تحولات لبنان و فلسطین

۳۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۴
کد خبر: 615768

وقتی کریدورهای قدرت، حرف اول و آخر را در جامعه می زنند، وقتی به جای اصلاح سیاست های نخ نما و پوسیده، تنها به اصلاحات سیاسی بیندیشیم ، وقتی کیک عصرانه را در چای سیاست مزه دار کنیم، نتیجه آن میشود که هنگام مراجعه به بانک برای دریافت ارز واردات داروی بیماران خاص ، قاعده بازی را وارونه می بینیم.

شربت سینه و کیک عصرانه با طعم سیاسی

به گزارش قدس آنلاین، قرار بود تحریممان کنند ولی چه گمان باطلی، ما خود، خودمان را تحریم کرده ایم. 

چندی پیش یکی از دوستان تاجر – یک از همان ها که حمیّت خود را فدای مصلحت نکرده است – از مشکلات این حوزه برای تهیه ارز به منظور واردات داروی بیماران خاص نظیر بیماران سرطانی می گفت و این که چگونه برخی شرکت های اروپایی و کانادایی در واردات داروی بیماران، دست ما را گرفته اند و در عوض، ما در کشور خودمان ، یله و تنها مانده ایم.

می گفت که این شرکت ها حتی هزینه حمل بار را خود متقبل شده اند ولی دارو 60 روز است که ترخیص نمی شود. 

می گفت که معاون ارزی سابق بانک مرکزی چگونه در مقابل درد بیماران محتاج دارو، منفعلانه شانه بالا می انداخت و پس از چانه زنی ها مکرر، با درخواست اختصاص این ارز به نام شرکت وی و با شماره ملی صاحب شرکت، موافقت و در سامانه ثبت شد ولی رییس شعبه به رغم درخواست قانونی مورد تایید بانک مرکزی، از ارائه ارز استنکاف می ورزید با این توجیه که: "ما تشخیص می دهیم این ارز به چه کسی اختصاص یابد." 

می گفت اگر مداخله وزیربهداشت ودرمان نبود، دارو هرگز به دست مردم نمی رسید. در نهایت،اطلاع وزیراز این موضوع بود که باعث ترخیص دارو و حتی خلع ید و برکناری یکی از معاونین وی در این امر شد؛ روشنای امیدی در دل تاریک طوفان ها. 

او سخن می گفت و واژه ها مقابلم صف می کشیدند از جایی به بعد دیگر شنیده ها و نوشته هایم یکی نبودند. 

او می گفت: درد هست... من می نوشتم :غیرت نیست، تعصب نیست ،وجدان بیدار نیست که اگر بود بیماران دفترچه به دست از این داروخانه به آن داروخانه راه کج نمی کردند...او میگفت : برخی شرکت های اروپایی و کانادایی هزینه حمل بار را خود تقبل می کنند تا دارو به دست مردم ما برسد ... من می نوشتم :بنی آدم اعضای یکدیگرند ،فقط در کتاب فارسی معنا دارد...او می گفت: چرا هیچ کس به حرف مقام معظم رهبری دل نمی دهد... من می نوشتم :امان ازغفلت ...امان از بی دردی .... 

دوم - واقعیت این است؛ دولت نظارت کافی ندارد. ابزارهای نظارتی دولت یا چنان کند شده اند که به کار نمی آیند یا از بیخ و بن کنده شده اند. 

نمایندگان مردم در خانه ملت با صدای رسا به رییس جمهور یادآور شدند که خانه تکانی در دولت ضروری است. تیم اقتصادی دولت باید ترمیم شود تا در جنگ اقتصادی مقابل اتاق خزانه داری آمریکا، فرصت ها را از دست ندهیم اما حقیقت این است که ما بیش از تغییر در سطح مدیران اقتصادی، نیازمند نگاهی دوباره در سیستم نظارت بر عملکردها هستیم. 

خود تحریمی دراَشکال مختلف به چشم می خورد. بدون شک،استنکاف پتروشیمی ها در توزیع مواد اولیه به تولیدکنندگان و صنعتگران و در عوض میل به صادرات برای کسب سود بیشتر، قابل اغماض نیست چرا که با تعطیلی هر واحد تولیدی، چرخ دنده های اقتصاد این کشور از کار می افتد و بحران های اجتماعی و امنیتی غیرقابل مهاری می آفریند ،اما، این مشکل به هنگام خودداری از اختصاص ارز دولتی به واردات دارو – که جان مردم به آن گره خورده- مصداق بارز قتل نفس است و حکمش معلوم.آیا این موضوع با یک ابلاغیه و پوزش دم دستی قابل بازگشت است؟ 

واردات دارو ، یک سرِ این کلاف سردرگم می نماید، سرِ دیگر آن را باید در داروخانه هایی جستجو کرد که از توزیع داروهای وطنی نیز سرباز می زنند. آیا نظارت بر عملکرد این داروخانه ها کار سختی است؟ چرا به رغم توزیع دارو از سوی شرکت های داخلی، داروخانه ها در نقش محتکران دارویی ظاهر شده و به امید افزایش قیمت ها ، از ارائه آن به بیماران خودداری می کنند؟ این خودتحریمی نیست؟ 

آیا این موضوع نیاز به ترمیم اقتصادی کابینه دولت دارد؟ نهادهای نظارتی خوابند یا خود را به خواب زده اند؟ سرکشی به داروخانه ها و بررسی وضعیت آن ها، اقدامی پیچیده منوط به حضور نیروی انسانی عظیم نیست، اما،همت عالی می طلبد. 

سوم - نویسنده این سطورمعتقد است در شرایطی که بخش هایی از قدرت در بدنه دولت و نظام به ناشنوایی سیستماتیک مبتلا شده اند، روحانی باید پژواک دهنده صدای مردمی باشد که اینک دردمندتر و رساتر از همیشه حقوق شهروندی خود را مطالبه می کنند و البته بازگشت به عصر شایسته سالاری و کرامت انسانی را یادآور می شوند. 

این کار،تنها با گذر از دایره تنگ مدیران فعلی و نظارت دقیق و سامان یافته ایستاده بر شانه های مدیرانی از جنس دیگر ممکن و میسر است؛ همان ها که وجدان  بیدار جامعه اند و ندای رهبرشان را به نیکی لبیک می گویند . 

مدیرانی از جنس اصغری،رییس سازمان غذا و داروکه در نهایت تنهایی، تمام توان وتلاش خود را برای شکستن انحصارهای قدرت به کار بسته است و می گوید:"من یک پای خود را در جنگ تحمیلی از دست داده ام و آماده ام پای دیگر خود را در این میدان فدا کنم؛ چرا که امروز کارزاری دیگراست. " 

با این همه یک دست ، بی صداست، آقای روحانی، نهادهای نظارتی را از خواب بیدار کنید!

منبع: شهرفردا

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.