به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، دفاع مقدس از جمله ژانرهای پرفروش ادبیات در کشور بهشمار میرود و نویسندگان بسیاری را به جامعه ادبی کشور معرفی کرده است. دفاع مقدس ژانری است که در سالهای جنگ با رمانها و کتابهای شعرش و در سالهای کنونی با خاطرات و تاریخ شفاهی دفاع مقدس به استقبال مخاطب رفته است، شمارگان میلیونی کتابهای منتشرشده در این ژانر خود گواه موفقیت روزافزون آن است.
اما این موفقیت در همه ابعاد ادبیات دفاع مقدس بروز نیافته است. هرچه در سالهای اخیر بهواسطه توجه مسئولان و متولیان فرهنگی و جامعه به حوزه خاطرات و تاریخ شفاهی با رشد قابل توجهی در این زمینه روبهرو بودهایم، در دیگر عرصهها از جمله رمان کمفروغ ظاهر شدهایم.
رفته رفته از سالهایی که هر نویسنده تلاش داشت تا حداقل یک اثر خود را در حوزه دفاع مقدس منتشر کند، دور شده و به سالهایی رسیدهایم که انتشار رمان و داستان در حوزه دفاع مقدس در طول سال به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد، اما چرا چنین شده است؟ اگر دور شدن از جنگ علتش باشد پس چگونه است که هنوز که هنوز است با گذشت بیش از ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم بازار ادبیات و سینما پیرامون آن داغ است؟
اکبر صحرایی که بیشتر او را با داستانهای طنزش از ادبیات دفاع مقدس میشناسیم، معتقد است که اقتصاد و سیاست بر فرهنگ سایه انداخته است و از این روست که در سایه نبود متولی مناسب برای حوزه دفاع مقدس ادبیات دفاع مقدس دیگر فروغ گذشته را ندارد، او همچنین خروج نویسندگان از حوزه ادبیات دفاع مقدس به سمت ادبیات اجتماعی را دلیل دیگری بر کمرنگی این حوزه برمیشمارد. گفتوگو با وی به شرح ذیل است:
در سالهای اخیر به ویژه از دهه ۹۰ به بعد هر چه از زمان وقوع دفاع مقدس فاصله میگیریم، از کمیت و کیفیت آثاری که در این حوزه خلق میشوند، کاسته میشود، بسیاری این را طبیعی میدانند، اما تجربه دیگر کشورها در ادبیات جنگ نشان میدهد که روسها، ژاپنیها و آمریکاییها سالها پس از جنگ هنوز از آن مینویسند، علت چیست؟
فرهنگ ارتباط نزدیکی با سیاست و اقتصاد دارد، در سالهای اخیر جامعه ما هر چه به سمت رفاه بیشتر حرکت کرد، از فرهنگ ایثار و شهادت فاصله گرفته است، امروز هر کس به این فکر است که چرخه زندگی خود را بگرداند، به تبع ادبیات و فرهنگ دفاع مقدس هم تحت تاثیر قرار گرفته است، از نحوه ساخت انیمیشنها، فیلمهای سینمایی، تلویزیون و... میتوان این موضوع را فهمید.
تلویزیون که نماد جمهوری اسلامی است، در ۵ سال اخیر در سریال سازی به چه سمتی رفته است ؟به سمت سریالهای جنایی، معمایی، آپارتمان نشینی و... کمتر ما شاهد سریالی هستیم که به موضوعات انقلاب و دفاع مقدس بپردازد، بنابراین اقتصاد به شدت بر فرهنگ تاثیر گذاشته است.
ماحصل همه این موارد اندکشدن توجه نویسندگان جوان به موضوعات دفاع مقدس است، از همین روست که جشنواره کتاب سال دفاع مقدی سه دوره یکبار برگزار میشود، کنگرهها از فعالیت میافتند و حتی در حوزه رسانه نیز به دفاع مقدس کمتر توجه میشود.
اکنون در ابتدای هفته دفاع مقدس هستیم، کافی است بررسی کنید، ببینید که چند روزنامه و رسانه چه چپ چه راست چه اصولگرا و چه اصلاحطلب برای دفاع مقدس ویژهنامه منتشر میکنند، دفاع مقدس در همه ارکان جامعه ما کمرنگ شده است.
این در حالی است که نجات کشور از بحرانهای مالی اخیر تنها با رجوع به فرهنگی که در هشت سال جنگ ایجاد شد، امکانپذیر است. سالهای دفاع مقدسی که گذشت و ایثار حرف اول را میزد، اگر کمبودی بود، برای همه بود، فاصله طبقاتی به این شکل وجود نداشت.
نویسنده چشم بینای جامعه خویش است، چرا در چنین شرایطی نویسندگان ما دست به قلم نمیبرند؟
در زمانهای که توجه به دفاع مقدس اندک میشود، نویسندههای این حوزه نیز دیگر دست به قلم نمیبرند، زمینههای آموزش ایجاد نمیشود، کما اینکه ما در سالهای اخیر هم آموزش ندادهایم، ما فقط جشنواره برگزار کردیم و جایزه دادیم و بعد نویسنده و اثر را به حال خود رها کردیم، بنده سه دوره برگزیده جشنواره کتاب اسل دفاع مقدس بودم، اما اگر خودم در این مسیر پیش نرفته بودم، من نیز تاکنون متوقف شده بودم.
این اتفاق برای بسیاری از نویسندگان فعال این حوزه در سالهای اخیر رخ داده است، بیشتر نویسندگان از ادبایت دفاع مقدس خارج شده و وارد حوزههای اجتماعی شدهاند، حوزههایی که هم ناشر بیشتر دارد و هم مخاطب بیشتر. درست زمانی که نویسندگان دفاع مقدس پخته شدهاند و میتوانند رمانهای خوب و ماندگاری خلق کنند، از این حوزه خارج میشوند، به نظر من نوعی فرار مغزها از ادبیات دفاع مقدس در حال وقوع است.
در کل ما استراژی و نقشه راهی برای حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس نداریم؛ اگر ما حرفهای برخورد کرده بودیم باید اکنون در سال پنج رمان دفاع مقدس قابل اعتنا که در ترجمه نیز قابل ارائه باشد میداشتیم.
برخی از نویسندگان میگویند که ادبیات دفاع مقدس به تکرار رسیده است و برای خروج از این تکرار نیازمند نوعی بازنگری و بازسازی هستیم، شما چه اندازه به این تکرار باور دارید؟
به نظر من این نویسنده است که دچار تکرار شده است، چرا که نویسندگان ما تجربیاتشان محدود شده است، اگر احمد دهقان، بایرامی، حبیب احمدزاده، امیریان، اکبر صحرایی و ... سالها از ادبیات دفاع مقدس نوشتند، به این دلیل بود که خودشان جنگ را از نزدیک لمس کرده بودند، اما نویسندهای که امروز سوریه را ندیده است، چگونه میخواهد از مدافعان حرم بنویسد؟
من خود سه سال است درگیر انتشار رمانی درباره زندگی شهید اسکندری هستم، ناشر مدام به من میگوید چرا کار را تحویل نمیدهی اما مگر میشود رمانی را درباره جنگ سوریه به پایان برد و یکبار هم این منطقه را از نزدیک ندید؟ ارنست همینگوی وقتی «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا» را مینوشت، دائم در سفر بود، با جان و دلش وقایع را از نزدیک لمس میکرد، برای به تکرار نرسیدن نویسنده نیاز به تحقیق، تفحص و تجربه دارد.
در کل وضعیت ادبیات داستانی دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید، نگاهی که به آینده این ادبیات دارید، چگونه است؟
به نظر من ادبیات معاصر ما دچار مشکل است، در مقابل ادبیات معاصر اتفاقا ادبیات دفاع مقدس هنوز موفق است و نفس میکشد و بار ادبیات داستانی معاصر را به دوش میکشد، ناشران بزرگ خصوصی اتفاقا درخشانترین آثارشان در حوزه جنگ ایران و عراق است.
بنابراین نسبت به حوزههای دیگر هنوز دفاع مقدس پرجوششتر و باکیفیتتر است، اما این آن چیزی نیست که ما می توانیم برداشت کنیم، متولیان فرهنگی حوزه دفاع مقدس به خواب رفتهاند، بنیاد حفظ ارزشها با وجود اینکه اسماً متولی است، متاسفانه متولی نیست.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
نظر شما