از آن به عنوان خاور ایران یاد کرده اند. خراسان قدیم از وسعتی بیش از گستره امروزی آن برخوردار بوده است. (۱)
در تمامی خراسان و مراکز مهم آن، دو شهر نیشابور و مرو از اهمیتی ویژه برخوردار بوده است. (۲)
هرچند اهمیت شهر مرو از قرن سوم به بعد، با آغاز حکومت طاهریان، رو به کاستی نهاد اما در جغرافیای کهن خراسان دو شهر به نام مرو شهرت داشته است که فاصله میان آن دو پنج روز راه بوده است. یکی را «مرو کبری» و دیگری را «مرو صغری» نامیده اند.
«مرو کبری» که به «مروشاهجان» نیز معروف است، از مرکزیت برخوردار بوده و دارالاماره خوانده می شده است. (۳)
بنای شهر مرو نیز به گفته بیشتر مورخان به دوران اسکندر ذوالقرنین مربوط می شود. (۴)
از قرائن تاریخی چنین استفاده می شود که مرو در نخستین سالهای تاریخ اسلام به دست سربازان مسلمان فتح شد و به تدریج رو به آبادانی گذاشت و موقعیت خاصی را به دست آورد. بویژه در قرن دوم هجری از مرکزیت خاصی برخوردار شد تا آن جا که ابن حوقل می نویسد: مرو در آن زمان مرکز خلافت و خراسان درالاماره و پادگان نظامی و مرکز قشون اسلام بوده است و دولت بنی عباس نیز از این منطقه ظهور یافته است. (۵)
* زمینه های شهادت امام رضا(ع)
بعد از مشخص شدن موقعیت جغرافیایی شهر مرو به بررسی زمینه های شهادت امام رضا(ع) می پردازیم.
مأمون به حضرت رضا(ع) پیشنهاد می کند که بعنوان ولیعهد از خراسان به بغداد برود. چرا که بغداد مرکز تجمع عباسیان بوده و آنان این شهر را همچون دژی برای خود برگزیده بودند. (۶)
در چنین شرایطی مأمون از امام (ع) می خواهد که به بغداد برود تا از یکسو با سرسخترین دشمنان خود رو به رو شود و از سوی دیگر خود و دیگر رجال عباسی در خراسان آسوده باشند. امام(ع) این پیشنهاد را رد می کنند و مأمون نیز از اصرار خویش مأیوس می شود.
اکنون این پرسش مطرح می شود، چرا مأمون امام (ع) را به رفتن مجبور نساخت؟ آیا نمی توانست همانند قبولاندن امر ولایتعهدی در این مقطع نیز حضرت را به زور به بغداد روانه سازد؟
به روشنی پیداست که مأمون از رویدادهای مربوط به ولیعهدی تجربه آموخته بود، چون در آنجا امام(ع) اجبار و اکراه خود را فرصتی برای استفاده علیه مأمون قرار داد. از این رو او می خواست امام(ع) کاملاً با رضایت خویش به بغداد برود وهرگز از هدف نهایی وی آگاه نگردد. در غیر اینصورت، حرکت امام(ع) به بغداد متضمن هیچگونه سودی برای مأمون نبود. (۷)
پس از امتناع امام(ع) از رفتن به بغداد مأمون خود تصمیم می گیرد که به آن سامان حرکت کند و اصرار می کند که امام(ع) را نیز همراه خود ببرد.
اما حضور امام(ع) در بغداد نیز به سود مأمون نبود چرا که خلیفه بازهم دچار مشکلاتی می شد. از جمله اینکه هواداران افراطی حکومت عباسی که در بغداد بودند نسبت به امام(ع) حقه و کینه فراوانی داشتند و وجود امام(ع) را مانع عادی شدن روابط خویش با مأمون می دانستند. در عین حال فشاری که آنها به مأمون وارد می کردند به گونه ای بود که او را مجبور می نمود امام(ع) را از ولایتعهدی خلع کند که اگر مأمون به این بهانه امام(ره) را برکنار می کرد ضربه بزرگی بر حیثیت و حکومت وی وارد می شد.
از سوی دیگر مأمون از نفوذ امام(ع) در بین مردم سخت وحشت داشت و می ترسید نقشه های او نتیجه معکوسی داشته باشد.
مأمون با بن بست عجیبی رو به رو شده بود. او که تصمیم گرفته بود شخصیت امام(ع) را نزد مردم زیر سؤال ببرد و برای این منظور تمام تلاشها و سلاحهای خویش را به کار برده بود می دید که همه جا سلاح امام از او کارآمدتر است و درک وهوشیاری ایشان تمام مکرها و نیرنگهای مأمون را خنثی می کند.
بالاخره کار بدانجا کشید که مأمون خود را سزاوار سرزنش حمید بن مهران دانست که روزی به او گفته بود: «چقدر بیمناکم از آن که حکومت از اولاد عباس به اولاد علی منتقل گردد و چقدر بیمناکم از آن که او دستت را از مملکت بریده و خود زمامش را بدست گیرد. (۸)
بنابراین مأمون برای رهایی از این بن بست عجیب سرانجام تصمیم به قتل امام می گیرد. اما چگونه؟
* چگونگی شهادت امام رضا(ع)
مأمون در مسیر حرکت به بغداد که امام نیز در آن کاروان بودند تصمیم می گیرد که امام و فضل بن سهل را طی توطئه ایی در حمام سرخس به قتل برساند ولی هوشیاری امام(ع) مانع از آن شد که خود را در دام مأمون گرفتار سازد و به رغم اصرار مأمون، از ورود به حمام سرخس خودداری می کنند که البته فضل بن سهل با نیرنگ مأمون در حمام به قتل می رسد.
با آنکه توطئه قتل امام(ع) در حمام سرخس با شکست مواجه شد ولی مأمون ناامید نگشته و درباره چگونگی قتل امام به تدبیر و اندیشه پرداخت. اما این بار تجربه قتل فضل بن سهل به مأمون آموخته بود که با احتیاط بیشتری گام بردارد.
شهادت امام رضا(ع) در طوس
مأمون در سفر بغداد از مرو به سرخس و از سرخس به طوس می آید و مدتی به بهانه حضور در کنار قبر پدر در آنجا درنگ می کند. طبری در این باره می نویسد: «مأمون مدتی در کنار قبر پدرش هارون درنگ کرد» (۹)
اما سؤال این است که آیا مأمون آنقدر پدر را دوست داشت که در آن شرایط بحرانی، کنار قبر او اتراق کند و چند روزی در آنجا بماند.
به طور یقین هدف مأمون اجرای نقشه هایی بود که در سر می پروراند. بنابراین در طوس و در قریه ای خوش آب و هوا به نام نوغان امام(ع) را به شهادت می رساند.
اما چرا مأمون این منطقه را برای قتل امام (ع) انتخاب کرد؟
- مأمون از همان زمانی که از مرو به بغداد حرکت کرد به دنبال فرصتی بود که امام را به شهادت برساند و علت اینکه در مرو دست به چنین کاری نزد از شورش مردم خصوصاً علویان وحشت داشت. زیرا نفوذی که امام(ع) در میان مردم داشتند و همچنین وابستگی مذهبی و عاطفی که مردم با امام (ع) داشتند مانع از آن می شد که مأمون بتواند نقشه خود را عملی کند.
- مأمون به این مسأله آگاه بود که وقتی کاروانش وارد شهرها و قصبات بشود و حضرت رضا(ع) نیز در آن کاروان حضور داشته باشند یقیناً مردم نسبت به امام خویش ابراز ارادت نموده و پیوند مردم و امام(ع) بیشتر می شود به همین جهت مأمون هر لحظه به فکر این بود که زودتر امام را به قتل برساند. بر این اساس امام(ع) در طوس و قریه نوغان به شهادت رسیده و مأمون دستور می دهد حضرت را در باغی که هارون در آن مدفون بوده است، دفن کنند.
پی نوشتها:
- امام رضا منادی توحید ص ۹۱
- معجم البلدان ص ۵/۱۱۲
- خراسان بزرگ ص ۲۲۸
- معجم البلدان ص ۵/۱۱۲
- صورة الارض ص ۳۶۳
- زندگانی هشتمین امام جعفر مرتضی ص ۲۰۲
- همان
- همان
- تاریخ طبری ۷/۱۵۰
نظر شما